منو
یادداشت مرموز

یادداشت مرموز

  • 6 قطعه
  • 104 دقیقه مدت کتاب
  • 10634 دریافت شده
یادداشتی در یکی از کافه‌های شهر پیدا شده است: «فردا رأس ساعت پنج، زن فال‌گیر را خواهم کشت.» همین موضوع کارآگاه مگره و گروه جست‌و‌جو را بر آن می‌دارد تا فهرستی از فال‌گیرهای شهر آماده کنند.

از ایرانصدا بشنوید

درباره‌ی کتاب
کتاب «امضای مرموز»، از سری داستان‌های کارآگاه مگره، نوشته‌‌ی «ژرژ سیمنون»، نویسنده‌ی بلژیکی رمان‌های پلیسی است. سیمنون داستان‌های کارآگاهی به نام «مگره» و پرونده‌های جنایی‌اش را روایت می‌کند. در بیشترِ پرونده‌های کارآگاه مگره قتل یا حادثه‌ی مشکوکی روی داده است که خواننده را با محتوای جنایی‌اش درگیر می‌کند.
در داستان امضای مرموز (Signature Mystery) مردی با نامه‌ای نزد پلیس می‌آید. او مدّعی است که قصد داشته مطلبی را یادداشت کند. در کافه کاغذی گرفته و متوجه اثرات نامه‌ی قبلی روی آن کاغذ شده است. روی کاغذ نوشته شده بود «در ساعت پنج زن غیب‌گو (فال‌گیر) کشته خواهد شد.»
پلیس سعی می‌کند مانع از این امر شود، اما ساعت پنج جسد یک زن غیب‌گو در خانه‌اش پیدا می‌شود؛ درحالی‌‌که مردی دیوانه نیز در آشپزخانه زندانی شده است....

درباره‌ی نویسنده
«ژرژ سیمنون» نویسنده‌ی بلژیکی بود. از وی نزدیک به 200 رمان و تعداد بسیاری داستان کوتاه منتشر شده‌ است. سیمنون خالق شخصیت «کمیسر مگره» یکی از سرشناس‌ترین کارآگاه‌های ادبیات پلیسی جهان است. او در 13 فوریه‌ی سال 1903 در شهر لیژ (Liége) بلژیک به دنیا آمد. پدرش «دزیره» در یک شرکت بیمه حساب‌دار بود.
ژرژ در سال‌های 1908 تا 1914 در مدرسه‌ی «سن آندره» تحصیل کرد و با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 به کالج «سن لویی» رفت که دبیرستانی زیر نظر ژزوئیت‌ها بود. تا پیش از 1918 به مشاغلی همچون شاگردی در کتاب‌فروشی مشغول شد، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش ترک‌تحصیل کرد و در نشریه‌ی «گازت دو لیژ» مشغول کار خبرنگاری شد. این شغل به او امکان داد تا با گروه‌ها و طبقه‌های مختلف مردم، از قبیلِ افرادی که در هتل‌های ارزان‌قیمت اقامت داشتند و گه‌گاه گذارشان به ادره‌ی پلیس می‌افتاد، سروکار پیدا کند و با منش و رفتار آنها به‌خوبی آشنا شود. این آشنایی، زمانی که بعدها نویسنده شد، بسیار به کار آمد. کار در گازت که روزنامه‌ای پرشمار و عامه‌پسند بود، باعث شد تا مهارت‌های تندنویسی و ویرایش سریع متون نوشتاری را به‌خوبی فرابگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفه‌‌ای‌اش با او ماند؛ به‌نحوی که می‌توانست یک رمان کامل را در سه ساعت بنویسد و آماده‌ی چاپ کند! در دوران کار در گازت بیش از 150 مقاله با نام قلمی «G.Sim» نوشت و در فاصله‌ی سال‌های 1919 تا 1922 بیش از 800 قطعه فکاهی با نام «مسیو لکوک» به چاپ رساند. نخستین رمانش را در ژوئن 1919 نوشت و در 1921 با نام مستعار «G.Sim» به چاپ رساند.
در سال 1930 شخصیت محبوب آثارش، «کمیسر مگره»، برای نخستین‌بار در داستان کوتاهی که آن را به درخواست «ژوزف کسل» برای چاپ در مجله‌ی کارآگاه نوشت، خودنمایی کرد.
سیمنون درخلال جنگ جهانی دوم در وانده می‌زیست و در همین دوران بود که با «آندره ژید»، نویسنده‌ی نام‌دار فرانسوی، آشنا شد.
در 1945 پس از آنکه گشتاپو به یهودی‌بودن وی شک کرد، از فرانسه‌‌ی اشغال‌‌شده گریخت و به آمریکا رفت.
در 1955 بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و سپس در سوئیس اقامت گزید.
در 1972 داستان‌نویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگی‌نامه‌ی خود مشغول شد. رمان‌های او آمیزه‌ای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه‌ی روان انسان‌هاست.
وی ترس‌ها، عقده‌های روانی، گرایش‌های ذهنی و وابستگی‌هایی را توصیف می‌کند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک‌نواخت روزمره پنهان‌اند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر می‌شود.
او بیش از 200 رمان،150 رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگی‌نامه (که نخستین آنها با عنوان «خاطرات خودمانی» در 1981 منتشر شد)، مقاله‌های بی‌شمار و تعداد بسیاری رمان عامه‌پسند (صرفاً برای کسب درآمد و با درج نام‌های مستعار) نوشته است. اما شهرت وی به‌‌واسطه‌ی 75 رمان و 28 داستان کوتاهی است که «کمیسر مگره» قهرمان آنهاست. نخستین آنها با نام «مسافری که با ستاره شمال آمد» (Pietr Le Letton) در سال 1931 و آخرین آنها «مگره و مسیو چارلز» به چاپ رسیدند.

*کتاب
Signé Picpus
Originally published: 1944
Author: Georges Simenon
Adaptations: Picpus (1943)
Genres: Mystery, Crime Fiction

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

آسیب ها

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • عالی بود
  • عالی بودددددد👌👌👌👌
  • عالی ،از شنیدنش بسیار لذت بردم❤👋
  • خیلی خوب بود
  • انتخاب داستان ، ترجمه و اجرای آن بسیار عالی بود. از خوانش بسیارزیبا و مناسب گوینده متشکرم.
  • متوسط بود. خیلی هم عالی عالی نبود. داستان های پلیسی قشنگتری در ایران صدا گوش کرده بودم که این در برابرش هیچ بود.
  • واقعالذت بردم
  • با سلام و احترام، داستانی پر کشش و جذاب و هیجان انگیز بود. عوامل صدا هم بی‌نظیر بودند. کاش کتاب گویای سایر رمانهای ژرژ سیمنون که هنوز بر روی پایگاه موجود نیستند نیز تهیه شوند. ⁣ممنون از زحمات کلیه شما عزیزان.
  • خیلیییییییی عالییییییی
  • عالیییی...‌‌‌🙂
  • اابته که از داستان و‌ اجرای فوق العاده آقای طهماسبی و خانم نصیر لذت بردم اما در این قصه و یا اقتباسی که شنیدیم یکی دو نکته نامربوط وجود داشت : اولا نگهداری پیرمرد در آن شرایط بد هیچ دلیل متطقی و داستانی نداشت ... دوما بخش مربوط به آن هتل و کارکنان آن یا توصیف مطول ماهیگیری آقای بلز و چگونگی ترک هتل و اینکه با چه وسیله ای به خانه برگشت ، هیچ جایگاه و نقش و اطلاعات ارزشمندی در کل داستان نداشت و کاملا نامربوط بود ! البته نویسنده اصلی برای پرکردن صفحات و بالاتر بردن تعداد کلمات داستان انگیزه ماد
  • داستان عالی وگویا ممنون
  • خیلی عالی ومهیج بود متشکرم.
  • بسیار عالی 🙏🙏🌹
  • خوب بود .سپاس .مینا
  • داستان جالب و پرکششه دوستش دارم

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا