- 21248
- 1000
- 1000
- 1000
مرگ مرموز در کلیسا
در این داستان «کارآگاه مگره» باید به زادگاه خود بازگردد تا از وقوع یک جرم جلوگیری کند. او سالهاست که به زادگاهش نرفته است. مگره یادداشتی دریافت میکند با این مضمون که قرار است در یک گردهمایی در روستای زادگاهش جنایتی رخ بدهد.
از ایرانصدا بشنوید
«سربازرس مگره» در پی نامهای که از وقوع قتلی خبر میدهد، به دهکدهای به نام «سنت فیاکر»، یعنی زادگاهش، میرود. در پایان مراسم کلیسا، «کنتس سنت فیاکر» روی کتاب دعایش خم شده و میمیرد. علت مرگ را حمله قلبی اعلام میکنند. «کنت موریس»، پسر کنتس که در پاریس زندگی میکند، برای گرفتن پول از مادرش به «سنت فیاکر» آمده است.
بنا بر شواهد و بهگفتهی «گوتیه» که مباشر قصر است، خانوادهی سنت فیاکر دیگر پولی ندارند. کنتس پیر همهی اموال خود را در اختیار منشیهای جوان میگذاشته و آنها نیز اموال را به باد میدادهاند. منشی او در این زمان «ژان متایه» است. مگره به دنبال سرنخ در جستوجوی کتاب دعای کنتس است. کودک خادم کلیسا، «ارنست»، که کتاب را برداشته بود، برمیگرداند. مگره کاغذی را که شبیه بریدهی روزنامهای درست شده، از لای کتاب پیدا میکند که خبری دربارهی خودکشی موریس را چاپ کرده و باعث مرگ کنتس شده است. ژان متایه قصر را ترک کرده و برای خود وکیل میگیرد. کنت سنت فیاکر که بهخاطر چک بیمحل در شرف بازداشت بود، توسط کشیش که به او چهلهزار فرانک قرض داده، نجات مییابد.
اکنون موریس، مگره، دکتر، کشیش، گوتیه و پسرش امیل و متایه و وکیلش را به شام دعوت کرده و در حال بررسی انگیزههای قتل از سوی هرکدام از این افراد است. او جمع خودشان را به رمانی از «والتر اسکات» تشبیه کرده و تفنگی پر در وسط میز قرار داده و پیشبینی میکند که قاتل تا قبل از نیمهشب خواهد مرد.
* دربارهی کتاب:
کتاب «مرگ مرموز در کلیسا: پروندهی سنت فیاکر» تألیف «ژرژ سیمنون» یکی دیگر از ماجراهای پلیسی «کارآگاه مگره»، (شخصیت اصلی رمانهای پلیسی سیمنون) است. ترجمهی انگلیسی کتاب همزمان با نسخهی اصلی زبان فرانسه، با عنوان «مگره به خانه بازمیگردد» اولینبار در سال 1932 منتشر شد.
در سال 1959 فیلمی فرانسوی براساس این کتاب به کارگردانی «ژان دولانوا» ساخته شد که «ژان گابن» در نقش کارآگاه مگره به ایفای نقش پرداخت. همچنین سریال دیگری از این سری داستان ساخته شد که این بار «روآن اتکینسون» (مستر بین) در نقش کارآگاه مگره ظاهر شده است.
* دربارهی نویسنده
«ژرژ سیمنون» نویسندهی بلژیکی بود. از وی که بهخاطر نوشتن رمانهای پلیسی شهرت داشت، نزدیک به 200 رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شده است. سیمنون خالق شخصیت «کمیسر مگره»، یکی از سرشناسترین کارآگاههای ادبیات پلیسی جهان، است. او در 13فوریهی1903 در شهر لیژ (Liége) بلژیک به دنیا آمد. پدرش (دزیره) در یک شرکت بیمه حسابدار بود.
ژرژ در سالهای 1908 تا 1914 در مدرسهی سنآندره درس خواند و با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 به کالج سنلویی رفت که دبیرستانی با نظارت ژزوئیتها بود. تا پیش از سال 1918 به مشاغل مختلفی همچون شاگردی در کتابفروشی مشغول شد، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش تحصیل را ترک کرد و در نشریهی «گازت دو لیژ» به عنوان خبرنگار مشغول کار شد. این شغل به او امکان داد با گروهها و طبقههای مختلف مردم، مانند افرادی که در هتلهای ارزانقیمت اقامت داشتند و گهگاه گذارشان به ادارهی پلیس میافتاد، سروکار پیدا کند و با منش و رفتار آنها بهخوبی آشنا شود. این آشنایی زمانی که بعدها نویسندگی حرفهی اصلیاش شد، بسیار به کار آمد. کار در گازت که روزنامهای پرمخاطب و عامهپسند بود باعث شد تا مهارتهای تندنویسی و ویرایش سریع متون نوشتاری را بهخوبی فراگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفهایاش با او ماند؛ بهنحوی که میتوانست یک رمان کامل را در سه ساعت بنویسد و آمادهی چاپ کند!
در دوران کار در گازت بیش از 150 مقاله با نام قلمی G.Sim نوشت و در فاصلهی سالهای 1919 تا 1922 بیش از 800 قطعهی فکاهی با نام «مسیو لکوک» به چاپ رساند.
در سال 1930 شخصیت محبوب آثارش، «کمیسر مگره»، برای نخستینبار در داستان کوتاهی که آن را به درخواست ژوزف کسل برای چاپ در مجله کارآگاه نوشت، خودنمایی کرد.
سیمنون در خلال جنگ جهانی دوم در وانده میزیست و در همین دوران بود که با آندره ژید، نویسندهی نامدار فرانسوی، آشنایی یافت.
در 1945 پس از آنکه گشتاپو به یهودیبودن وی شک برد، از فرانسهی اشغالشده گریخت و به آمریکا رفت. دوران اقامت در آمریکا از خلاقانهترین روزهای زندگانی پربار سیمنون بود.
در 1955 بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و سپس در سوئیس اقامت گزید. در 1972 عملاً داستاننویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگینامهی خود مشغول شد. رمانهای او آمیزهای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانهی روان انسانهاست.
وی ترسها، عقدههای روانی، گرایشهای ذهنی و وابستگیهایی را توصیف میکند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یکنواخت روزمره پنهاناند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر میشود.
آثار او شامل بیش از 200 رمان، 150 رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگینامه (که نخستین آنها با عنوان خاطرات خودمانی در 1981 منتشر شد)، مقالههای بیشمار و تعداد بسیاری رمان عامهپسند است که صرفاً برای کسب درآمد و با نامهای مستعار نوشته است. اما شهرت وی بهواسطهی 75 رمان و 28 داستان کوتاهی است که «کمیسر مگره» قهرمان آنهاست. نخستین این رمانها با نام «مسافری که با ستاره شمال آمد» (Pietr Le Letton) در سال 1931 و آخرین آنها «مگره و مسیو چارلز» به چاپ رسید.
*کتاب:
Maigret Goes Home/L Affaire Saint Fiacre (1932)
*فیلم:
Maigret Goes Home/Maigret et l affaire Saint Fiacre (1959)
* شنوندگان گرامی، قسمت پایانیِ این کتاب گویا را سردبیر برنامهی روایت شب، «محسن حکیم معانی» روایت کرده است.
بنا بر شواهد و بهگفتهی «گوتیه» که مباشر قصر است، خانوادهی سنت فیاکر دیگر پولی ندارند. کنتس پیر همهی اموال خود را در اختیار منشیهای جوان میگذاشته و آنها نیز اموال را به باد میدادهاند. منشی او در این زمان «ژان متایه» است. مگره به دنبال سرنخ در جستوجوی کتاب دعای کنتس است. کودک خادم کلیسا، «ارنست»، که کتاب را برداشته بود، برمیگرداند. مگره کاغذی را که شبیه بریدهی روزنامهای درست شده، از لای کتاب پیدا میکند که خبری دربارهی خودکشی موریس را چاپ کرده و باعث مرگ کنتس شده است. ژان متایه قصر را ترک کرده و برای خود وکیل میگیرد. کنت سنت فیاکر که بهخاطر چک بیمحل در شرف بازداشت بود، توسط کشیش که به او چهلهزار فرانک قرض داده، نجات مییابد.
اکنون موریس، مگره، دکتر، کشیش، گوتیه و پسرش امیل و متایه و وکیلش را به شام دعوت کرده و در حال بررسی انگیزههای قتل از سوی هرکدام از این افراد است. او جمع خودشان را به رمانی از «والتر اسکات» تشبیه کرده و تفنگی پر در وسط میز قرار داده و پیشبینی میکند که قاتل تا قبل از نیمهشب خواهد مرد.
* دربارهی کتاب:
کتاب «مرگ مرموز در کلیسا: پروندهی سنت فیاکر» تألیف «ژرژ سیمنون» یکی دیگر از ماجراهای پلیسی «کارآگاه مگره»، (شخصیت اصلی رمانهای پلیسی سیمنون) است. ترجمهی انگلیسی کتاب همزمان با نسخهی اصلی زبان فرانسه، با عنوان «مگره به خانه بازمیگردد» اولینبار در سال 1932 منتشر شد.
در سال 1959 فیلمی فرانسوی براساس این کتاب به کارگردانی «ژان دولانوا» ساخته شد که «ژان گابن» در نقش کارآگاه مگره به ایفای نقش پرداخت. همچنین سریال دیگری از این سری داستان ساخته شد که این بار «روآن اتکینسون» (مستر بین) در نقش کارآگاه مگره ظاهر شده است.
* دربارهی نویسنده
«ژرژ سیمنون» نویسندهی بلژیکی بود. از وی که بهخاطر نوشتن رمانهای پلیسی شهرت داشت، نزدیک به 200 رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شده است. سیمنون خالق شخصیت «کمیسر مگره»، یکی از سرشناسترین کارآگاههای ادبیات پلیسی جهان، است. او در 13فوریهی1903 در شهر لیژ (Liége) بلژیک به دنیا آمد. پدرش (دزیره) در یک شرکت بیمه حسابدار بود.
ژرژ در سالهای 1908 تا 1914 در مدرسهی سنآندره درس خواند و با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 به کالج سنلویی رفت که دبیرستانی با نظارت ژزوئیتها بود. تا پیش از سال 1918 به مشاغل مختلفی همچون شاگردی در کتابفروشی مشغول شد، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش تحصیل را ترک کرد و در نشریهی «گازت دو لیژ» به عنوان خبرنگار مشغول کار شد. این شغل به او امکان داد با گروهها و طبقههای مختلف مردم، مانند افرادی که در هتلهای ارزانقیمت اقامت داشتند و گهگاه گذارشان به ادارهی پلیس میافتاد، سروکار پیدا کند و با منش و رفتار آنها بهخوبی آشنا شود. این آشنایی زمانی که بعدها نویسندگی حرفهی اصلیاش شد، بسیار به کار آمد. کار در گازت که روزنامهای پرمخاطب و عامهپسند بود باعث شد تا مهارتهای تندنویسی و ویرایش سریع متون نوشتاری را بهخوبی فراگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفهایاش با او ماند؛ بهنحوی که میتوانست یک رمان کامل را در سه ساعت بنویسد و آمادهی چاپ کند!
در دوران کار در گازت بیش از 150 مقاله با نام قلمی G.Sim نوشت و در فاصلهی سالهای 1919 تا 1922 بیش از 800 قطعهی فکاهی با نام «مسیو لکوک» به چاپ رساند.
در سال 1930 شخصیت محبوب آثارش، «کمیسر مگره»، برای نخستینبار در داستان کوتاهی که آن را به درخواست ژوزف کسل برای چاپ در مجله کارآگاه نوشت، خودنمایی کرد.
سیمنون در خلال جنگ جهانی دوم در وانده میزیست و در همین دوران بود که با آندره ژید، نویسندهی نامدار فرانسوی، آشنایی یافت.
در 1945 پس از آنکه گشتاپو به یهودیبودن وی شک برد، از فرانسهی اشغالشده گریخت و به آمریکا رفت. دوران اقامت در آمریکا از خلاقانهترین روزهای زندگانی پربار سیمنون بود.
در 1955 بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و سپس در سوئیس اقامت گزید. در 1972 عملاً داستاننویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگینامهی خود مشغول شد. رمانهای او آمیزهای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانهی روان انسانهاست.
وی ترسها، عقدههای روانی، گرایشهای ذهنی و وابستگیهایی را توصیف میکند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یکنواخت روزمره پنهاناند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر میشود.
آثار او شامل بیش از 200 رمان، 150 رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگینامه (که نخستین آنها با عنوان خاطرات خودمانی در 1981 منتشر شد)، مقالههای بیشمار و تعداد بسیاری رمان عامهپسند است که صرفاً برای کسب درآمد و با نامهای مستعار نوشته است. اما شهرت وی بهواسطهی 75 رمان و 28 داستان کوتاهی است که «کمیسر مگره» قهرمان آنهاست. نخستین این رمانها با نام «مسافری که با ستاره شمال آمد» (Pietr Le Letton) در سال 1931 و آخرین آنها «مگره و مسیو چارلز» به چاپ رسید.
*کتاب:
Maigret Goes Home/L Affaire Saint Fiacre (1932)
*فیلم:
Maigret Goes Home/Maigret et l affaire Saint Fiacre (1959)
* شنوندگان گرامی، قسمت پایانیِ این کتاب گویا را سردبیر برنامهی روایت شب، «محسن حکیم معانی» روایت کرده است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
تصاویر
از همین نویسنده
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
-
ستاره ی توس (داستان زندگی خواجه نصیرالدین توسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 14 (بازنگری در قانون اساسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 13 (شورای عالی امنیت ملی)
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان