منو
بیابان تاتارها

بیابان تاتارها

  • 16 قطعه
  • 314 دقیقه مدت کتاب
  • 14244 دریافت شده
در صبح یکی از روزهای ماه سپتامبر، «جیووانی دِریگو» که به تازگی از دانشگاه افسری فارغ التحصیل شده بود، برای خدمت راهی قلعه ی باستیانی شد. آنجا اولین محل خدمت او بود. او در راه با افسری به نام «اُرتیست» آشنا شد و هر دو راهی شدند...

از ایرانصدا بشنوید

برخلاف تصور جیووانی، آنجا قلعه ای کوچک و متروک و خلوت بود. پس او در هنگام تسلیم مدارک خود به خانم سرگرد «ماتی» خواست تا او را به شهر برگردانند، اما سرگرد ماتی او را راضی کرد که مدت چهار ماه در آنجا بماند و بعد برود. جیووانی از او خواست ترتیبی بدهد تا منطقه ی حفاظت شده را ببیند، اما سرگرد به او گفت که آنجا فقط یک بیابان است و چیزی برای دیدن ندارد. همان شب، ستوان «مورل»، مخفیانه، بیابان را به جیووانی نشان داد. جیووانی فردای آن روز به مدت بیست و چهار ساعت به عنوان سرپرست گروهان سوم انتخاب شد و به آنجا رفت و در آرامش آنجا را دید.
چهار ماه از آمدن جیووانی به آنجا گذشته بود که طبق سفارش خانم سرگرد ماتی، دکتر برای جیووانی گواهی صادر کرد که او به علت بیماری باید به شهر برگردد، اما او به خاطر دریافت رموزی از قلعه و بیابان حفاظت شده، تصمیم گرفت در آنجا بماند.
دو سال گذشت و جیووانی که روزی به عنوان فرمانده ی پاسگاه انتخاب شده بود، لکه ای سیاه را در منطقه دید. او حدس می زد که آن لکه همان دشمنانی هستند که قصد حمله دارند، اما سربازی تازه وارد گفت که این لکه، اسب من است. در راه بازگشت به قلعه سرباز به سراغ اسب رفت تا او را با خود به قلعه بیاورد، اما چون اسم رمز را نمی دانست به‌وسیله ی نگهبان قلعه کشته شد.
روزها از پی هم گذشت و حالا چهار سال از آمدن جیووانی به آنجا می گذشت که دوستی به او گفت قبل از اینکه بیشتر وابسته شود، از آنجا منتقل شود و به شهر برود. اما بعد از پیگیری معلوم شد که تعداد بسیاری از افسران و نیروهای آنجا درخواست بازگشت به شهر را داده اند و مدتی طول می کشد تا با انتقال جیووانی موافقت شود. علاوه بر جیووانی اُرتیست نیز از نیروهایی بود که در قلعه ماندگار شده بود.
****
دینو بوتزاتی نویسنده اهل ایتالیا بود. معروف‌ترین کتاب او رمان بیابان تاتارها است که شهرت جهانی یافته است. از این کتاب فیلمی هم ساخته شده که فیلمبرداری آن در ارگ تاریخی بم در ایران صورت گرفته است.
دینو بوتزاتی، نویسنده نامدار ایتالیایی، در سال 1906 در شهر بلونو از شهرهای استان ونیز ایتالیا به دنیا آمد. اولین رمان بوتزاتی- «بارنابوی کوهستان‌ها» - نام این نویسنده را بر سر زبان‌ها انداخت. در سال 1958 کتاب «شصت داستان» بوتزاتی جایزه معتبر استرگا را برای نویسنده به ارمغان می‌آورد و در سال 1960 رمان «تصویر بزرگ» به چاپ می‌رسد (که اولین رمان علمی- تخیلی در تاریخ ادبیات ایتالیا به حساب می‌آید).
داستان کولومبره در زمره بهترین داستان‌های کوتاه بوتزاتی است. تعداد زیادی از داستان‌های او توسط کارگردانان معاصر ایتالیا به فیلم درآمده که برای نمونه می‌توان از فیلم‌های «بارنابوی کوهستان به کارگردانی ماریوبرنتا»، «یک مورد بالینی (اوگوتونیاتزی)» و «صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی» نام برد. بسیاری از صحنه‌های فیلم صحرای تاتارها در ارگ بم فیلمبرداری شده بود. پیشینه ترجمه‌های این نویسنده در زبان فارسی به دهه پنجاه بازمی‌گردد.
سرانجام دینو بوتزاتی در سال 1972 در سن 66 سالگی به علت ابتلا به سرطان لوزالمعده درگذشت.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • جناب میکاییل شهرستانی از دروازه اسم شما بریا جستجو وارد شدم و چه کتابی انتخاب کردم ..دروگو انگار خودم بودم چه ایده ی بینظیری که دروگوگاهی با خواننده کتاب صحبت میکرد ..لحظه ای که خواننده به سراغ دروگوی بغض کرده اومد و گفت ( پا به مات دارم درد میکشم ) گفتم ( هر سه مون داریم درد میکشیم) ..بیابان تاتار ها همون ارزوهای دور ودراز حتی بی فایدست که اگر محقق هم بشه فایده نداره چقدر چشم به راه این بیابان ها میمونیم ...وفرصت ها رو از خودمون میگیریم ...
  • روایت شنیدنی و داستان جذاب. اگر این کار رو دوست داشتید پیشنهاد می کنم داستان "در انتظار بربرها" رو هم گوش بدین با سپاس آذردخت
  • اصلا توصیه نمیکنم یه داستان ماُیوس کننده و بی محتوی . اگر این داستان با صدای آقای رضوی روایت میشد شاید قابل تحمل تر بود .
  • ایده جالبی نیست که آدم دماغشو بگیره بعد جای یکی دیگه صحبت کنه وقتی گوش میدی احساس خفگی بهت دست میده . ممنون
  • عالی و بسیار عبرت آموز برای همه ما که توکل برخدا رو از دست ندیم و در دنیا به دنبال آرزوهای بلند نریم هدف از خلقت و این زندگی گذرا در دنیای خاکی و مادی یاد گرفتن و آمادگی برای زندگی واقعیست
  • میکائیل شهرستانی عشقه عشق
  • کاربر مهمان
    ایده جالبی نیست که آدم دماغشو بگیره بعد جای یکی دیگه صحبت کنه وقتی گوش میدی احساس خفگی بهت دست میده . ممنون
    از این که نظر و تجربه خودتان را با ما در میان می گذارید متشکریم
  • هرچقدر داستان خوب باشه من از اجرای اقای شهرستانی اصلااااا خوشم نمیاد دلنشین نیست حیییییف که کلی کتاب خوب رو به این دلیل گوش نمیکنم.محترم
  • کتابی هست که شما را به فکر فرو میبره......انتظار و چشم بر هم زدن گذر عمر...کتاب تاثیرگذاری است
  • صدای اقای شهرستانی عالیه، جنس صداش گوش دادن به کتاب رو لذت بخش میکنه
  • داستان فوق العاده زیبا و تکان دهنده.اجرای جناب شهرستانی و خانم افضلی واقعا بی نظیره... ب تمام دوستانی ک چشم براه تغییرات و زندگی بهتر هستند توصیه میکنم گوش کنند .این داستان باعث شد مسیر زندگیم تغییر کنه . ضمنا فیلمی از این داستان در دهه پناه در ارگ بم ساخته شده ک دیدن آن هم خالی از لطف نیست.هرچند اجرای رادیویی واقعا تاثیر گذارتر و بهتره.
  • هم داستان هم صدا و اجرای مجریان عالی بود. سپاس
  • یکی از بهترین کتاب‌هایی که خوندم
  • ریز شدن بی‌نهایت در جزئیات و توضیح و توصیف آن‌ها، در کنار بی‌اطلاعی خواننده از کلیات قصه و سابقه کاراکترها هرچند نوعی تکنیک است اما در این‌جا ابهام‌آور و آزاردهنده است.

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا