منو
سهره های بی عافیت

سهره های بی عافیت

  • 4 قطعه
  • 26 دقیقه مدت کتاب
  • 4544 دریافت شده
سومین سهره دانه برمی چید و قدم برمی داشت سمت دام غلام رضا. دلم سوخت. یه سنگ برداشتم و انداختم طرفش. سهره ترسید و پرید... غلامرضا با خشم نگاهم کرد و یه پس گردنی خوب، خوابوند پس گردنم و گفت: ای بی عافیت، چرا فراریش دادی؟؟

از ایرانصدا بشنوید

خیلی عصبانی بود و مثل لبو سرخ شده بود و ناسزاگویان به دنبالم اومد... یهو ناغافل تنه زدم به نازنین بانو که سینی به دست، سرزده اومد به خیابون اصلی باغ و توت خشک‌های داخل سینی ریخت زمین... می خواستم کمکش کنم اما باید فرار می کردم...

***
از شما شنونده محترم به خاطر کیفیت پایین کتاب عذرخواهی می کنیم.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

3

محتوا و داستان

3

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    نظری ثبت نشده است

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا