- 8293
- 1000
- 1000
- 1000
ببین چه برفی می آید
امید در میان کتاب‌‌های همسرش، ماهپاره، نامه‌‌‌ای پیدا میکند که در آن برادرش، امیر، سال‌ها پیش از آنکه او با همسرش آشنا شود، از ماهپاره خواستگاری کرده بود. با آشکارشدنِ این راز، امید به ماهپاره شک میکند....
از ایرانصدا بشنوید
امید، 30 سال پیش، براثر سوءتفاهمی، ماهپاره را ترک میکند و دیگر سراغی از او نمی‌‌‌گیرد. ماهپاره که حالا بیمار است، مدام انتظار امید را می‌‌‌کشد. او در این مدت سکوت کرده و از خانه بیرون نرفته و با کسی دیدار نکرده است.
«سمند»، دختر ماهپاره، که دانشجوی دکترای روان‌‌شناسی است، به پیشنهاد و سفارشِ استادش، دکتر خسروی، برای تخلیه‌‌ی روانی ماهپاره و به‌‌عنوان بخشی از درمان درازمدت وی، در سال‌روزِ ازدواج امید و ماهپاره، صحنه‌‌ی بازگشت امید را برای مادرش بازسازی میکند. او در این اتفاق از نامزدش، سیامک که بازیگر تئاتر است و اتفاقاً شبیه امید است، کمک می‌‌‌خواهد.
صحنه‌‌ی بازگشت بازسازی میشود. امید (سیامک) و ماهپاره دیدار می‌‌کنند. سیامک معتقد است که ماهپاره این دیدار را باور نکرده و اگر تن به بازی داده، تنها برای دل‌‌خوشیِ سمند بوده است.
در این بین، سیامک متوجه علاقه‌‌‌ی دکتر خسروی به سمند میشود. شکش وقتی به یقین تبدیل میشود که متوجه خواستگاری رسمی او از سمند میشود. حال سیامک نیز، مانند امید، دچار شک شده است. اما ماهپاره ....
***
«نادر برهانی مرند» نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر، در سال 1349 متولد شد. وی مدرک کارشناسی نمایش با گرایش ادبیات نمایشی دارد و مدرکِ کارشناسی ارشد خود را نیز در رشته‌‌ی نمایش با گرایش بازیگری و کارگردانی از دانشکده‌‌ی سینما و تئاتر دانشکده‌‌ی هنر دریافت کرده است.
نادر برهانی 13 نمایشنامه نوشته و بیش از 20 نمایش را کارگردانی کرده است و جوایز متعددی از جشنواره‌‌های داخلی و خارجی برای نویسندگی و بازیگری دریافت کرده است.
***
* یادآوری: کناب گویایی که پیش رو دارید، درواقع یک نمایشنامه برای اجرای صحنه‌ای است و خود نویسنده آن را بازخوانی (خوانش رادیویی) کرده است.
«سمند»، دختر ماهپاره، که دانشجوی دکترای روان‌‌شناسی است، به پیشنهاد و سفارشِ استادش، دکتر خسروی، برای تخلیه‌‌ی روانی ماهپاره و به‌‌عنوان بخشی از درمان درازمدت وی، در سال‌روزِ ازدواج امید و ماهپاره، صحنه‌‌ی بازگشت امید را برای مادرش بازسازی میکند. او در این اتفاق از نامزدش، سیامک که بازیگر تئاتر است و اتفاقاً شبیه امید است، کمک می‌‌‌خواهد.
صحنه‌‌ی بازگشت بازسازی میشود. امید (سیامک) و ماهپاره دیدار می‌‌کنند. سیامک معتقد است که ماهپاره این دیدار را باور نکرده و اگر تن به بازی داده، تنها برای دل‌‌خوشیِ سمند بوده است.
در این بین، سیامک متوجه علاقه‌‌‌ی دکتر خسروی به سمند میشود. شکش وقتی به یقین تبدیل میشود که متوجه خواستگاری رسمی او از سمند میشود. حال سیامک نیز، مانند امید، دچار شک شده است. اما ماهپاره ....
***
«نادر برهانی مرند» نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر، در سال 1349 متولد شد. وی مدرک کارشناسی نمایش با گرایش ادبیات نمایشی دارد و مدرکِ کارشناسی ارشد خود را نیز در رشته‌‌ی نمایش با گرایش بازیگری و کارگردانی از دانشکده‌‌ی سینما و تئاتر دانشکده‌‌ی هنر دریافت کرده است.
نادر برهانی 13 نمایشنامه نوشته و بیش از 20 نمایش را کارگردانی کرده است و جوایز متعددی از جشنواره‌‌های داخلی و خارجی برای نویسندگی و بازیگری دریافت کرده است.
***
* یادآوری: کناب گویایی که پیش رو دارید، درواقع یک نمایشنامه برای اجرای صحنه‌ای است و خود نویسنده آن را بازخوانی (خوانش رادیویی) کرده است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان