منو
وزارت ترس

وزارت ترس

  • 7 قطعه
  • 130 دقیقه مدت کتاب
  • 11824 دریافت شده
نویسنده: گراهام گرین
کارگردان: خسرو فرخزادی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
داستان درباره‌ی فردی به نام «آرتور رو» است که در زمان رفتن به خانه‌اش جذب یک «همایش بخت‌آزمایی» می‌شود. او در این مراسم یک کیک برنده می‌شود که نباید می‌شد! چرا؟ چون این کیک حاوی پیامی ویژه برای یک فرد مخصوص است.

از ایرانصدا بشنوید

مردی به نام «آرتور رو» در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم و در شهر نیمه‌ویران لندن زندگی می‌کند. او در اثر ماجراهایی که از سر می‌گذراند، تا آنجا دچار بداقبالی می‌شود که بدون آنکه مقصر باشد، قاتل شناخته می‌شود.
او متعجب و نگران از اتفاقاتی که برایش افتاده، در اتاق یک هتل، دوشیزه خانمی به نام «هیلفه» را ملاقات می‌کند. در حالی که پس از ورود به اتاق متوجه می‌شود چمدانی که در دست دارد، محتوی بمب است و نیز همه‌‌ی راه‌های خروج به‌روی او بسته است. او که اطمینان دارد چمدان محتوی بمب ساعتی است، به‌دشواری دوشیزه هیلفه را نجات می‌دهد تا از پلکان اضطراری هتل بیرون برود؛ اما خود به هنگام خروج آسیب می‌بیند و هنگامی که به هوش می‌آید درمی‌یابد که در آسایشگاهی روانی بستری است.
آرتور رو در آنجا تظاهر به از دست دادن حافظه‌اش می‌کند، و وقتی دوشیزه هیلفه به ملاقات او می‌آید درمی‌یابد که در چمبره‌ای از روابط جاسوسی درگیر شده و تصمیم به فرار از آن آسایشگاه می‌گیرد.

* درباره‌ی کتاب:
«وزارت ترس» رمانی مشهور از «گراهام گرین»، نویسنده و خبرنگار سرشناس انگلیسی، است که در سال 1943 منتشر شد. بسیاری از آثار گراهام گرین در سینما مورد اقتباس قرار گرفته و فیلم‌هایی سینمایی همچون «وزارت ترس» (1944) و «صخره‌ی برایتون» (1947 و 2010) از آنها ساخته شده است. تا سال 2010 تخمین زده شده است که بیش از 66 فیلم از آثار گراهام گرین اقتباس و ساخته شده است!
او کتاب وزارت جنگ را در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم نوشت و داستان در فضای سال‌های 1940 و 1941 در شهر لندن جریان دارد؛ دوران جنگ «blitz» و بمباران شدید انگلستان توسط آلمان نازی. رمان در چهار فصل به نام‌های «مرد بدبخت»، «مرد خوشبخت»، «پاره‌ها و تکه‌ها» و «انسان کامل» نوشته شده است.
در دو بخش اول شاهد روایتی رازآلود و گنگ از مردی به نام «آرتور رو» هستیم که متهم به قتل زنش شده و به‌تازگی از آسایشگاه روانی بیرون آمده است. او طی انفجاری حافظه‌‌ی خود را از دست داده و از طرفی، متوجه می‌شود که ارتکاب به قتل مردی غریبه توسط او، در واقع پاپوشی است که از سوی جاسوسانی برای او دوخته شده است. در این حین که آرتور باید سعی کند حافظه‌‌ی خود را برگرداند و توطئه‌ی جاسوسان را خنثی کند، وقایع بسیار جالبی با سرعتی باورنکردنی برای او پیش می‌‌آید؛ از اقدام به خودکشی و سوءقصد برای مسموم کردنش تا استخدام کارآگاه خصوصی توسط آرتور و کارهای عجیب پیش‌‌گویی و انفجاری دوباره که حافظه‌‌ی او را برمی‌گرداند! اینها فقط بخشی از رویدادهایی است که برای آرتور اتفاق می‌افتد و باید دید در پایان چطور می‌‌تواند از پس آنها بربیاید.

* درباره‌ی نویسنده:
«گراهام گرین» در 2اکتبر1904 به دنیا آمد. پدرش «چارلز هنری گرین» و مادرش «ماریون ریموند گرین» عموزاده‌ی هم بودند. او چهارمین فرزند از شش فرزند خانواده‌ی گرین بود. خاندان قدرتمند و بانفوذ گرین صاحب کارخانه‌ی «گرین کینگ» بودند. گرین مطالعه‌ را خیلی زود شروع و با جدیت دنبال کرد. به گفته‌ی خود او تابستان‌هایی که در کنار عمویش در کمبریج شایر می‌گذشت، اوقات طلایی او برای کتاب خواندن بوده است.
گرین از سال 1910 وارد مدرسه‌ی شبانه‌روزی شد. او کودکی و نوجوانی دردناکی را گذراند، چراکه به‌شدت دچار افسردگی بود، تا آن‌جا که چند بار اقدام به خودکشی کرد. گراهام شانزده‌ساله در سال 1920 برای گذراندن دوره‌ی روان‌کاوی به لندن فرستاده شد، اتفاقی که در آن ایام چندان معمول نبود. گراهام پس از شش ماه حضور در لندن، برای ادامه‌ی تحصیلش به مدرسه بازگشت. «کلود کاکبرن و پیتر کوئنل» دو تن از هم‌شاگردی‌های گرین در آن ایام بودند که مثل او بعدها شهرت پیدا کردند.
گرین تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته‌ی تاریخ و در کالج بالویل آکسفورد آغاز کرد. او برای مدتی عضو حزب کمونیست بریتانیای کبیر بود. دوره‌ای که به درازا انجامید و برای او آورده‌ای چندان نداشت. گرین در سال 1925 زمانی که مشغول تحصیل در دوره‌ی لیسانس بود، اولین مجموعه شعرش را با نام «آوریل‌سرایی» منتشر کرد. گرین در دوره‌ی حضورش در آکسفورد نیز دچار افسردگی شدید شد؛ اما توانست خود را حفظ کند.
گرین تجربه‌ی روزنامه‌نگاری خود را در روزنامه‌ی ناتینگهام آغاز کرد. او پس از آن پیشه‌ی خود را در روزنامه‌ی تایم لندن به عنوان معاون و سردبیر ادامه داد. گرین در سال 1926 در ایام کار در روزنامه‌ی تایم با یکی از مهم‌ترین انسان‌های زندگی‌اش «ویوین دیرل‌-‌براونینگ» آشنا شد. این آشنایی نه‌تنها به ازدواج آن‌دو انجامید، بلکه به تغییر مذهب گراهام گرین منجر شد. گرین از مذهب اجدادی‌اش «انگلیکان» به مذهب همسرش گروید و «کاتولیک» شد. رد کاتولیسم را می‌توان به‌طور جدی در بعضی آثار گرین مشاهده نمود.

گراهام گرین اولین رمانش «انسان و درونش» را در سال 1929 منتشر کرد. انتشار این رمان با استقبال خوانندگان مواجه شد تا امیدها به او افزایش یابد. دو رمان بعدی او نام «عمل» و «شایعه‌ی شبانگاه» موفقیت پیشین را کسب نکرد، تا از خوش‌‌بینی‌های سابق به قلم گرین کاسته شود. این دوره‌ی رکود اما چندان به طول نینجامید و گرین با انتشار رمان «قطار استانبول» در سال 1932 از نو اقبال عمومی را به خود جلب کرد. در سال 1934 فیلمی سینمایی با اقتباس از این کتاب ساخته شد. گرین در آن ایام نوشتن مقالات سینمایی را نیز آزمود و در این زمینه نیز با استقبال مواجه شد، گرچه چالشی بزرگ را نیز برای او به همراه آورد. نقد گزنده‌ی گرین بر فیلم «وی ویلی وینکی» گرچه موافق طبع اقشار مذهبی-سنتی بود، اما شکایت شرکت فاکس قرن بیستم را به همراه داشت. اوضاع برای گرین آن‌گونه پیش رفت که تصمیم گرفت برای مدتی به مکزیک سفر کند. در همین سفر بود که ایده‌هایی برای نوشتن یک رمان به سرش زد که عاقبت به خلق یکی از بهترین آثارش قدرت و جلال انجامید.
گرین در سال 1934 «این یک میدان جنگ است» را منتشر کرد؛ رمانی که به گفته‌ی خودش اولین رمان سیاسی او بود. گرین رمان بعدی خود «انگلیس مرا ساخت» را در سال 1935 روانه‌ی بازار کتاب کرد. او یک سال بعد رمان «اسلحه‌ای برای فروش» را نوشت. کتاب بعدی او «صخره‌ی برایتون» باز هم به فاصله‌ی یک سال از رمان پیشین منتشر شد. رمانی که عشقی غریب را در فضای دلهره‌آور و جنایی، با زبانی روان که مختص گرین بود، روایت می‌کرد. دو اقتباس سینمایی نیز در سال‌های 1948 و 2010 از این رمان و با همین نام ساخته شد. رمان بعدی او، «مأمور معتمد»، داستانی جذاب و پرکشش را در گونه‌‌ی جنایی-جاسوسی روایت می‌کرد، داستان شخصیتی که برای نجات کشورش به مأموریتی ویژه می‌رود و با چالش‌هایی بزرگ مواجه می‌شود. گراهام گرین در سال 1940 رمان «قدرت و جلال» را که پس از سفر به مکزیک نوشته بود، منتشر کرد. رمانی که نشانه‌هایی از اعتقاد عمیق او به مذهب در آن دیده می‌شد. گرین نابهنجاری‌های مشهود در مکزیک را معلول قوانین ضدمذهبی آن سرزمین می‌دانست، بر این اساس رمان «قدرت و جلال» را می‌توان واکنش ادبی او به روندی که در مکزیک مشاهده کرده بود، دانست. این رمان را شاهکاری در ادبیات مذهبی غرب خوانده‌اند، گرچه عناصری در داستان وجود داشت که کلیسای کاتولیک را رنجاند و وادار به واکنش کرد. گرین خود از «قدرت و جلال» به‌عنوان یکی از رمان‌های محبوبش نام برده است. او رمان بعدی خود «وزارت ترس» را در سال 1943 به انتشار رساند و یک سال بعد نیز اقتباسی سینمایی از این رمان جناییِ پرتعلیق ساخته شد. «جان کلام» رمان بعدی گرین بود که در سال 1948 منتشر شد. رمان مهم و جذابی که فضایی تلخ و تراژیک داشت.

«مرد سوم»، یکی از مهم‌ترین رمان‌های گراهام گرین، در سال 1949 نوشته شد. رمانی که بنا بود فیلم‌نامه باشد، اما نوشتن فیلم‌نامه بدون نوشتن داستان چندان موافق طبع گرین نبود و مرد سوم از همین ویژگی او برآمد. هم‌زمان با انتشار این کتاب، فیلم مرد سوم آن با کارگردانی «کارول رید» و بازی «اورسن ولز» ساخته شد. گرین تا سال‌های پایانی عمر خود به نوشتن و انتشار کتاب ادامه داد تا در زمره‌ی نویسندگان پرکار به‌ شمار آید. پایان رابطه (1951)، آمریکایی ناآرام (1955)، مأمور ما در هاوانا (1958)، از درمان گذشته (1960)، مقلدها (1966)، سفرهایم با خاله‌جان (1969)، کنسول افتخاری (1973)، عامل انسانی (1978)، دکتر فیشر ژنوی (1980)، عالیجناب کیشوت (1982)، مرد دهم (1985) و باخت پنهان (1988) از دیگر آثاری هستند که گرین نگاشت و منتشر کرد.

*کتاب:
The Ministry of Fear (1943)
*فیلم:
The Ministry of Fear (1944)

**** از شما مخاطبین محترم بابت کیفیت پایین برخی قسمت ها پوزش می خواهیم.****

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا