منو
سردار شهید محمد عبادیان

سردار شهید محمد عبادیان

  • 4 قطعه
  • 36 دقیقه مدت کتاب
  • 2005 دریافت شده
فرزند سردار شهید «حاج محمد عبادیان» در خاطره‌ای از پدرش نوشته است: «از کودکی با پدرم بزرگ شده‌ام و حالا شهید است. یکی از خاطره‌های من درباره پدرم این است که همیشه می‌گفت اول نماز بخوانید و نماز را ترک نکنید و بعد درس.»

از ایرانصدا بشنوید

شهید «محمد عبادیان» روز سی‌ام فروردین ماه سال 1331 در بهشهر چشم به جهان گشود. با تشکیل تیپ و سپس لشکر 27 محمد رسول الله (ص) تهران، «معاونت پشتیبانی و تدارکات» این یگان را برعهده گرفت و سرانجام در همین مسئولیت، در بیست و چهارم دی ماه سال 1365 در جریان نبرد «کربلای 5» واقع در منطقه «شلمچه» به شهادت رسید.
از لابه لای خاطرات همسر شهید:
چه قدر شکسته شده بودی محمد. این را وقتی سرت را از روی فرمان ماشین بلند کردی فهمیدم. از آن همه چینی که به پیشانیت افتاده بود ٬از آن همه تارهای سفیدی که بین ریش‌هایت دویده بود. آمده بودم دعوایت کنم. بگویم تو چه مردی هستی که زن و بچه‌ات را شش ماه به امان خدا ول می کنی و می روی؟ بعد هم که دیدم خوابت برده٬ می خواستم بگویم بعد از این همه وقت که ما آمده‌ایم٬ خوابت برده؟ اما همه اینها تا وقتی بود که چشم‌هایت را باز نکرده بودی. خسته بودی محمد، خسته. این یکی را از سرخی چشم‌هایت که انگار خاطره خواب را هم فراموش کرده بودند٬ فهمیدم و از نگاهت که انگار سنگینی همه غم‌های دنیا را روی دوشش گذاشته بودند. یادت هست؟ نتوانستم چیزی بگویم. حتی نتوانستم جواب سلامت را بدهم. فقط دلم می خواست بگویم دلم برایت تنگ شده؛ تنگ تنگ...

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • من اسم کتاب نیمه پنهان ماه رو شنیدم خیلی دوست دارم بشنوم ..... شماهایی که شنیدین نظرتون چیه درباره این کتاب ؟؟

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا