- 18066
- 1000
- 1000
- 1000
پیرمرد و دریا
«سانتیاگو» ماهیگیری پیر و باتجربه است که برای بزرگترین صید زندگیاش بهتنهایی دل به دریا میزند و تا عمق بیکرانهای دور پیش میرود. او در این سفر حماسی امیدوارانه با دریا و ماهی غولپیکر وارد مبارزهی مرگ و زندگی میشود.
از ایرانصدا بشنوید
«سانتیاگوی پیر»، صیادی که ماهی گیران میگفتند دچار نحوست و بختبرگشتگی شده، مجبور میشود تنها به دریا برود، چراکه «مانولین» یعنی پسری که در چهل روز اول همراه او بود، به فرمان پدرش با «بلاسکوی» ماهیگیر به دریا رفت.
پیرمرد بهتنهایی راهی صید میشود و با قایق خالی برمیگردد و هر روز پسر در ساحل منتظر اوست تا ببیند چه زمانی صیدی را به همراه خودش میآورد و به این ترتیب به باور موهوم بختبرگشتگی و نفرینشدگی که باور ماهیگیران آنجاست، پایان دهد.
* دربارهی کتاب
«پیرمرد و دریا» نام رمان کوتاهی است از «ارنست همینگوی»، نویسندهی سرشناس آمریکایی. نوشتن این رمان در سال 1951 در کوبا آغاز شد و در 1952 به چاپ رسید. پیرمرد و دریا واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست و یکی از دلایل اصلی اهدای جایزهی ادبی نوبل سال 1954 به ارنست همینگوی بودهاست.
* دربارهی نویسنده
«ارنست همینگوی» در 21 ژوئیهی 1898 در اوک پارک (Oak Park) ایالت «ایلینویز» به دنیا آمد. پدرش «کلارنس» پزشک و مادرش «گریس» معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستانها را به همراه خانوادهاش در شمال «میشیگان» به سر میبرد و در همانجا بود که او متوجه علاقهی شدید خود به ماهیگیری شد.
او پس از پایان دورهی دبیرستان، در سال 1917 برای مدتی در «کانزاسسیتی» گزارشگر گاهنامهی «استار» بود. در جنگجهانی اول، داوطلب خدمت در ارتش شد، اما ضعف بینایی او را از این کار بازداشت؛ درعوض بهعنوان رانندهی آمبولانس صلیبسرخ، در نزدیکی جبههی ایتالیا به خدمت گرفته شد. در 8 ژوئیهی 1918 مجروح و ماهها در بیمارستان بستری شد.
در بازگشتش به ایالت متحده، مردم شهر و محلهاش در اوک پارک از او مانند یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال 1921 با «هدلی ریچاردسن» اهل «سن لوییز» آشنا و عاشق او شد. آنها با هم ازدواج کردند و بنابر سفارش «شروود اندرسن» برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند. در آنجا ارنست برای تورنتو استار (Toronto Star) مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری «هدلی» استفاده میکردند و ارنست به داستاننویسی ادامه میداد. در همین دوران، یعنی بین سالهای 1921 تا 1926، او در نویسندگی به شهرت رسید.
در سال 1925 نخستین رشته داستانهای کوتاهش، «در زمانهی ما»، منتشر شد که بهخوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال 1964 با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوهی زندگی در پاریس دههی 1920 است.
ارنست و هدلی در اکتبر 1923 صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را «جان» گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانوادهی جوان به مکانهای بسیاری از اروپا، بهویژه اروپای مرکزی، سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند. در تابستانها آنها برای شرکت در جشنوارهی «سن فرمین» در «پامپلونا» به اسپانیا سفر میکردند که اولین سفرشان در تابستان 1923 بود. در سال 1926 اولین رمان او برپایهی تجربههای بهدستآمدهاش از اسپانیا با نام «خورشید هم طلوع میکند» به چاپ رسید.
در سال 1926 ارنست همینگوی با «پائولین فیفر» ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال 1927 با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند. «پاتریک» در سال 1928 و «گرگوری» در سال 1931 به دنیا آمد. او در همان دوران زندگیاش با پائولین، خانهای در «کی وست» فلوریدا خرید.
در اواخر دههی 1930 همینگوی عاشق زنی روزنامهنگار و نویسنده به نام «مارتا گلهورن» شد و در سال 1940 با او ازدواج کرد. ارنست، «فینچا ویجیا» (خانهای) را در کوبا خرید. در سال 1944 با «مری ولش» ملاقات کرد و این بار دلباختهی او شد، تا اینکه در سال 1945 از مارتا هم جدا شد.
همینگوی بیشتر عمر سرگرم ماجراجویی بود: از زخمیشدن در ایتالیا براثر برخورد 200 تکه ترکش گلولهی نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانیاول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا؛ یا سفرهایش به حیاتوحش آفریقا، ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا و ... که همین ماجراجوییها بسیاری از درونمایههای داستانی او را تشکیل میدهند.
از مهمترین رمانهای همینگوی «پیرمرد و دریا» است که جایزهی نوبل سال 1954 را در کنار دیگر آثارش، برای او به ارمغان آورد. همچنین او برندهی جایزهی پولیتزر در زمینهی ادبیات داستانی است که در سال 1953 به او اهدا شد.
* مجموعه آثار او عبارتاند از:
سه داستان و ده شعر (1923)، در زمان ما (1924)، مردان بدون زنان (1927)، برنده هیچ نمیبرد (1933)، خورشید همچنان میدمد (1926)، وداع با اسلحه (1929)، مرگ در بعدازظهر (1932)، تپههای سبز آفریقا (1935)، برفهای کلیمانجارو (1936)، داشتن و نداشتن (1937)، ستون پنجم و 49 داستان کوتاه (1938)، زنگها برای که به صدا درمیآیند (1940)، بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها (1942)، در امتداد رودخانه به سمت درختها (1950)، پیرمرد و دریا (1952)، مجموعه اشعار (1960).
آثاری که پس از مرگ همینگوی منتشر شدهاست:
پاریس جشن بیکران (1964)، با نام ارنست همینگوی (یادداشتهای همینگوی از سالهای اولیه اقامت در پاریس (1967)، داستانهای کانزاس سیتی استار (1970)، جزایر در طوفان (1970)، باغ عدن (رمان ناتمام-1970)، حقیقت در اولین تابش (1999)، تابستان خطرناک (1961).
*کتاب:
The Old Man and the Sea(1952)
فیلم:
The Old Man and the Sea(1958)
پیرمرد بهتنهایی راهی صید میشود و با قایق خالی برمیگردد و هر روز پسر در ساحل منتظر اوست تا ببیند چه زمانی صیدی را به همراه خودش میآورد و به این ترتیب به باور موهوم بختبرگشتگی و نفرینشدگی که باور ماهیگیران آنجاست، پایان دهد.
* دربارهی کتاب
«پیرمرد و دریا» نام رمان کوتاهی است از «ارنست همینگوی»، نویسندهی سرشناس آمریکایی. نوشتن این رمان در سال 1951 در کوبا آغاز شد و در 1952 به چاپ رسید. پیرمرد و دریا واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست و یکی از دلایل اصلی اهدای جایزهی ادبی نوبل سال 1954 به ارنست همینگوی بودهاست.
* دربارهی نویسنده
«ارنست همینگوی» در 21 ژوئیهی 1898 در اوک پارک (Oak Park) ایالت «ایلینویز» به دنیا آمد. پدرش «کلارنس» پزشک و مادرش «گریس» معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستانها را به همراه خانوادهاش در شمال «میشیگان» به سر میبرد و در همانجا بود که او متوجه علاقهی شدید خود به ماهیگیری شد.
او پس از پایان دورهی دبیرستان، در سال 1917 برای مدتی در «کانزاسسیتی» گزارشگر گاهنامهی «استار» بود. در جنگجهانی اول، داوطلب خدمت در ارتش شد، اما ضعف بینایی او را از این کار بازداشت؛ درعوض بهعنوان رانندهی آمبولانس صلیبسرخ، در نزدیکی جبههی ایتالیا به خدمت گرفته شد. در 8 ژوئیهی 1918 مجروح و ماهها در بیمارستان بستری شد.
در بازگشتش به ایالت متحده، مردم شهر و محلهاش در اوک پارک از او مانند یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال 1921 با «هدلی ریچاردسن» اهل «سن لوییز» آشنا و عاشق او شد. آنها با هم ازدواج کردند و بنابر سفارش «شروود اندرسن» برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند. در آنجا ارنست برای تورنتو استار (Toronto Star) مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری «هدلی» استفاده میکردند و ارنست به داستاننویسی ادامه میداد. در همین دوران، یعنی بین سالهای 1921 تا 1926، او در نویسندگی به شهرت رسید.
در سال 1925 نخستین رشته داستانهای کوتاهش، «در زمانهی ما»، منتشر شد که بهخوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال 1964 با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوهی زندگی در پاریس دههی 1920 است.
ارنست و هدلی در اکتبر 1923 صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را «جان» گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانوادهی جوان به مکانهای بسیاری از اروپا، بهویژه اروپای مرکزی، سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند. در تابستانها آنها برای شرکت در جشنوارهی «سن فرمین» در «پامپلونا» به اسپانیا سفر میکردند که اولین سفرشان در تابستان 1923 بود. در سال 1926 اولین رمان او برپایهی تجربههای بهدستآمدهاش از اسپانیا با نام «خورشید هم طلوع میکند» به چاپ رسید.
در سال 1926 ارنست همینگوی با «پائولین فیفر» ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال 1927 با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند. «پاتریک» در سال 1928 و «گرگوری» در سال 1931 به دنیا آمد. او در همان دوران زندگیاش با پائولین، خانهای در «کی وست» فلوریدا خرید.
در اواخر دههی 1930 همینگوی عاشق زنی روزنامهنگار و نویسنده به نام «مارتا گلهورن» شد و در سال 1940 با او ازدواج کرد. ارنست، «فینچا ویجیا» (خانهای) را در کوبا خرید. در سال 1944 با «مری ولش» ملاقات کرد و این بار دلباختهی او شد، تا اینکه در سال 1945 از مارتا هم جدا شد.
همینگوی بیشتر عمر سرگرم ماجراجویی بود: از زخمیشدن در ایتالیا براثر برخورد 200 تکه ترکش گلولهی نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانیاول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا؛ یا سفرهایش به حیاتوحش آفریقا، ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا و ... که همین ماجراجوییها بسیاری از درونمایههای داستانی او را تشکیل میدهند.
از مهمترین رمانهای همینگوی «پیرمرد و دریا» است که جایزهی نوبل سال 1954 را در کنار دیگر آثارش، برای او به ارمغان آورد. همچنین او برندهی جایزهی پولیتزر در زمینهی ادبیات داستانی است که در سال 1953 به او اهدا شد.
* مجموعه آثار او عبارتاند از:
سه داستان و ده شعر (1923)، در زمان ما (1924)، مردان بدون زنان (1927)، برنده هیچ نمیبرد (1933)، خورشید همچنان میدمد (1926)، وداع با اسلحه (1929)، مرگ در بعدازظهر (1932)، تپههای سبز آفریقا (1935)، برفهای کلیمانجارو (1936)، داشتن و نداشتن (1937)، ستون پنجم و 49 داستان کوتاه (1938)، زنگها برای که به صدا درمیآیند (1940)، بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها (1942)، در امتداد رودخانه به سمت درختها (1950)، پیرمرد و دریا (1952)، مجموعه اشعار (1960).
آثاری که پس از مرگ همینگوی منتشر شدهاست:
پاریس جشن بیکران (1964)، با نام ارنست همینگوی (یادداشتهای همینگوی از سالهای اولیه اقامت در پاریس (1967)، داستانهای کانزاس سیتی استار (1970)، جزایر در طوفان (1970)، باغ عدن (رمان ناتمام-1970)، حقیقت در اولین تابش (1999)، تابستان خطرناک (1961).
*کتاب:
The Old Man and the Sea(1952)
فیلم:
The Old Man and the Sea(1958)
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
تصاویر
از همین نویسنده
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
-
ستاره ی توس (داستان زندگی خواجه نصیرالدین توسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 14 (بازنگری در قانون اساسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 13 (شورای عالی امنیت ملی)
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان