- 11153
- 1000
- 1000
- 1000
سپیدار مدرسه ی ما
سپیدار بزرگ مدرسه درست روبهروی کلاس ما بود. تماشای اون، بهویژه در فصل بهار بسیار لذتبخش بود. اما یک روز اتفاق عجیبی افتاد....
از ایرانصدا بشنوید
... صبح زود راهی مدرسه شدم و وقتی به مدرسه رسیدم، سعید و غلام رو دیدم که پای سپیدار ایستاده و بهش خیره شده بودن. اونا گفتن که شاید دیگه نتونن اونو ببینن و اینکه قراره این درخت رو قطع کنن. حسابی به هم ریختم. اونا گفتن که آقای مدیر، آقایی رو همراه خودش به اینجا آورده و دربارهی قطع کردن اون درخت با هم حرف زدن و اینکه قراره اینجا تبدیل به زمین والیبال بزرگی برای بچهها بشه.
عمر اون درخت از عمر مدرسه بیشتر بود و من با مرور این فکرها ناراحتتر میشدم. باید کاری میکردم؛ پس نامهای برای آقای مدیر نوشتم....
مختصری درباره نویسنده:
محمدرضا بایرامی (متولد 1344 در اردبیل) نویسندهٔ معاصر ایرانی است. بایرامی با کتاب «کوه مرا صدا زد» (از قصههای سبلان) توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوئیس و نیز جایزه کتاب سال سوئیس را از آنِ خود کند.
بایرامی برای نگارش رمانِ «لمیزرع» و کتاب داستانی «گرگها از برف نمیترسند»، توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را کسب کند.
عمر اون درخت از عمر مدرسه بیشتر بود و من با مرور این فکرها ناراحتتر میشدم. باید کاری میکردم؛ پس نامهای برای آقای مدیر نوشتم....
مختصری درباره نویسنده:
محمدرضا بایرامی (متولد 1344 در اردبیل) نویسندهٔ معاصر ایرانی است. بایرامی با کتاب «کوه مرا صدا زد» (از قصههای سبلان) توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوئیس و نیز جایزه کتاب سال سوئیس را از آنِ خود کند.
بایرامی برای نگارش رمانِ «لمیزرع» و کتاب داستانی «گرگها از برف نمیترسند»، توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را کسب کند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
تصاویر
از همین نویسنده
-
غروب خورشید در سامرا: زندگینامه ی امام حسن عسکری (ع)\
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان