منو
دوقلوهای عجیب

دوقلوهای عجیب

  • 8 قطعه
  • 107 دقیقه مدت کتاب
  • 13001 دریافت شده
نویسنده: مارک تواین
راوی: بهروز رضوی
قالب: روایی
دسته‌بندی: رمان و داستان
برادران دوقلویی که دو سر روی یک بدن، چهار دست و دو پا داشتند، به روستایی وارد شدند. آنها در خانه «عمه پاتسی» اتاقی اجاره کردند. اهالی روستا که خبر ورود این موجودات عجیب‌الخلقه را شنیدند، برای دیدن آنها به خانه او آمدند.

از ایرانصدا بشنوید

«آنژلو» و «لوژی» دوقلوهای عجیب‌الخلقه، به دعوت قاضی شهر در جلسه‌ای به نام «انجمن روشنفکران» شرکت کردند و ناگهان دراثر برخوردی ناخودآگاه و بی‌اهمیت که دوقلوها آن را فراموش کرده بودند، یکی از شرکت‌کنندگان به آنها تنه‌ای زد و آنها هم لگدی به او زدند. این کار که خیلی بی سروصدا انجام گرفت، فردای آن روز به مسئله‌ای بزرگ تبدیل شد؛ به طوری که آن مرد به کمک یک وکیل شکایتی به دادگاه شهر فرستاد، مبنی‌بر این که دوقلوها او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند. دوقلوها هم به ناچار از یکی از اعضای انجمن روشنفکران به نام «ویلسون» خواستند که دفاع از آنها را در دادگاه به عهده بگیرد.

***
گفتنی است این کتاب با ترجمه «احمد قاضی»، در انتشارات «علمی و فرهنگی» به چاپ رسیده است.

* «سمیوئل لنگهورن کلمنز» (زادهٔ 30 نوامبر 1835 - درگذشتهٔ 21 آوریل 1910) که بیشتر با نام هنری‌اش «مارک تواین» شناخته می‌شود، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی بود. پدرش قاضی، تاجری کوچک و اصالتاً اهل «ویرجینیا» بود که در «کنتاکی» درس حقوق خوانده و در همان‌جا ازدواج کرده‌ بود.
در 12 سالگی پدرش فوت کرد و «سمیوئل» مجبور شد در چاپخانه‌های محلی پادویی کند و بعد در روزنامه‌ای که برادرش دایر کرده ‌بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. صفحاتی از روزنامه به مقاله‌های طنزآمیز اختصاص داشت که سمیوئل آن‌ها را می‌نوشت.
در 18 سالگی به «سنت لوئیس» و سپس «نیویورک» رفت. مدت کوتاهی در چاپخانه‌های کوچک کار کرد و نیز به شهرهای گوناگون می‌رفت و حروفچینی می‌کرد. در 1859 مجوز ناخدایی کشتی گرفت و در این حین با امضاهای متعدد برای مجله‌ها مقاله‌های طنز می‌نوشت.
او با «اولیوه لنگدن»، دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک، ازدواج کرد. در سال‌های بین 1875 و 1894 شادترین و ثروتمندترین نویسنده بود و بهترین کتاب‌هایش را در این مدت نوشت، اما در نیمه دهه 1890 اندوه و تلخ‌کامی روزافزونی نصیبش شد. خانم کلمنز که سال‌ها بیمار بود، از دنیا رفت و کوچک‌ترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد.
15 سال آخر عمرش را با نوشتن کتاب‌های جدّی و چند کتاب طنز گذراند.
کلمنز نام «مارک تواین» را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجله‌ها می‌نوشت، به‌ عنوان ادای دِین گرفت و در همه‌ی کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

4

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • بنظرم همه ی ما یک دوقلو داریم که میتونه همون افکارمون باشه،با استرسها و ترسها و افکار منفی حالمون خراب کنه،میتونه همراه خوب یا بدمون باشه
  • سلام آقای رضوی واقعا صداشون خاصه و ماها باهاشون کلی نوستالژی داریم اما خب صداشون خاصه ‌ یعنی خاصه موارد خاص .‌مثل مستند و غیره . بنظرم هرکی بهشون پیشنهاد داده که راوی داستانها باشن داره از ارزش صداشون کم میکنه . صدای آقای رضوی از صداهایی هست تک هست اما زمانی که جای خودش استفاده نشه حیف میشه . با نشگکر ..
  • مگه بهم وصل نبودن یکیو اعدام کردن اونیکیم زنده نمیمونه که
  • بسیار عالی
  • خیلی در آن موزیک پخش میشود😧😧😧
  • کاش یکم آخرشو بیشتر بسط میداد و امیدوارم برای هیچکس تو زندیگیتون مثل لوژی نبایشید و یه لوژی هم تو زندگیتون نداشته باشید
  • ترجمه صحیح نام اثر، «آن دوقلوهای فوق‌العاده» است.
  • آری این اثر جناب اقای مارک تواین از تمام اثارش بهتر وفوق العاده تر است
  • از راهنمایی شما کاربر مهمان عزیز متشکرم👍
  • عالی بود ،از انتخاب خوبتان سپاسگزارم.
  • کل اثر جذاب و شنیدنی ،فقط اهنگ میان متن زیاد و تکرارش دلنشین نیس...
  • از زحمات شما عزیزان در راستای تولید کتاب های صوتی بسیار ممنونم
  • چقدر اهنگ داره 😐😐😐😐😐
  • زیاد جالب نبود
  • ممنون ازانتخاب شما عزیزان ممنون وسپاس فراوان
  • باسلام وتشکر فروان لطفا کتابهای خارجی به همراه روایت اقای بهروز رضوی بیشتر بزارید صدای ایشون خیلی ارام بخش هست وواقعا دلچسب روایت میکنند من روایتهای ایشون رو بارها گوش میدم
  • خیلی داستان جالبی بود با صدای استاد رضوی. هر انسانی درون خودش با این تضادهای فکری و قلبی درگیره و این تمثیل زیبایی بود. البته بیان استاد هم در جذابیت داستان بی تاثیر نبود
  • جالب بود 🌹🌹
  • همش موسیقی هست که اصلا خوشایند نیست

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا