- 7034
- 1000
- 1000
- 1000
گفت و گو در سیسیل
گفت و گو در سیسیل، ماجرای سفر چندروزه سیلوسترو به زادگاهش است. وقتی او پانزده سال داشت، سیسیل را ترک کرده بود. او در زندگیاش احساس پوچی میکند، همهچیز برای او یکسان است و با آرامشی که در ناامیدی دارد، نسل بشر را از دسترفته میپندارد.
از ایرانصدا بشنوید
...ناگهان چشمش به دو پوستر میافتد؛ یکی از آنها روزنامهای بود که کشتارهای جدید را جار میزد و دیگری اعلامیهای از سازمان جلب سیاحان بود با این عنوان: «از سیسیل دیدن کنید.»
او یک لحظه خود را در دوراهی مییابد؛ یکی به سوی خانه و در انتزاع آن کشتارهای جنونآسا همچنان در آرامش و ناامیدی و دیگری به سوی سیسیل و کوههایش؛ به سوی چیزی متفاوت از این آرامش و ناامیدی سنگین. در هر صورت انتخاب این یا آن راه برای او یکسان است، نسل بشر را در هر صورت از دسترفته میداند، ولی سفر خود را به سوی سیسیل آغاز میکند.
«بعد از پانزده سال که مادرم را ندیده بودم، سفر خود را به جانب زادگاهم (سیسیل) آغاز کردم. در طول راه مردم فراوانی را دیدم. از بین آن همه، چهره و رفتار یک مرد لومباردیایی تأثیر فروانی بر من گذاشت. سر انجام به خانه ی مادرم رسیدم. با هم به آشپزخانه رفتیم و ناهار خوردیم و خاطراتی از گذشته را برای هم بازگو کردیم. او از راه تزریقات امرار معاش می کرد. بعدازظهر با مادرم همراه شدم. او به چند خانه سرزد تا به بچه ها آمپول بزند. من بیرون ایستادم و او به سراغ بقیه ی مریض هایش رفت. من با مرد چاقو تیزکنی به نام «کالوجرو» همراه شدم. با او به نزد پیرمری به نام «ازکیله» رفتیم و با هم همراه شدیم تا در کافه ای قهوه بخوریم. آن دو معتقد بودند که ما اهل رنج هستیم، نه برای خودمان بلکه برای دنیای اهانت دیده! ما قدم زنان نزدیک پارچه فروشی «فیریو» رسیدیم و ازکیله پیشنهاد کرد به او سری بزنیم و با هم به آنجا رفتیم ...».
مختصری درباره نویسنده :
«الیوویتورینی» نویسنده و مترجم نامدار ایتالیایی، در 1908 در سیراکوز به دنیا آمد. جوانی او در ایستگاههای کوچک قطار در سیسیل، آنجا که پدرش به عنوان کارگر راهآهن در رفت و آمد بود، سپری شد. دوره ابتدایی و سه سال هنرستان حرفهای را در سیسیل گذراند و سرانجام به دنبال یافتن کاری در ونیز، سیسیل را برای همیشه ترک کرد؛ هرچند فکر و اندیشه نوستالژیک زادگاهش تا همیشه با او باقی ماند. در آن سالها به تشویق یکی از دوستانش، زبان انگلیسی را بسیار خوب فراگرفت. تسلط ویتورینی به زبان انگلیسی، انگیزه او در ترجمه رمانهای انگلیسی به زبان ایتالیایی بود.
در دهه چهل میلادی الیوویتورینی در کنار چزاره پاوزه، نویسنده بزرگ هم وطنش، نهضت ترجمه را در ادبیات ایتالیا رقم زدند و آثار فراوانی از ادبیات انگلیسی زبان را به ایتالیایی ترجمه کردند که در مسیر جهانی شدن ادبیات بومی این کشور حادثه بزرگی به حساب میآید.
اولین رمان ویتورینی در 1933 با عنوان «میخک سرخ» به صورت پاورقی در مجله سولاریا منتشر و پس از سه شماره باعث تعطیلی مجله برای همیشه شد. نکته مهم درباره جهان بینی ادبی و سیاسی الیوویتورینی، تعلق او به فضای ایتالیای جنوبی و ناحیه سیسیل است.
ویتورینی در همه رمانها و داستانهای خود، مانند دیگر نویسنده بزرگ سیسیلی، لئونارد شیاشا، فضای سیاسی و فرهنگی جنوب ایتالیا را به زیبایی پوشش داده و منعکس کرده است. در کتاب (مکالمه در سیسیل) قهرمان داستان که به گفته خودش در آن سالهای جوانی دچار شورهای انتزاعی بوده، پس از دریافت نامهای از پدرش تصمیم میگیرد پس از پانزده سال دوری از زادگاهش به سیسیل بازگردد.
سفر راوی به سیسیل مقدمهای است تا نویسنده به بهترین شکل، فضای فکری و فرهنگی این ناحیه از میهنش را وارسی کند. در این سفر سیلوستر (راوی داستان) با تیپهای متفاوت و ناهمگونی از ایتالیاییها آشنا میشود و در این میان قلم نویسنده به طرز حیرت انگیزی، فقر مردمان جنوب ایتالیا را ترسیم می کند و تفاوتهای فرهنگی و اقتصادی میان دو ناحیه شمال و جنوب این کشور به شکل بسیار هنرمندانهای تصویر میشود.
راوی پس از ورود به سیسیل نزد مادرش میرود. از این قسمت تا پایان داستان وی به همراه مادرش در گفتوگویی جذاب و خواندنی (مکالمه در سیسیل) شرکت میکند و به مرور خاطرات دور و نزدیکش میپردازد. ویتورینی با خلق کاراکتر سیلوستر در این رمان، به دنبال آفرینش یک تیپ نمونه از روشنفکر آرمانگراست که شدیداً از وضعیت فرهنگی و سیاسی کشورشان دلزده هستند و آرمانهای سیاسی و دموکراتیکی را در سر میپرورانند که برای تحقق آن در فضای سیاسی ایتالیا باید چند دههای به انتظار بنشینند. الیوویتورینی در سال 1966 در سن 58 سالگی درگذشت.
او یک لحظه خود را در دوراهی مییابد؛ یکی به سوی خانه و در انتزاع آن کشتارهای جنونآسا همچنان در آرامش و ناامیدی و دیگری به سوی سیسیل و کوههایش؛ به سوی چیزی متفاوت از این آرامش و ناامیدی سنگین. در هر صورت انتخاب این یا آن راه برای او یکسان است، نسل بشر را در هر صورت از دسترفته میداند، ولی سفر خود را به سوی سیسیل آغاز میکند.
«بعد از پانزده سال که مادرم را ندیده بودم، سفر خود را به جانب زادگاهم (سیسیل) آغاز کردم. در طول راه مردم فراوانی را دیدم. از بین آن همه، چهره و رفتار یک مرد لومباردیایی تأثیر فروانی بر من گذاشت. سر انجام به خانه ی مادرم رسیدم. با هم به آشپزخانه رفتیم و ناهار خوردیم و خاطراتی از گذشته را برای هم بازگو کردیم. او از راه تزریقات امرار معاش می کرد. بعدازظهر با مادرم همراه شدم. او به چند خانه سرزد تا به بچه ها آمپول بزند. من بیرون ایستادم و او به سراغ بقیه ی مریض هایش رفت. من با مرد چاقو تیزکنی به نام «کالوجرو» همراه شدم. با او به نزد پیرمری به نام «ازکیله» رفتیم و با هم همراه شدیم تا در کافه ای قهوه بخوریم. آن دو معتقد بودند که ما اهل رنج هستیم، نه برای خودمان بلکه برای دنیای اهانت دیده! ما قدم زنان نزدیک پارچه فروشی «فیریو» رسیدیم و ازکیله پیشنهاد کرد به او سری بزنیم و با هم به آنجا رفتیم ...».
مختصری درباره نویسنده :
«الیوویتورینی» نویسنده و مترجم نامدار ایتالیایی، در 1908 در سیراکوز به دنیا آمد. جوانی او در ایستگاههای کوچک قطار در سیسیل، آنجا که پدرش به عنوان کارگر راهآهن در رفت و آمد بود، سپری شد. دوره ابتدایی و سه سال هنرستان حرفهای را در سیسیل گذراند و سرانجام به دنبال یافتن کاری در ونیز، سیسیل را برای همیشه ترک کرد؛ هرچند فکر و اندیشه نوستالژیک زادگاهش تا همیشه با او باقی ماند. در آن سالها به تشویق یکی از دوستانش، زبان انگلیسی را بسیار خوب فراگرفت. تسلط ویتورینی به زبان انگلیسی، انگیزه او در ترجمه رمانهای انگلیسی به زبان ایتالیایی بود.
در دهه چهل میلادی الیوویتورینی در کنار چزاره پاوزه، نویسنده بزرگ هم وطنش، نهضت ترجمه را در ادبیات ایتالیا رقم زدند و آثار فراوانی از ادبیات انگلیسی زبان را به ایتالیایی ترجمه کردند که در مسیر جهانی شدن ادبیات بومی این کشور حادثه بزرگی به حساب میآید.
اولین رمان ویتورینی در 1933 با عنوان «میخک سرخ» به صورت پاورقی در مجله سولاریا منتشر و پس از سه شماره باعث تعطیلی مجله برای همیشه شد. نکته مهم درباره جهان بینی ادبی و سیاسی الیوویتورینی، تعلق او به فضای ایتالیای جنوبی و ناحیه سیسیل است.
ویتورینی در همه رمانها و داستانهای خود، مانند دیگر نویسنده بزرگ سیسیلی، لئونارد شیاشا، فضای سیاسی و فرهنگی جنوب ایتالیا را به زیبایی پوشش داده و منعکس کرده است. در کتاب (مکالمه در سیسیل) قهرمان داستان که به گفته خودش در آن سالهای جوانی دچار شورهای انتزاعی بوده، پس از دریافت نامهای از پدرش تصمیم میگیرد پس از پانزده سال دوری از زادگاهش به سیسیل بازگردد.
سفر راوی به سیسیل مقدمهای است تا نویسنده به بهترین شکل، فضای فکری و فرهنگی این ناحیه از میهنش را وارسی کند. در این سفر سیلوستر (راوی داستان) با تیپهای متفاوت و ناهمگونی از ایتالیاییها آشنا میشود و در این میان قلم نویسنده به طرز حیرت انگیزی، فقر مردمان جنوب ایتالیا را ترسیم می کند و تفاوتهای فرهنگی و اقتصادی میان دو ناحیه شمال و جنوب این کشور به شکل بسیار هنرمندانهای تصویر میشود.
راوی پس از ورود به سیسیل نزد مادرش میرود. از این قسمت تا پایان داستان وی به همراه مادرش در گفتوگویی جذاب و خواندنی (مکالمه در سیسیل) شرکت میکند و به مرور خاطرات دور و نزدیکش میپردازد. ویتورینی با خلق کاراکتر سیلوستر در این رمان، به دنبال آفرینش یک تیپ نمونه از روشنفکر آرمانگراست که شدیداً از وضعیت فرهنگی و سیاسی کشورشان دلزده هستند و آرمانهای سیاسی و دموکراتیکی را در سر میپرورانند که برای تحقق آن در فضای سیاسی ایتالیا باید چند دههای به انتظار بنشینند. الیوویتورینی در سال 1966 در سن 58 سالگی درگذشت.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان