منو
مردی که تنها سفر کرد

مردی که تنها سفر کرد

  • 7 قطعه
  • دقیقه مدت کتاب
  • 8815 دریافت شده
«ترایان ماتیزی» جوانی بود که برای ادامه‌ی تحصیل خانواده‌ی خود را ترک کرد، اما اتفاقاتی برایش افتاد که دیگر نتوانست آن‌ها را ببیند. او راهی سفری شد که هیچ‌گاه به پایان نرسید و در این سفر چیزهایی آموخت که باعث تغییر مسیر فکری‌اش شد.

از ایرانصدا بشنوید

«ترایان ماتیزی»، شاعر جوان، برای تحصیل در دانشگاه، عازم بخارست پایتخت رومانی می‌شود. او به‌سختی از پدر کشیش و مادر و سه خواهر و تنها برادرش، «نیکلا»، خداحافظی می‌کند. او تا کنون موفق شده است که به‌عنوان شاعری جوان دو کتاب شعر را به چاپ برساند. در راه از «ماری»، تنها دختر معلم شهر، خداحافظی می‌کند و به همه قول می‌دهد که چهار ماه بعد در «عید نوئل» نزد آن‌ها برگردد.
در بخارست موفق می‌شود که در بزرگ‌ترین روزنامه‌ی بخارست به نام «روزنامه‌ی رومانی» برای خود کاری پیدا کند و در آنجا به‌عنوان خبرنگار صفحه‌ی حوادث مشغول به‌ کار شود. ترایان در امتحان کانون دانشجویان قبول شده و از پرداخت قسمت عمده‌ای از شهریه‌ی کانون معاف می‌شود. او روزها در دانشگاه درس می‌خواند و قبل از شروع کلاس به اداره‌ی پلیس می‌رود و اخبار وقایعی که در روز گذشته اتفاق افتاده را در دفتر خود یادداشت می‌کند. بعد از پایان ساعات دانشکده، به دفتر روزنامه می‌رود و اخبار را تایپ و به مسئول روزنامه می‌دهد و تا صبح در کافه‌ای به همراه دوستان خبرنگار خود مشغول صحبت می‌شود.
عید نوئل فرا می‌رسد و او تصمیم می‌گیرد برای دیدار خانواده‌اش سفر کند، اما مدیر روزنامه با سفر او در تعطیلات مخالفت می‌کند. پس از تعطیلات طبق قول مدیر روزنامه ترایان آماده‌ی سفر می‌شود، اما شب قبل از سفر مطلع می‌شود که منطقه‌ای که هشت سال از دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در آنجا گذرانده، توسط پیمانی بین آلمان و شوروی، به اشغال شوروی درآمده است. او بسیار متأثر شده و مسافرتش را لغو می‌کند. در این حال ناگهان با احضار غیرمنتظره‌ی ارتش برای خدمت زیر پرچم روبه‌رو می‌شود.

*درباره‌ی کتاب:
«کنستانتین ویرژیل گئورگیو» این کتاب را در سال 1954 منتشر کرد. کتاب شرح حال قهرمانی‌ است که حدیث فردی خود نویسنده را تداعی می‌کند و ماجرای آن نیز تا حدودی در سبک و سیاق همان آوارگی و در‌به‌دری قهرمان کتاب «ساعت بیست‌وپنج» است.

* درباره‌ی نویسنده:
«کنستانتین ویرژیل گئورگیو» در 15سپتامبر1916 در «روسبانی» واقع در ایالت مولداوی رومانی به دنیا آمد. از جوانی به مطالعه‌ی ادیان و فلسفه علاقه‌ی فراوان داشت؛ به همین سبب، پیش از آنکه به روزنامه‌نگاری دست یازد، وارد دانشگاه‌های بخارست و «هایدلبرگ» شد و فلسفه و ادیان را فراگرفت. پس از پایان تحصیل، با سمت دبیر روابط فرهنگی به خدمت وزارت امور خارجه‌ی رومانی درآمد.
در سال 1940 به‌سبب یکی از آثارش به نام «خوشنویسی روی برف» جایزه‌ی سلطنتی شعر رومانی را به دست آورد. در سال 1948 دگرگونی اوضاع و احوال سیاسی در شرق اروپا او را به مهاجرت به فرانسه واداشت. در فرانسه به تدریس و تألیف پرداخت و آنچه شهرت او را در جهان غرب فراهم آورد، اثر مشهورش «ساعت 25» بود که کمابیش به همه‌ی زبان‌های دنیا ترجمه شد. بدبینی گئورگیو به دنیای مسخ‌شده‌ی ما در بسیاری از آثارش همچون «دومین شانس»، «شلاق»، «گدایان معجزه» و ... به‌خوبی مشهود است.
ویرژیل گئورگیو در سال 1963 به سِمت کشیش «کلیسای ارتودوکس» رومانی در پاریس منصوب شد و در ژوئن 1966 عالیجناب «ژوستی‌نیان»، اسقف اعظم رومانی، مقام کلیسایی خاص به وی اعطا کرد.
«محمد پیغمبری که از نو باید شناخت»، «مردی که تنها سفر کرد»، «ملت فناناپذیر»، «فناناپذیرهای آگاپیا»، «از ساعت 25 تا ساعت ابدیت» و «جوانی دکتر لوتر» از دیگر آثار اوست. گئورگیو در 22ژوئن1992 در پاریس درگذشت.

* کتاب:
L homme qui voyagea seul (1954)

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • داستانی به غایت زیبا و پر از مفاهیم واقعی زندگی بود و بسیار هنرمندانه و تاثیر گذار به صورت نمایشی شنیدنی ضبط شده ، تا آخر داستان مشتاق شنیدن صدای بازیگران حرفه ای اش بودم خداقوت میگم به همه آنها که این اثر عالی را ایجاد کرده اند
  • سلام خسته نباشید.چرا فعالیت سایت کم شده؟
  • در بخش تازه های نمایشی یه ماهه که هیچ خبر تازه ای نیست و پادکست جدید اضافه نشده
  • چرا پادکست جدید اضافه نمی‌کنید به قسمت نمایشی
  • خواهشن حداقل هفته ای یدونه داستان نمایشی بزارید. واقعا این ی نوع بی احترامی به مخاطب هستش
  • فوق العاده بود و تا حدودی چهره واقعی جنگ را به تصویر میکشید
  • کتاب کاملا معمولی و عادی بود قهرمان کتاب نه دغدغه جامعه داشت نه مردم نه مملکت حتی به خانواده و عشقش هم بی اهمیت بود، یک جور ادم فرمان بر که هر بالادستی هرچه میگفت عین روبات اطاعت میکرد و فاقد قدرت تصمیم گیری و تغیییر بود
  • عالی بود دست مریزاد
  • عالی بود
  • عالی بود
  • شنیدنی بود لعنت به بخت شووم (v)
  • کاربر مهمان
    موسيقي خيلي افتضاح ، مسئول محترم ايران صدا اکثر کتاب‌هاي صوتي داراي موسيقي هاي غير مرتبط و داغوني واقعا ، براي هزارمين بار به همراه خيلي از عزيزاني آن ديگه اي که مدام تو بخش نظرات گفته آن خواهش ميکنم ازتون يه فکري براي اين موضوع بکنين ، يا اصلا نذارين يا مسئول بخش مرتبط با موسيقي رو بهشون بفرمايين مرسي که گند ميزنه تو حس و حال کتاب
    "مردی که تنها سفر کرد" یک نمایش رادیویی است که برای پخش از دستگاه رادیو تولید شده است. ممکن است شنیدن این محصول با هندزفری برای شما خوشایند نباشد. اگر امکان تغییر دیوایس -ابزار پخش- خود را ندارید پیشنهاد می کنیم "کتابهای صوتی" را برای شنیدن انتخاب کنید.
  • مرگ بر ضد ولایت فقیه _ مرگ بر منافق
  • عالللللللی بود
  • این داستان، مخصوصا دقایق انتهایی اون که ترایان از سرنوشت خانوادش باخبر شد ، بشدت من رو منقلب کرد. نفرین به جنگ ... دل مادرش در اون لحظهٔ وداع از جدایی همیشگی خبر میداد که اونطور گریه میکرد... پدرش سالهای سال ، یکشنبه ها برای پسرش توی کلیسا شمع روشن میکرده ... خواهراش ، برادرش... چقدر سخته دوری از عزیزان ... خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم از تیم حرفه‌ای ساخت این نمایش ❤️
  • ای کاش شماره همراه مدیر پایگاه رو داشتم😤😮😯😈
  • کاربر مهمان
    اي کاش شماره همراه مدير پايگاه رو داشتم😤😮😯😈
    همین جا موضوع و تلفن یا ایمیل خود را بنویسید با شما تماس خواهیم گرفت.
  • واقعا قشنگه. گام ب گام باهاش بودم
  • لعنت به جنگ و جدایی هاش لعنت به نژاد پرستی

تصاویر

کتاب گویا