منو
شهید مهران صالح‎‌پور

شهید مهران صالح‎‌پور

  • 4 قطعه
  • 28 دقیقه مدت کتاب
  • 1418 دریافت شده
گوشه‌ای از وصیت‌نامه شهید مهران صالح‌پور:
بارالها! مرا از سپاهیانت قرار بده که به راستی سپاه تو همیشه غالب است چو مرا در حزب خود قراربده همانا حزب تو همیشه درستکار است و قرار بده ما را از دوستانت، همانا که هیچ ترسی، هیچ غم و اندوهی ندارم...

از ایرانصدا بشنوید

شهید «مهران صالح‌پور» در سی و یکم شهریور سال 1347 در شهر «مسجد سلیمان» ، در کانون خانواده ای مذهبی و سنتی چشم بر جهان گشود. مهران علاقه زیادی به ورزش فوتبال داشت و در این زمینه پیشرفت‌هایی نیز داشت. با شهادت برادرش «اسفندیار» تحولی عظیم در روحیه او به وجود آمد و با دوستان برادرش ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد و به واسطه «سیدمحمدرضا موسوی» به مسجد و بسیج راه یافت و خود جزو برگزارکنندگان مراسم‌های مسجد علی‌بن ابی‌طالب (ع) شد. صالح‌پور در جوانی لباس سبز سپاه را بر تن کرد و دوره‌های فرماندهی را در آنجا گذراند. سپس به غرب کشور رفت و بعد از شهادت موسوی به جنوب رفت و در عملیات «کربلای 5» شرکت کرد. آن‌گاه فرماندهی گردان سلمان (ع) را پذیرفت. مهران فرماندهی بسیار شجاع و خستگی‌ناپذیر، شوخ طبع، مهربان، صمیمی و باصفا بود و اعتماد به نفس بالایی داشت.
صالح‌پور در ماه‌های محرم و صفر اعضای شورای مسجد و شورای پایگاه مقاومت را دور هم جمع می‌کرد و برای این ایام برنامه‌های متنوعی را تدارک می‌دید. وی در جذب نیرو، هدایت و ارشاد آن‌ها بسیار هنر‌مندانه عمل کرد. در شهر با عنوان فرمانده پایگاه «المهدی چهاربیشه» و در جبهه با سمت «فرمانده دسته» با پشتکار و جدیت فعالیت کرد. سرانجام در تاریخ 1366/11/16 باخوابیدن روی نارنجک ضامن در رفته، جان ده‌ها بسیجی و پاسدار حاضر در آن محدوده را نجات داد و خود عاشقانه به سوی معبود خویش پر گشود و به دیدار برادر شهیدش، اسفندیار و دیگر دوستان شهیدش شتافت. او بعد از شهادت اسفندیار و سید محمدرضا موسوی آرام و قرار نداشت. در حالی که پا بر زمین داشت، نگاهش به آسمان بود....

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    نظری ثبت نشده است

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا