منو
الیاس پورتولو

الیاس پورتولو

  • 8 قطعه
  • 126 دقیقه مدت کتاب
  • 6310 دریافت شده
«الیاس» و «مادالِنا» قصد داشتند با هم ازدواج کنند، ولی الیاس به زندان افتاد و خانواده او تصمیم گرفتند مادالنا با «پیترو» برادر الیاس ازدواج کند....

از ایرانصدا بشنوید

... ناگهان بی گناهی الیاس به اثبات رسید و او از زندان آزاد شد. خانواده او این اتفاق را مشیت الهی دانستند و از ازدواج پیترو و مادالنا منصرف نشدند. الیاس برای کار با پدرش به چراگاه رفت و «مارتینو مونه» او را ترغیب کرد تا فرصت است با مادر خود «آندّا» حرف بزند که هنوز به مادالنا دلبستگی دارد، ولی الیاس جرئت این کار را نیافت.
پیترو و مادالنا با هم ازدواج کردند و زندگی روال عادی خود را ادامه داد. مدتی گذشت و الیاس برادرش «ماتیا» را به دنبال مارتینو مونه فرستاد و منتظرش نشست تا مارتینو نزد او آمد.

مختصری درمورد نویسنده:
گراتزیا کوزیما دِلِدّا نویسندهٔ ایتالیایی اهل جزیرهٔ ساردنی بود. وی در سال 1926 برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. گراتزیا در 27 سپتامبر 1871 در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقب‌افتاده‌ای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند؛ برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما از آن‌جا که در خانهٔ عمه‌اش کتاب‌خانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و با تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمه‌اش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد.
او به آثار «گابریله دانونتزیو»، شاعر و نویسندهٔ معاصر هم‌وطنش، علاقه ویژه‌ای داشت.
زندگی خانوادگی او در دوران نوجوانی و جوانی روز به روز سخت‌تر می‌شد. پدر در حال ورشکستگی بود و یکی از برادرانش، سانتوس، به مشروب‌خواری افراطی رو آورده بود و دیگری، آندرئا به جرم ضرب سکه تقلبی و جرم‌های دیگر مدتی در زندان به‌سر برد. با این وجود دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفده سالگی اولین داستان کوتاهش به نام خون کسی از اهالی ساردنی برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد.
دلدا در آخرین سال‌های قرن نوزدهم، 1896 با انتشار نخستین رمانش، «راه خطا» به شهرت رسید و در نخستین سال قرن بیستم در بیست و نه سالگی با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و همراه او به رم رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و صاحب دو پسر به نام‌های ساردوس و فرانتز شد.
او خیلی زود به نویسنده‌ای پرکار تبدیل شد و در فاصله سال‌های 1912 تا 1919 تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد. تا این که در 1926 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. تاکنون هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانسته‌ است این جایزه را کسب کند.
آخرین کتابی که در زمان حیات‌ منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در 15 اوت 1936 براثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما به هر حال فرزندان فرانتز نامه‌ها و دست‌نوشته‌های او را حفظ کردند و هم‌اکنون نسخه‌های دست‌نویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری می‌شود و آثار او در کتاب‌خانهٔ ملی رم موجود است.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • با سلام . بیش از اندازه معمولی بود. یه نفر دختری رو دوست داشت ولی چون زندان بود نتونست باهاش ازدواج کنه از زندان به خاطر بیگناهی آزاد شد و رفت کشیش شد . تمام. الهه
  • متوجه نمیشم این عکس مربوط به کدوم شخصیت داستانه!
  • داستانی معمولی داشت
  • گوش دادنش فقط وقت تلف کردن بود
  • درسی که از این نمایشنامه گرفتم این بود که هیچوقت هیچوقت زندگی خودم رو بخاطر ترس از نظرات دیگران خراب نکنم ،ممنون از گراتزیای عزیز و آقای شهرستانی و خانم افضلی

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا