منو
یکی از آن روزها

یکی از آن روزها

  • 4 قطعه
  • 30 دقیقه مدت کتاب
  • 1963 دریافت شده
نویسنده: خسرو باباخانی
راوی: محمدرضا سرشار
قالب: روایی
دسته‌بندی: کتاب گویا
بابا وقتی روزکار بود، صبح زود می‌رفت کلانتری تا شب و سرِ شب حدود ساعت 7 و 8 برمی‌گشت. ما هم شام‌خورده و نخورده می‌خوابیدیم و یا خودمون رو به خواب می‌زدیم...

از ایرانصدا بشنوید

بابا وقتی روزکار بود، صبح زود می‌رفت کلانتری تا شب و سرِ شب حدود ساعت 7 و 8 برمی‌گشت. ما هم شام‌خورده و نخورده می‌خوابیدیم و یا خودمون رو به خواب می‌زدیم. آخه بابا همیشه‌ی خدا عصبانی بود. خیلی به‌ندرت پیش می‌اومد که بخنده. چشم‌هاش ترسناک و سرخِ سرخ بودند، به‌خصوص وقتی شب‌کار بود و یا به‌قول خودش گشت شب بود... .

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

4

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کل خاطرات زیبای کودکیم با آهنگ شروع قصه ظهرجمعه در یک لحظه میاد جلوی چشمام. عاشق صداولحن آقای سرشار هستم
  • عاااآااااااااااااالی
  • زیبا بود،خوشمان آمد
  • فوق العادههههههههه بود💜
  • این داستانو من بیشتر از بیست بار گوش کردم...خیییییلی زیباست💙💜

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا