- 22603
- 1000
- 1000
- 1000
پرده جهنم
این کتاب گویا، داستان نقاشی درباری و متکبّر است. به روایت یکی از خادمان قصر، پادشاه شیفته‌‌ی دختر این نقاش چیره‌دست شده است، اما دختر می‌خواهد عفت خود را حفظ کند. سرانجام روزی پادشاه از نقاش می‌خواهد پرده‌ای از جهنم را برایش نقاشی کند.
از ایرانصدا بشنوید
حاکم بزرگ «هوری کاوا» از بزرگ‌‌ترین حاکمان ژاپن است و هیچ‌چیز نمی‌تواند حضور ذهن او را برهم بزند، جز یک پردهی نقاشی معروف به «پردهی جهنم».
این پرده را «یوشی هیده»، نقاش ماهر، کشیده که مردی است پنجاه‌‌‌وچند ساله و چهره‌ای زشت و خبیث دارد. یوشی هیده دختری پانزده ساله دارد به نام «یوزوکی» که از چهره‌ای زیبا و مهربان برخوردار است.
بسیاری از مردم از یوشی هیده نفرت دارند و این نفرت ناشی از نقاشی‌هایی است که او در آنها بی‌شرمانه به اعتقادات و مقدسات مردم توهین میکند. از این رو مردم به یوشی هیده لقب «مخفیگاه روباه» می‌دهند.
از ایالت «تابنا» برای حاکم بزرگ بوزینه‌ای هدیه می‌آورند. یک روز پسر حاکم به خاطر سرکشی بوزینه با ترکه درختی حیوان را تعقیب میکند. بوزینه از ترس جانش به یوزوکی پناه می‌برد و یوزوکی برای بوزینه از پسر حاکم طلب عفو میکند و پسر حاکم بوزینه را می‌بخشد. از آن پس بوزینه با دختر یوشی هیده مأنوس می‌شود و با وفاداری شگفت‌انگیزی هیچ‌گاه از دختر دور نمی‌شود.
حاکم وقتی متوجه می‌شود که یوزوکی بوزینه را دست‌آموز کرده است، جامه‌ی قرمزرنگی به او هدیه میکند و دختر را نزد خود می‌خواند. دختر مورد توجه حاکم قرار گرفته و کار به جایی می‌رسد که همیشه هنگام گردش شاهزاده خانم همراه او سوار بر کالسکه مخصوص می‌شود.
حاکم از یوشی هیده درخواست میکند تا فرشته‌ای را نقش بزند و یوشی هیده آن‌چنان ماهرانه تابلوی مورد نظر را می‌کشد که حاکم به او می گوید: هر پاداشی که می‌خواهی، از من طلب کن.
یوشی هیده در کمال ناباوری درخواست میکند که دخترش از خدمت و محضر حاکم آزاد شود. حاکم به‌‌‌شدت دچار خشم و آزردگی می‌شود و درخواست یوشی هیده را نمی‌پذیرد. چندی بعد حاکم یوشی هیده را به امارتش فرامی‌خواند و از او می‌خواهد تا پردهی جهنم را نقاشی کند.
یوشی هیده که برای نقاشی کردن هر صحنه باید عین آن صحنه را به صورت زنده ببیند، برای رعب و وحشت در پردهی جهنم، شاگردانش را به زنجیر می‌کشد و مار و جغد را به جان آنها می‌اندازد. پس از چند وقت برای بهترشدن تابلوی پردهی جهنم، از حاکم می‌خواهد که یکی از اشراف‌زادگان را در کالسکه‌ای بگذارد و به آتش بکشد. حاکم درخواست او را می‌پذیرد.
روزی که حاکم کالسکه را جلوی انظار به آتش می‌کشد، همه می‌بینند که دختر یوشی هیده در کالسکه است!
*درباره‌ی کتاب:
کتاب «پردهی جهنم»، مشتمل بر دو داستان کوتاه با عنوان‌های «پرده جهنم» و «تار عنکبوت» است. داستان‌های این مجموعه شامل شاهکار ادبی «رینوسوکه آکوتاگاوا» به نام «پرده جهنم» است و داستان دیگر نیز جنبه تمثیلی دارد و پیرامون فرصتی است که یک گناهکار برای فرار از جهنم می‌یابد.
داستان‌های رینوسوکه آکوتاگاوا از عناصر خیالی و زیبایی ادوار قرون میانه‌‌ی ژاپن بهره می‌برد.
* درباره‌ی نویسنده:
ریونوسوکه آکوتاگاوا (1مارس1892 - 24جولای1927)، نویسنده‌ی داستان کوتاه ژاپنی بود که در عصر «تایشو» ژاپن فعالیت می‌‌‌کرد. از او به عنوان پدر داستان کوتاه ژاپن نام برده می‌شود. در ژاپن همه ساله جایزه‌ای ادبی به نام «جایزه‌ی ادبی آکوتاگاوا» اهدا می‌شود که برگرفته از نام اوست.
ریونوسکه آکتاگاوا، چهره‌‌ی درخشان ادبیات معاصر ژاپن، از همان جایگاه و منزلتی برخوردار است که گوگول در روسیه، مارک تواین در آمریکا، لوشون در چین و صادق هدایت در ایران. آکتاگاوا پیش‌‌‌گامی بود که با خلق داستان‌های درخشانی چون: کاپا، پردهی جهنم، دماغ و امثال آن، نویسندگان بعد از خود را به مسیر پرشکوه امروزیشان هدایت کرد.
وی در 35 سالگی به دلیل مصرف بیش از حد باربیتال درگذشت.
* کتاب:
Hell Screen (1918)
****شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکالات جزئی برخی از بخش‌های نمایش پوزش می‌طلبیم.****
این پرده را «یوشی هیده»، نقاش ماهر، کشیده که مردی است پنجاه‌‌‌وچند ساله و چهره‌ای زشت و خبیث دارد. یوشی هیده دختری پانزده ساله دارد به نام «یوزوکی» که از چهره‌ای زیبا و مهربان برخوردار است.
بسیاری از مردم از یوشی هیده نفرت دارند و این نفرت ناشی از نقاشی‌هایی است که او در آنها بی‌شرمانه به اعتقادات و مقدسات مردم توهین میکند. از این رو مردم به یوشی هیده لقب «مخفیگاه روباه» می‌دهند.
از ایالت «تابنا» برای حاکم بزرگ بوزینه‌ای هدیه می‌آورند. یک روز پسر حاکم به خاطر سرکشی بوزینه با ترکه درختی حیوان را تعقیب میکند. بوزینه از ترس جانش به یوزوکی پناه می‌برد و یوزوکی برای بوزینه از پسر حاکم طلب عفو میکند و پسر حاکم بوزینه را می‌بخشد. از آن پس بوزینه با دختر یوشی هیده مأنوس می‌شود و با وفاداری شگفت‌انگیزی هیچ‌گاه از دختر دور نمی‌شود.
حاکم وقتی متوجه می‌شود که یوزوکی بوزینه را دست‌آموز کرده است، جامه‌ی قرمزرنگی به او هدیه میکند و دختر را نزد خود می‌خواند. دختر مورد توجه حاکم قرار گرفته و کار به جایی می‌رسد که همیشه هنگام گردش شاهزاده خانم همراه او سوار بر کالسکه مخصوص می‌شود.
حاکم از یوشی هیده درخواست میکند تا فرشته‌ای را نقش بزند و یوشی هیده آن‌چنان ماهرانه تابلوی مورد نظر را می‌کشد که حاکم به او می گوید: هر پاداشی که می‌خواهی، از من طلب کن.
یوشی هیده در کمال ناباوری درخواست میکند که دخترش از خدمت و محضر حاکم آزاد شود. حاکم به‌‌‌شدت دچار خشم و آزردگی می‌شود و درخواست یوشی هیده را نمی‌پذیرد. چندی بعد حاکم یوشی هیده را به امارتش فرامی‌خواند و از او می‌خواهد تا پردهی جهنم را نقاشی کند.
یوشی هیده که برای نقاشی کردن هر صحنه باید عین آن صحنه را به صورت زنده ببیند، برای رعب و وحشت در پردهی جهنم، شاگردانش را به زنجیر می‌کشد و مار و جغد را به جان آنها می‌اندازد. پس از چند وقت برای بهترشدن تابلوی پردهی جهنم، از حاکم می‌خواهد که یکی از اشراف‌زادگان را در کالسکه‌ای بگذارد و به آتش بکشد. حاکم درخواست او را می‌پذیرد.
روزی که حاکم کالسکه را جلوی انظار به آتش می‌کشد، همه می‌بینند که دختر یوشی هیده در کالسکه است!
*درباره‌ی کتاب:
کتاب «پردهی جهنم»، مشتمل بر دو داستان کوتاه با عنوان‌های «پرده جهنم» و «تار عنکبوت» است. داستان‌های این مجموعه شامل شاهکار ادبی «رینوسوکه آکوتاگاوا» به نام «پرده جهنم» است و داستان دیگر نیز جنبه تمثیلی دارد و پیرامون فرصتی است که یک گناهکار برای فرار از جهنم می‌یابد.
داستان‌های رینوسوکه آکوتاگاوا از عناصر خیالی و زیبایی ادوار قرون میانه‌‌ی ژاپن بهره می‌برد.
* درباره‌ی نویسنده:
ریونوسوکه آکوتاگاوا (1مارس1892 - 24جولای1927)، نویسنده‌ی داستان کوتاه ژاپنی بود که در عصر «تایشو» ژاپن فعالیت می‌‌‌کرد. از او به عنوان پدر داستان کوتاه ژاپن نام برده می‌شود. در ژاپن همه ساله جایزه‌ای ادبی به نام «جایزه‌ی ادبی آکوتاگاوا» اهدا می‌شود که برگرفته از نام اوست.
ریونوسکه آکتاگاوا، چهره‌‌ی درخشان ادبیات معاصر ژاپن، از همان جایگاه و منزلتی برخوردار است که گوگول در روسیه، مارک تواین در آمریکا، لوشون در چین و صادق هدایت در ایران. آکتاگاوا پیش‌‌‌گامی بود که با خلق داستان‌های درخشانی چون: کاپا، پردهی جهنم، دماغ و امثال آن، نویسندگان بعد از خود را به مسیر پرشکوه امروزیشان هدایت کرد.
وی در 35 سالگی به دلیل مصرف بیش از حد باربیتال درگذشت.
* کتاب:
Hell Screen (1918)
****شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکالات جزئی برخی از بخش‌های نمایش پوزش می‌طلبیم.****
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان