منو
دیزی میلر

دیزی میلر

  • 9 قطعه
  • 133 دقیقه مدت کتاب
  • 10361 دریافت شده
«دیزی میلر» دختری آمریکایی است که پدری ثروتمند دارد و همراه مادر و برادرش دور دنیا سفر می‌کنند و این‌بار برای گذراندن تعطیلات به «دریاچه‌ی لمان» در سوییس رفته‌اند.

از ایرانصدا بشنوید

داستان از آشنایی «آقای وینتربورن» با «دیزی میلر» آغاز می‌شود. وینتربورن نیز اشراف‌زاده‌ای آمریکایی است که به‌صورتی اتفاقی با دیزی آشنا می‌شود. با این‌که رفتار دیزی برای وینتربورن غریب می‌نماید، اما رفته‌رفته توجهش را جلب کرده و به دختر علاقه پیدا می‌کند. او از مصاحبت با دیزی خوشحال است، اما قصد سفر دارد و به دیزی قول می‌دهد که در «رم» دوباره به دیدنش برود.
داستان تا جایی پیش می‌رود که وینتربورن در بازگشت به رم دوباره دیزی را می‌بیند، اما متوجه می‌شود که او با مردی ایتالیایی آشنا شده‌است. نام این مرد ایتالیایی «جیووانلی» است که فردی محترم و مبادی‌آداب به نظر می‌رسد، تا این‌که «خانم واکر»، دوست مشترک وینتربورن و خانواده‌ی میلر، دیزی را از نشست‌وبرخاست با جیووانلی و رفتارهای نامتعارف با او برحذر می‌دارد؛ اما دیزی وقعی به گفته‌های خانم واکر نمی‌نهد و به رفتارش ادامه می‌دهد... .

* درباره‌ی کتاب:
کتاب «دیزی میلر» رمانی نوشته‌ی «هنری جیمز» است که اولین بار در سال 1879 انتشار یافت. این کتاب، نخستین موفقیت تجاری و ادبی گسترده برای نویسنده‌اش بود. دیزی میلر جوان، یکی از باورپذیرترین و به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌‌های هنری جیمز به‌شمار می‌آید. دوستی دیزی با مردی آمریکایی و علاقه‌‌ی او به یک مرد ایتالیاییِ پراحساس اما تهی‌دست، به یکی از برجسته‌ترین مضامین موجود در آثار جیمز تبدیل شد، ازجمله: آمریکایی‌های خارج از کشور، معصومیت درمقابل تجربه و چیرگی سرنوشت.
منتقد برجسته‌ی آمریکایی «الیزابت هاردویک»، در مقدمه‌ی این کتاب چنین می‌نویسد: «دیزی میلر به زندگی ادامه می‌دهد، شخصیتی برآمده از ادبیات که به‌عنوان یک نام و یک نگرش، به تاریخ وارد شده‌است!»

* درباره‌ی نویسنده
«هنری جیمز»، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی - بریتانیایی، در تاریخ 15 آوریل 1843 دیده به جهان گشود. وی یکی از ارزشمندترین نویسندگان آمریکا در زمان عمر فعالیت ادبی خویش بوده‌است.
اگر بخواهیم کمی در زندگی او تعمق کنیم، باید به این نکته اشاره کنیم که وی در خانواده‌ای ممتاز و همچنین عالی‌رتبه، به‌لحاظ جایگاه فرهنگی، ادبی و اقتصادی، در نیویورک دیده به جهان گشود. اجداد او بنا بر آن‌چه که تاریخ و شجره‌نامه‌ی آن‌ها می‌گوید، از اهالی ایرلند بودند و درکل خانواده‌ای ثروتمند نیز در شجره‌ی آنها ثبت شده‌است، اما پدرش مردی ادیب بود که بسیار در شکوفایی این نویسنده‌ نقش مهمی داشت.
هنری جیمز در شرایطی بزرگ شد که پدرش را مدام درحال نوشتن و پژوهش می‌دید و بردارش را که یک فیلسوف و روان‌شناس بزرگ و نامی به‌نام «ویلیام جیمز» بود، همیشه درحال مطالعه کردن مشاهده می‌کرد. این مسئله باعث شد که تمام فضای فکری جیمز از دوران کودکی به‌سمت مطالعه و ادبیات پیش برود و شخصیتی بسیار استوار و فرهنگی از او حاصل شود.
هنری جیمز از دوران کودکی‌اش، فهمید اعتمادبه‌نفس لازم برای بودن و حرف زدن در جمع را ندارد؛ از این رو تصمیم گرفت که بدون این‌که در جمعی حاضر شود، به یک نویسنده تبدیل شود.
هنگامی که خانواده‌اش به اروپا سفر کردند، او نیز به اروپا رفت و تصمیم گرفت که تفکرات خودش را گسترش دهد. او در سال 1860 در «نیوانگلند» مستقر شد.
در این سال‌ها جنگ‌های داخلی در آن‌جا شکل گرفت، اما به‌دلیل نقص ستون فقرات از شرکت در جنگ معاف شود. با این اوصاف، وی دیگر به این نتیجه رسید که باید رسالتی در این دنیا داشته باشد، چراکه احساس بیهودگی می‌کرد.
هنری جیمز تصمیم گرفت که سراسر زندگش‌اش را وقف آن کند که هرچه را که می‌بیند، به دیگران انتقال دهد. این انتقال مفاهیم چیزی بود که او را به نویسنده‌ای چیره‌دست تبدیل کرد، اما پیش از این‌که نویسنده شود، تصمیم گرفت به سمت هنر برود و ابتدا راه نقاشی را در پیش گرفت. سپس احساس کرد که با کار ادبی و نوشتن داستان‌ها و رمان‌های مختلف می‌تواند به بهترین شکل ممکن استعدادش را عرضه کند؛ از این رو وارد کار روزنامه‌‌نگاری شد. اولین کاری که خلق کرد، داستان کوتاه «زائری مشتاق» است. وی این کار را در مجله‌ی «آتلانتیک» منتشر کرد و با اقبال بسیاری نیز مواجه شد. در این داستان، وی توانست چهره‌ی تمام‌عیاری از مردم اروپا را به تصویر بکشد.
هنری جیمز پیوسته میان دو علاقه‌ و شور زندگی می‌کرد: ازسویی عشق به آمریکا داشت و ازسویی دیگر نیز روح و نگرشش به جانب اروپا کشیده می‌شد و اروپا را بسیار دوست می‌داشت. سرانجام اروپا به ذائقه‌ی او بیشتر خوش آمد و تمایلاتش به اروپا باعث شد که تماماً در باب اروپا و عشقش به اروپا بنویسد، چراکه وی توانست با مردم اروپا و فرهنگ اروپایی ارتباط بهتری برقرار کند. به همین منظور در انگلستان اقامت کرد و در لندن توانست پیوندی عمیق با مردم برقرار کند و کار نویسندگی‌اش را به ثمر برساند.
او از زمانی که در لندن ساکن شد، تمام آثارش به گرد مفاهیمی چون تضادهای معنوی، تضادهای فرهنگی و مطالعه‌ی تمدن‌های کهن میان دو کشور آمریکا و انگلستان گردید و حتی در مواقعی گسترده‌تر تنها به این فکر می‌کرد که چگونه می‌تواند میان اروپا و آمریکا ارتباط برقرار کند. وی اولین رمانی که در این باب نوشت، رمان «رودریک هادسن» بود. این رمان بنا بر توضیحی که در پشت جلد کتاب توسط ناشر نوشته شدهاست داستان وکیلی جوان است که همه‌ی کارهایش را کنار می‌گذارد و حتی خانواده‌ و نامزدش را نیز ترک می‌کند تا که به رم رفته و مجسمه‌سازی بیاموزد و در آنجا به کار مجسمه‌سازی بپردازد. او این کار را می‌کند و با پیروزی‌های بسیاری نیز مواجه می‌شود. اما بعد، جنون عاشقی او را در بر می‌گیرد. او برای اینکه عشق را از یاد ببرد، دست به سفرهای فراوان می‌زند و سرانجام نیز ناکام و خسته از دنیا می‌رود.
این رمان با این‌که شاید کشش بسیاری در جامعه‌ی آن زمان ایجاد نکرد، اما همه‌ی منتقدان امر دست‌ به‌ دست‌ هم به این نکته اعتراف می‌کنند که نویسنده‌ای بااستعداد طلوع کرده‌است و به‌زودی آثار بسیار درخشانی از او منتشر خواهد شد.
رمان بعدی او که منتشر شد، رمان «آمریکایی» بود. این رمان در پاریس نوشته شد و زندگی یک آمریکایی را در برخورد با آمریکا به تصویر می‌کشید. سال بعد از این‌که این رمان را منتشر کرد، یعنی درست در سال 1878 رمان «اروپایی‌ها» را به رشته‌ی تحریر درآورد. این رمان درست داستانی برعکس داستان آمریکایی را به تصویر می‌کشید.
بعد از این داستان که استقبال بسیاری نیز عایدش شد، رمان دیزی میلر را به چاپ رساند که بسیار برای او خوش‌یمن بود. بعد از آن «صورت یک بانو» را نشر داد که بنا به توضیح خود نویسنده: «اولین تصویر از سلسله‌تصویرهای زن است که جیمز پیش چشم می‌گذارد و در عین حال برای خواننده ساده و عادی و خواننده عمیق و دقیق، پرجاذبه است».
اما بعد نوبت به شاهکار وی می‌رسد، شاهکاری که توانست جایگاه او را به‌عنوان یک نویسنده‌ی بلندمرتبه در ادبیات جهان بالا برده و تثبیت کند. او کتاب «شاهزاده کاساماسیما» را در 1886 انتشار داد. این کتاب به کلی با دیگر آثار او متفاوت بود و توانست اقبال بسیاری برای او به همراه بیاورد.
اما اوج هنر وی در کتابی به نام «الهه‌ی غم‌انگیز هنر» آشکار شد. او در این‌باره می‌گوید: «این کتاب مطالعه‌ای بود بر روی زندگی یک هنرپیشه که با تمام وجود آن را به ثمر رسانده‌ام.» این اثر برای جیمز سرآغاز دوره‌ی ادبی جدیدی در زندگی او بود که پس از آن رو به انتشار نمایش‌نامه‌هایی آورد که حال‌وهوایی متفاوت از تمام نمایش‌نامه‌های دوران او داشت. او توانست نمایش‌نامه‌هایی خلق کند که همه‌ی مؤلفه‌های یک رمان نیز در آن یافت می‌شد و نمایش‌نامه - رمان نام گرفت. او درطول این دوره توانست یک تناسب، توازن و ساختار قدرتمند از متن‌هایش خلق کند که تا امروز در دنیای ادبیات نظیر آن یافت نشده‌است.
اگر می‌خواهید ببیند به چه میزان این هنرمندی در آثار او عیان است، باید سری به کتاب «آنچه میزی می‌دانست» بزنید. این کتاب شمای کلی یک داستان‌نویس بی‌رقیب را برایتان رو خواهد کرد.
جیمز در 1904 تصمیم گرفت که به آمریکا بازگردد. او در پی این سفر از تمامی ایالات آمریکا بازدید کرد و بعد نیز کتابی نام «صحنه‌ی آمریکایی» را به رشته‌ی تحریر درآورد و سپس به انگلستان بازگشت. او این کتاب را وقف تمدن آمریکا کرد. سعی کرد که هرچه دارد، صرف یک پژوهش بی‌نظیر کند و سپس آن را در این کتاب به تصویر بکشد. وی پس از بازگشت از آمریکا دیگر هیچ‌وقت اروپا را ترک نکرد.
او تمام کتاب‌هایش را یک بار دیگر بازنگری کرد و این کار سال‌ها وقتش را گرفت تا بهترین نتیجه را حاصل کند. او پس از این بازنگری‌ها تصمیم گرفت که برای هر کتابش یک مقدمه بنویسد. این مقدمه‌ها ماندگارترین یادگاری‌هایی هستند که از جیمز باقی مانده‌اند. حتی بسیاری از منتقدان ادبی بر این باورند که جیمز در این مقدمه‌ها، شاهکاری ارزنده‌تر از خود اثر خلق کرده‌است و مقدمه‌هایش جا دارد که در یک کتاب جداگانه نیز چاپ شود.
اعلام جنگ‌جهانی سال 1914 جیمز را آشفته ساخت، وی به‌خوبی می‌دانست که آن‌چه به‌ظاهر وقوع یافته، صورتی عمیق و پهناور از جنبه‌ی حیوانی آن تمدن عالی است که در همه‌ی آثارش وصف کرده‌است. سرخوردگی وی از جنگ به نوشتن در رمان تازه‌اش انجامید. او کتاب «برج‌های عاج» را به ثمر رساند و بعد از آن نیز به نوشتن «ادراک زمان گذشته» مشغول شد که هر دو پس از مرگش چاپ شدند.
مجله‌ی نقد ادبی درباره‌ی آثار او این چنین می‌نویسد: «رمان‌های جیمز شکل بدیع و کاملاً غیرمعمول هنری دارد.» داستان‌هایش از ظرافت، استادی، هوشمندی، زیبایی و تنوع فراوان برخوردار است که ستایندگان و پیروان بسیار به‌دست آورد. جیمز را باید وجودی برتر از آمیختگی خصوصیت‌های روحی و معنوی انگلیسی - آمریکایی دانست. وی درحال گزینش سرزمینی از مثلث «آمریکا، فرانسه و انگلستان» بود که تمدنی مختلط فراهم می‌آورد و هر سه‌ی این تمدن‌ها را در رمان‌هایش تحلیل کرده‌است. همین امر بود که هنری جیمز را در تاریخ ادبیات جهان برجسته کرد.» وی در تاریخ 28 فوریه‌ی 1916 چشم از جهان فروبست.

شماری از آثار او عبارت‌ند از:
آمریکایی، اروپایی‌ها، محله‌ی واشینگتن، تصویر یک بانو، شاهزاده خانم کاساماسیما، سفرای کبار، جام زرین، پیچش پیچ، دیزی میلر، نوشته‌های آسپرن، سخت‌تر شدن اوضاع و ... .

* کتاب:
Daisy Miller (1878)

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • این قدر خلاصه شد که مجبورم از خانم مترجم بخواهم توضیح بفرماید که این کتاب یکی از بهترین کتابهای دوران خودش بوده
  • خوب نبود، نه داستان و نه راوی.
  • عالی هست تنها مشکل موزیک بود که صدای بلندی داشت
  • سلام نماز روزه تان قبول حق باشد ممنون از ایران صدای بخصوص ازاقای رضوی عزیز
  • با امید اینکه در کارهای اتی اقای رضوی گویندگی رو بعهده بگیرند و خانم رکنی راوی داستان باشند ،،،ممنون
  • عالییییییی کیف کردم خلاصه بود ولی عالی بود
  • خسته نباشید ببخشید ولی خیلی خشک و حوصله سر بر بود
  • درود بر شما داستانی زیبا، با خوانش و صدای زیبای استاد رضوی. بهروز داوری.
  • سلام. این داستان ۵۰ سال پیش شاید خیلی پرطرفدار بود. اینهمه وقت و انرژی می گذارید لطفا در انتخاب داستانها و عدم دخل و تصرف در متن اصلی بیشتر دقت کنید. ایران صدا یکی از بهترین دوستان من در وقت های آزادم هست‌.
  • خیلی کسل کننده بود
  • موزیک مختص کتاب شب و زمان خواب نیست متاسفانه ولی گویندگی همچنان عالی ممنون از همگی
  • ممنون. حداقل برای یکبار شنید و خواندن خوب بود. سپاس از زحماتتون
  • چو دانی و کنی ، ‌‌ابلهی
  • من دوست نداشتم. مینا
  • قشنگ بود ارزش شنیدن داره
  • صدای موزیک مابین روایتها، نسبت به صدای راوی خیلی بلند و آزاردهنده بود. احترام زیادی برای آقای رضوی قائلم ولی طرز روایت ایشون جوریه که شخصیتها رو نمیشه تشخیص داد و جذابیت داستان از بین میره. متاسفانه اکثر داستان های روایی هم با صدای ایشون هست، در حالیکه راوی های بسیار ماهر دیگه ای هم هستند که باعث خستگی و آزار شنونده نمیشن.
  • داستان خیلی سطحی بود و مطلب خاصی نداشت
  • ممنون استاد رضوی رضا حیدری
  • عالی بود. من عاشق داستان‌های خارجی با صدای آقای رضوی هستم. خدا حفظشون کنه (ر_قاین)

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا