- 43133
- 1000
- 1000
- 1000
افسانه بشکه جادویی
در روزگاران قدیم شهری بود که در آن بشکهسازی فقیر با خانوادهاش زندگی میکرد.
از ایرانصدا بشنوید
روزی او برای تهیه چوب بیرون شهر رفت و در آنجا بشکهای شکسته دید. تصمیم گرفت آن را با خود به خانه ببرد و تعمیرش کند. پس آن را در انباری خانه که کارگاهش نیز بود، گذاشت و به همسرش گفت که آن را حسابی تمیز کند.
زن جارو را برداشت و به جان بشکهی کهنه افتاد؛ اما چیزی نگذشته بود که جارو از دستش به داخل بشکه افتاد. مرد را صدا زد و او با دیدن داخل بشکه بسیار تعجب کرد. او خشکش زده بود. بشکه پر از جارو شده بود و جاروها همینطور بیشتر و بیشتر میشدند.
مرد با خوشحالی گفت که این یک بشکه جادویی است و قرار شد جاروها را بفروشند و پولدار شوند. تعداد جاروها به قدری زیاد بود که آنها کمکم خسته شدند. مرد حالا تبدیل به تاجری پولدار شده بود و آوازهی جاروهایش به بیرون شهر هم رسیده بود....
زن جارو را برداشت و به جان بشکهی کهنه افتاد؛ اما چیزی نگذشته بود که جارو از دستش به داخل بشکه افتاد. مرد را صدا زد و او با دیدن داخل بشکه بسیار تعجب کرد. او خشکش زده بود. بشکه پر از جارو شده بود و جاروها همینطور بیشتر و بیشتر میشدند.
مرد با خوشحالی گفت که این یک بشکه جادویی است و قرار شد جاروها را بفروشند و پولدار شوند. تعداد جاروها به قدری زیاد بود که آنها کمکم خسته شدند. مرد حالا تبدیل به تاجری پولدار شده بود و آوازهی جاروهایش به بیرون شهر هم رسیده بود....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان