- 14591
- 1000
- 1000
- 1000
قوری چینی خاله کبری
می دونستم که خاله کبری چقدر قوری چینی گلدارشو دوست داره و معمولا اونو کمتر جلوی چشم میذاره که مبادا بشکنه. خاله این قوری رو فقط برای مراسم خاصی مثل عزا یا عروسی از توی صندوقچه درمیاورد و بعد از اون دوباره اونو داخل صندوقچه میذاشت....
از ایرانصدا بشنوید
... برای همین مراقب بودم که از دستم نیفته و با احتیاط به خاله تحویلش بدم. اما اتفاقی که نباید بیفته افتاد و قوری جلوی چشم من سه تکه شد. بی اختیار دویدم تا به مسجد رسیدم. شیخ علی مشغول آبپاشی مسجد بود و عطر خوشی فضای اونجا رو پرکرده بود. فکر قوری شکسته لحظهای ازم دور نمیشد و با خودم فکر میکردم که آخه چرا من اینقدر از خاله کبری میترسم و الان خاله با شنیدن این خبر قراره چه بلایی به سر من بیاره؟
یقین داشتم که کمکم همه دلواپس من میشن و باید هرچه زودتر به خونه برگردم. تو راه با خودم فکر میکردم که اگر بلهبرون پسر دایی مرتضی نبود، اگر اوستا فرج بیموقع منو صدا نمیکرد، اگر بهجای دویدن آروم راه میرفتم، الان قوری خاله کبری صحیح و سالم بود ....
یقین داشتم که کمکم همه دلواپس من میشن و باید هرچه زودتر به خونه برگردم. تو راه با خودم فکر میکردم که اگر بلهبرون پسر دایی مرتضی نبود، اگر اوستا فرج بیموقع منو صدا نمیکرد، اگر بهجای دویدن آروم راه میرفتم، الان قوری خاله کبری صحیح و سالم بود ....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان