منو
یکی مثل همه

یکی مثل همه

  • 6 قطعه
  • 124 دقیقه مدت کتاب
  • 5880 دریافت شده
نویسنده: فیلیپ راث
راوی: سعیده فرضی
قالب: روایی
دسته‌بندی: رمان و داستان
داستان این رمان ساده و روان با مرگ شخصیت اصلی رمان و مراسم خاکسپاری او آغاز می‌شود. راث، روند زندگی، زوال تدریجی و مرگ قهرمان بی‌نام داستان را بیان می‌کند.

از ایرانصدا بشنوید

قهرمان داستان از برادر خود متنفر است، اما نه به سبب موفقیت و موقعیت خوب او در زندگی؛ بلکه به‌خاطر سلامتی تزلزل ناپذیرش. او به خوبی می‌داند که بی همراهی جسم، برادرش نیز در جریان ناپیدای زوال و بیماری گرفتار خواهد شد.
نویسنده در این رمان، بدن انسان و مرگ آن‌ را در تنهایی بیان کرده است. شاید معنای مرگ، تنها چیزی‌ است که از پیدایش بشر تا به حال تغییر کرده است. برای انسان قرون وسطی، مرگ ترس‌آور بود. چون پلی برای ظهور روح و جوابگویی به اعمال این جهانی محسوب می‌شد؛ اما برای انسان کنونی مرگ غم‌انگیز است، چون تنها دارایی انسان یعنی جسم او را از میان می‌برد.

نام کتاب به نمایشنامه‌ای قرن پانزدهمی اشاره دارد که در آن مرگ، قهرمان داستان را فرامی‌خواند تا در پیشگاه خداوند، گزارشی از زندگی زمینی خود ارائه کند. رمان «یکی مثل همه»، با مرگ شخصیت اصلی داستان آغاز می‌شود. مردی که در دنیای تبلیغات کار می‌کرده و در اواخر عمر به تدریس نقاشی مشغول بوده است.
*درباره‌ی نویسنده:
«فیلیپ میلتون راث» رمان‌نویس آمریکایی و یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان نیم قرن گذشته‌ی ادبیات آمریکا بود که در سال 2018 براثر نارسایی قلبی درگذشت. او درطول دوران نویسندگی، برنده‌ی جوایز متعدد و باارزشی مثل جایزه‌ی پولیتزر، جایزه‌ی فرانتس کافکا و جایزه‌ی پِن/فاکنر شد.

*کتاب:
(2006)Everyman
فیلیپ راث برای این رمان جایزه PEN / Fakkner را در سال 2007 به‌ دست آورد. این سومین رمان راث بود که جایزه دریافت کرد.

*این رمان در ایران به سال 1397 در نشر چشمه و با ترجمه پیمان خاکسار و نیما ملک محمدی، به بازار آمد.


امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • اصلا نتونستم با روایت ارتباط بگیرم آذردخت
  • داستان پرمعنا و عمیقی بود.صدای گوینده و اجرا هم عالی بود
  • خوب بود. آخر و عاقبت عدم وفاداری به همسر و اینکه آخر همه کس،مرگ هست. خوشبختی در چیزهایی هست که باید بهشون توجه کافی داشت. بدون برو برگرد
  • هم داستانش خوب بود هم خوب روایت شده بود پیشنهاد میدم گوش کنین(ر-قاین)
  • اوج بی معنایی در زندگی...
  • عالی بود، لذت بردم
  • عالی بود
  • زندگی منحط رو به زوال، بیماری، ناتوانی و مرگ. شباهتهایی به مرگ ایوان ایلیچ داشت، اما کاملا امریکایی بود قصه.تنهایی سالمندی، ترس از مرگ.بی کسی که در نتیجه عدم موفقیت برای پیدا کردن یه همسر و همدم خوب تو زندگی ه.
  • مرگ تنها چیزیه که معناش هرگز برای انسان عوض نشده و نخواهد شد. انسان می دونه که مرگ راه انسان به سمت عدالت و تعادله. دو مفهومی که در دنیا دست نیافتنی هستن و ترسش از مرگ هم به همین دلیله.
  • بدک نبود تشکر از ایران صدا
  • داستانی که درست زنده گی کردن را به انسان می اموزد کریم رحمانزاده
  • دوست نداشتم
  • چقدر بوی مرگ میده این داستان بهتر اونهایی که افسردگی دارند گوشش ندهند

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا