منو
تخم مرغ های کشنده

تخم مرغ های کشنده

  • 7 قطعه
  • 96 دقیقه مدت کتاب
  • 7524 دریافت شده
«پرفسور پرسیکف» که همه‌ی عمر خود را صرف تحقیق دربار‌ه‌ی جانوران کرده است، تصادفاً پی می‌برد که یک اشعه‌ی خاص سبب رشد غیرمتعارف آمیب‌ها و تخم جانورانِ دوزیست می‌شود.

از ایرانصدا بشنوید

رمان «تخم‌مرغ‌های شوم» داستانی درباره‌ی «پرفسور پرسیکف» است؛ مردی که عمر خود را به تحقیق و آزمایش درباره‌ی جانوران گذرانده است و به‌طور تصادفی درمی‌یابد که اگر اشعه‌ی خاصّی به تخم جانواران دوزیست بتابد، سبب رشد غیرمتعارف آنان می‌شود.
او تصمیم می‌گیرد تحقیقات خود را درباره‌ی امکان استفاده از این اشعه برای حیوانات اهلی و تخم‌مرغ‌ها انجام دهد، ولی درست در همین زمان حساس، سازمان‌های حکومت شوروی (که سعی در آگاهی و کنترل همه‌چیز دارند،) وارد می‌شوند و با تصمیمات عجولانه و غیر عقلانیِ خود فاجعه می‌آفرینند.…
رویداد این رمان مربوط به سال 1928 است و مسکو برخلاف تبلیغات حکومت، یک شهر بورژوا است و مانند دیگر شهرهای کشورهای صنعتی و سرمایه‌داری گرفتار روزمرگی است. حوادثی مانند مرگِ ناگهانی مرغ‌ها، هیچ تأثیر و تحولی در مردم ایجاد نمی‌کند.
بولگاکف، در این داستان، پیامدهای ناگوار و خطرهای جدّی دخالت بشر سودجو و دانشمندان بشری در تسخیر طبیعت را گوش‌زد می‌کند.
داستان سبکی علمی-تخیلی دارد، ولی فضای آن واقعی است و نام‌های خیابان‌ها و شهرها و کوچه‌ها در عالم خارج نیز وجود دارند. مطمئناً خفقان و رعب و وحشتی که حکومت استالین و همتایانش ایجاد کرده بودند، علّت اصلی پناه بردن نویسندگان بزرگ به این سبک از بیان واقعیات، با کنایه و استعاره، بوده است. آنها با این سبک توانستند تصویری هراس‌انگیز از وضعیت دانش و علم در سایه‌ی این حکومت‌ها خلق کنند.
این اثر نیز از طنز ویژه‌ی بولگاکف بی‌بهره نبوده است و در جای‌جایِ داستان نمونه‌هایی از آن به چشم می‌خورد. به دنبال نامِ هر سازمان و مؤسسه و مجله‌ای یک پسوند سرخ می‌آید. مجله‌هایی با نام‌های: عصر سرخ، آتش سرخ، فلفل سرخ، نورافکن سرخ و … جالب‌تر از همه، مجله‌ای به نام «کلاغ سرخ».
علاوه بر این عناوین، خیال‌بافی‌های مردم ساده‌لوحی که اکنون به مقامی نیز رسیده‌اند و تصور می‌کنند می‌توان با کمک دانشمندان، چیزی اختراع کرد که در مدّت کوتاهی مرغ‌ها را به اندازه‌ی گوسفندی پروار نمود تا بدین ترتیب، بتوان خطر گرسنگی را از بین ‌برد.
بولگاکف با هنرمندیِ تمام، اهداف حکومت بلشویک استالین و رهبران جامعه را پیش‌بینی می‌کند و آنان را از دگرگونی یک‌باره‌ی زندگی انسانی و جهش‌های ناگهانی و ویران‌گر برحذر می‌دارد.
«پونه معتمد» این اثر را از زبان روسی به فارسی برگردانده و تاکنون چندین بار چاپ شده است.
***
درباره‌ی نویسنده:
«میخائیل بولگاکف» (1891- 1940) نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس مشهور روسی است. پدر او دانش‌یارِ دانشگاه و مادرش معلّم دبیرستان بود. مادر او بعد از تولد میخائیل، کار را کنار گذاشت و تمام اوقات خود را صرف تربیت فرزندش کرد.
میخائیل بولگاکف در سال 1909 به مدّت هفت سال در دانشکده‌ی پزشکی تحصیل کرد و هم‌زمان با تحصیل، به نوشتن داستان و نمایش‌نامه مشغول بود.
بولگاکف سه بار ازدواج کرد. او در سال 1910 با «تاتیانا نیکلایونا لاپا» که دوره‌ی دبیرستان را می‌گذراند، آشنا شد و این آشنایی در سال 1913 به ازدواجشان انجامید و در سال 1924 به شکست منتهی شد. او در همین سال با «لوبوف بلوزسکی» ازدواج کرد. این ازدواج هم در سال 1932 به جدایی انجامید و کمی بعد با «یلنا شیلوفسکی» ازدواج کرد. می‌گویند «یلنا شیلوفسکی» منبع الهام شخصیت مارگارتا در رمان «مرشد و مارگاریتا» بود.
بولگاکف سرانجام در دهم مارس 1940، براثر نوعی بیماری کبدی موروثی، درگذشت و پیکر او را در گورستان نووودویچی مسکو به خاک سپردند.
آثار بولگاکف که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند، عبارت‌اند از: «مرشد و مارگاریتا»، «دل سگ»، «برف سیاه»، «مرفین» و «تخم مرغ‌های شوم».

*کتاب:
The Fatal Eggs (به روسی:Роковые яйца, pronounced )(1924)

فیلم:
Rokovye yaytsa (1996)

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • لذت بردم از شنیدن
  • خدای من ...! داستان البته قابل تامل است اما یک سوال مهم ...!!! آیا واقعا تهیه کننده یا صدابردار یا هر فرد دیگری که هنگام ضبط صدا , ناظر کار راوی بوده لز ایشان نپرسیده که آخر این اجرای اغراق شده , قطع و وصل بی موقع کلام , فشارها و تاکیدهای کلامی و تند و کند کردن سرعت خوانش که هیچکدام متناسب با اوج و فرود ماجرا یا حال و هوای گفتگوها نیستند , چه ضرورت یا توجیهی دارند !!؟؟ واقعا شنیدن این داستان با این نحوه ی اجرا تجربه ای خسته کننده و وحشتناک است ! اگر جذابیت موضوع قصه و اتمسفر معماگونه ی آن نبو
  • بسیار داستان جالبی بود دوباره بولگاکف به کمونیست و سوسیالیست در دل دیکتاتوری استالینی به زیبایی حمله کرده بوده و جالب هست که دقیقا تئوری های مارکس در مورد اقتصاد و اجتماع اشتراکی در عمل به مانند کشف علمی پرفسور به دست نادانان فاجعه ای برای مردم شد و این ایهام نویسنده بسیار جالب هست در قلب سگی هم نویسنده وجه دیگر مارکسیسم را به زیبایی نقد کرده است
  • عالی بود........ دو چیز را نهایتی نیست دانششش و حماقت بشریت
  • عجب داستانیه عالی.sheler
  • داستان جالبی بود. فقط اشتباه آخرش🤣👌
  • راوی مثل برنامه راز بقا داستان رو روایت می‌کرد😂
  • سلام.ممنون از زحمتتون ولی واقعا راوی و نحوه روایتش آدمو از کتاب گویا زده میکنه
  • کاش تو هر روایت هر شخصیتی یک راوی داشت
  • دو نسخه از این کتاب صوتی هست
  • خیلی خوب بود .راوی عالیه .سپاس فراوان. مینا
  • قشنگ بود ،پیشنهادمیکنم ،ممنون.رضا
  • درودبرهمه :روایتگریش خیلی عالی بود.
  • واقعا وقتی علم درجای نادرست به کارگرفته بشه فاجعه ببارمیاد، خیلی داستان جالبی بودوراوی هم که حرف نداشت، ممنون، رعنا
  • دقیقا همون سبک کتاب قلب سگ از همین نویسنده هست. یک تلخی خاصی از نتایج علمی در آثار ایشون هست اما کل داستان خوب بود. ممنون ایرانصدا،مهرنوش زاهدی
  • روایتش بد بود
  • خیلی عالی بود

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا