منو
هزار خورشید درخشان

هزار خورشید درخشان

  • 12 قطعه
  • 263 دقیقه مدت کتاب
  • 15101 دریافت شده
نویسنده: خالد حسینی
کارگردان: میکائیل شهرستانی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
«مریم» دخترکی افغان است که پس از مرگ مادرش، مجبور به زندگی در خانه پدرش می‌شود. پدر او سه زن و فرزندان بسیاری دارد. پس از مدتی، زنان پدرش تصمیم می‌گیرند او را به عقد مردی که سی سال از او بزرگ‌تر است، دربیاورند.

از ایرانصدا بشنوید

«مریم» فرزند ناخواسته «جلیل» بعد از خودکشی مادر افسرده‌اش «نانا» به اجبار پدر با مردی به نام «رشید» که در کابل مغازه کفاشی دارد، ازدواج می‌کند. رشید مرد بداخلاقی است و این بدخلقی‌اش با بچه‌دار نشدن مریم، روزبه‌روز، بیشتر می‌شود. مریم سال‌ها زندگی در این خانه و رفتار رشید را تحمل می‌کند، بدون این که دم بزند. تا این‌که در همسایگی آنها خانواده «لیلا» در بمبارانی کشته می‌شوند و رشید، «لیلا» دختر زخمی و بی‌هوش آنها را به خانه خودش می‌آورد و مریم به پرستاری و مراقبت از لیلا مشغول می‌شود.
رشید بعد از بهبودی لیلا از او خواستگاری می‌کند و لیلای بی‌پناه هم می‌پذیرد. درابتدا دو زن، میانه خوبی با هم ندارند؛ اما با به‌دنیا آمدن «عزیزه»، دختر لیلا، این دو زن تنها و ستمدیده به هم نزدیک می‌شوند. لیلا از رشید پسری به دنیا می‌آورد که نام او را «زولمای» می‌گذارند. زولمای همه چیزِ رشید است، اما در سال قحطی یعنی سال 2000 که گروه طالبان حکومت افغانستان را به دست می‌گیرند، لیلا و رشید مجبور می‌شوند که عزیزه را به یتیم‌خانه بسپارند تا لااقل از گرسنگی نمیرد.
«طارق»، عاشق سابق لیلا، بعد از ده سال به دیدار او می‌آید. طارق بیشتر این مدت را به خاطر فروش ناخواسته مواد مخدر در زندان بوده و حتی پدر و مادرش را از دست داده است. رشید وقتی می‌فهمد که طارق به دیدار لیلا آمده، هم مریم و هم لیلا را به باد کتک می‌گیرد و حتی قصد خفه کردن لیلا را دارد. مریم و لیلا در درگیری ضربه‌ای بر سر رشید فرود می‌آورند که باعث کشته‌شدن رشید می‌شود. رشید که به دروغ سال‌ها پیش مردی را فرستاده بود تا به لیلا خبر ساختگی مرگ طارق را بدهد، حالا به خاطر همین حماقت جانش را از دست می‌دهد.

در ایران این رمان به همت ناشرین و مترجمان گرانقدری در اختیار مخاطبان قرار گرفت:
براساس پایگاه کتابشناسی کتابخانهٔ ملی ایران[5] بیش از ده ترجمهٔ فارسی از این کتاب منتشر شده‌است که برخی از آنها چندین بار تجدید چاپ شده‌اند. فهرست این ترجمه‌ها به ترتیب انتشار به شرح زیر است:

هزار خورشید درخشان/ ترجمه بیتا کاظمی. تهران: باغ نو، 1386.
هزار خورشید تابان/ ترجمه مهدی غبرائی. تهران: ثالث، 1386.
هزار آفتاب شگفت‌انگیز/ ترجمه منیژه شیخ‌جوادی (بهزاد). تهران: پیکان، 1386.
هزار خورشید تابان/ ترجمه پریسا سلیمان‌زاده‌اردبیلی، زیبا گنجی. تهران: مروارید، 1386.
هزاران خورشید درخشان/ ترجمه سمیه گنجی. ساری: زهره، 1386.
هزار خورشید باشکوه/ ترجمه ناهید سلامی. تهران: نشر چشمه، 1386.
هزار خورشید باشکوه/ ترجمه ایرج مثال‌آذر. تهران: در دانش بهمن، 1387.
هزار خورشید رخشان/ ترجمه زامیاد سعدوندیان. تهران: نگارستان کتاب، 1387.
هزاران خورشید تابان/ ترجمه مژگان احمدی. تهران: بهزاد، 1389.
هزاران خورشید فروزان/ ترجمه فیروزه مقدم (عابدی). تهران: انتشارات تهران، 1389.
یک هزار خورشید باشکوه/ ترجمه نفیسه معتکف. تهران: نسل نواندیش، 1389.
هزار خورشید تابان/ ترجمه آزاده شهپری. تهران: ماهابه، 1393.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • بسیار زیبا و دلنشین بود من دوست دارم کتاب های بیشتری از این نویسنده در ایران صدا تولید بشود
  • یکی داستان بود پر اب چشم😭😭و چه خوب که این خانوم باصدای زیباشون خوندنش❤❤❤ممنون
  • داستان زیبا و غم انگیزی بود و اجرا به گویش زیبای افغانستانی جذابیت اثر رو دو چندان کرده بود. ممنون از زحمات تیم خوش ذوق، زحمتکش و موفق کتاب گویای ایران صدا
  • با اینکه یک فصل از این داستان گوش دادم ولی به نظرم داستان جذابی میاد و در ضمن چون به اصلی نمایش داده شده به جذابیتش افزوده.
  • سلام وخسته نباشید عالی🙏
  • در توضیحات آمده دوازده فصل /قطعه/ اما ده فصل است. کامل نیست؟
  • بعضی از اقایان در هر کشوری واقعا در حق زنان ظلم میکنند داستان زیبایی بود
  • بسیار عالی بود
  • عالی👍
  • داستان جالبی بود که با شنیدنش آدم به پیگیریش مشتاق میشه.و البته وقتی پایان غم انگیزش با اسم کتاب عجین میشه قصه به اوج خودش میرسه.عالییییییییی بود🌹
  • عالی بود ممنون
  • بسیار زیبا و غم انگیز
  • این کتاب خاکستری بود دوست عزیز
  • دلنشین
  • نسخه دیگر این کتاب در ایران صدا تولید شده بود ؟ با صدای استاد ابراهیمی اونم عالی بود
  • به صورت افغان صحبت میکردن دلنشین بود و داستان زیبایی بود ... ان شالله تمام افرادی که در سراسر دنیا گرفتار ظالم هستن نجات پیدا کنند ... داستان واقعی جالبی بود و سراسر غم
  • تحریف هم در متن کتاب و هم در تاریخ انجام گرفته. کجای شرع و عرف در افغانستان آن زمان گرفتن زن دوم را منوط به اجازه زن اول کرده است؟ کجای متن کتاب چنین چیزی هست؟
  • واقعی بود ؟
  • کاش سانسور شده نبود !

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا