- 6368
- 1000
- 1000
- 1000
راه آهن مخفی
در سال 1860 دیوید 12ساله، با پسر سیاهپوستی به نام جیم آشنا شد. جیم دیگر برده نبود، اما سند آزادیاش براثر یک اتفاق از بین رفته بود و بعد از مدتی خودش نیز ناپدید شد....
از ایرانصدا بشنوید
... مدتی گذشت و ارباب قبلی جیم بنا به درخواست خانوادهی دیوید سند دیگری برای آنها فرستاد. در همان حال خبر رسید که جیم به مرد مزرعهداری به نام کوپر فروخته شده است. سند آزادی میبایست به جیم میرسید؛ پس دیوید برای دیدن جیم به طرف گرین فیلد به راه افتاد. او در این سفر با مردی به نام سیمون پِکینز آشنا شد. برحسب اتفاق سیمون هم طرفدار آزادی بردهها بود. دیوید مسئله ی آزادی جیم را با او در میان گذاشت و از او کمک خواست. پس وقتی آنها به نزدیکی گرین فیلد رسیدند، سیمون به دیوید گفت: نامه ای برای جیم بنویس تا فرار کند و نزد تو بیاید؛ من این نامه را به او خواهم رساند.
سیمون به دیوید گفت باید همان جا منتظر بماند. دیوید ساعتها منتظر ماند، اما از سیمون خبری نشد. تا آنکه آفتاب غروب کرد. دیوید به سمت پایین جاده به راه افتاد. ناگهان با شنیدن صدای یک گاری شروع به دویدن کرد. دیوید احتمال می داد این صدا مربوط به گاری سیمون باشد....
*شنوندگان گرامی، به سبب دسترسی نداشتن به فصل چهارم از این کتاب شنیدنی، از شما دعوت می کنیم تا خلاصه ای از آن را در ابتدای فصل پنجم بشنوید.
سیمون به دیوید گفت باید همان جا منتظر بماند. دیوید ساعتها منتظر ماند، اما از سیمون خبری نشد. تا آنکه آفتاب غروب کرد. دیوید به سمت پایین جاده به راه افتاد. ناگهان با شنیدن صدای یک گاری شروع به دویدن کرد. دیوید احتمال می داد این صدا مربوط به گاری سیمون باشد....
*شنوندگان گرامی، به سبب دسترسی نداشتن به فصل چهارم از این کتاب شنیدنی، از شما دعوت می کنیم تا خلاصه ای از آن را در ابتدای فصل پنجم بشنوید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان