منو
یادداشت های یک دیوانه

یادداشت های یک دیوانه

  • 4 قطعه
  • 42 دقیقه مدت کتاب
  • 7369 دریافت شده
کتاب «یادداشت‌های یک دیوانه» شرح حال کارمندی ساده است که حقارت و آرزوهای دست‌نیافتنی از او یک دیوانه می‌سازد؛ دیوانه‌ای که در خیالِ خود یک پادشاه است.

از ایرانصدا بشنوید

درباره‌ی نویسنده
«نیکلای واسیلیِویچ گوگول» (به روسی: Никола́й Васи́льевич Го́голь)‏ (1809–1852) نویسنده‌ی بزرگ روس بود. گوگول بنیان‌گذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و یکی از بزرگ‌ترین طنزپردازان جهان است.
گوگول در روستای بالشیِه ساروچینتسی در ایالت پولتاوا (واقع در اوکراین) به دنیا آمد. کودکی او در املاک خانوادگی‌‌شان در دهکده‌‌ی واسیلیِفکا سپری شد. در سال 1818 وارد مدرسه‌‌‌ شد و سپس در دبیرستان علوم عالی شهر نیژین به تحصیل ادامه داد. پس از پایان دبیرستان به پترزبورگ رفت و امیدوار بود بتواند در آنجا شغل دولتی نان‌وآب‌داری به‌‌دست آورد، ولی پترزبورگ این امید را برآورده نساخت و گوگول مقامی بیش از یک کارمند ساده به‌دست نیاورد.
در 1829 منظومه‌ی «هانس کوشِل‌گارتِن» را به چاپ رساند. این کتاب با موفقیتی روبه‌رو نشد و تقریباً تمام نسخه‌های آن را خودِ گوگول خرید و آتش زد. این ناکامی نویسنده‌ی نوپا را از ادبیات دل‌سرد کرد، ولی سرخوردگی او طولانی نبود.
در سال‌‌های 1831–1832 داستان‌های منثور «شب‌هایی در قصبه نزدیک دیانکا» منتشر شد و تحسین الکساندر پوشکین را برانگیخت. رمانتیسم این داستان‌‎ها در مضمون‌های افسانه‌ای و قصه‌وار آنها و نیز در به‌تصویر کشیدن زندگی خوش و بی‌غم مردم نمود می‌یافت. این اثر گویای عشق و علاقه‌ی نویسنده به زادگاهش، اوکراین، و مردم آن است و در آن هنوز از خنده‌‎ی تلخ و آمیخته به گریه که در مجموعه‌ی بعدی داستان‌های او با عنوان «میرگورود» (1835) احساس می‌شود، خبری نیست. گوگول در میرگورود به نمایش زندگی پیش‌پاافتاده و مبتذل مردم عامی روی آورد. این نخستین بار بود که در ادبیات روس نیروی هولناک زندگیِ بدونِ معنویت نمایان می‌شد و ریشه‌های اجتماعی آن آشکار می‌گشت.
گوگول از سال 1835 تا 1842 مشغول نگارش مجموعه داستان‌های پترزبورگی (شامل داستان‌های دماغ، پرتره، کالسکه، بلوار نفسکی، یادداشت‌های یک دیوانه و شنل) بود که در آنها استادیِ نویسنده در قلمروهای جدیدی جلوه می‌یافت. گوگول در این داستان‌ها در مقام روایت‌گر شهرها رخ می‌نماید که عمق تضادهای اجتماعی موجود در شهر را به چشم دیده و دریافته است. وی هم‌زمان با نگارش داستان‌های پترزبورگی، روی نمایش‌‌نامه‌ی بازرس نیز کار می‌کرد. ذهن خلاق و جست‌وجوگر نویسنده در این اثر درپیِ بسط و تعمیم‎‎‌های گسترده و فراگیر بود. بازرس در سال 1836 روی صحنه رفت. برخی از آن استقبال کردند و از موفقیت آن به وجد آمدند و گروهی دیگر نویسنده را به هجونویسی و افترا زدن به روسیه متهم کردند و او را «یاغی خطرناک» خواندند. این اتهامات و سرزنش‌ها گوگول را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد و او تصمیم گرفت به خارج از کشور سفر کند تا بتواند کتاب نفوس مرده را که تازه نوشتنش را شروع کرده بود، به پایان برساند.
زندگی نسبتاً آرام در رم و در میان آثار هنری نفیس موزه‌های شهر، تأثیر خوبی بر وضعیت روحی نویسنده نهاد و او در سال 1841 نگارش جلد نخست نفوس مرده را به پایان برد و پس از بازگشت به روسیه آن را منتشر ساخت.
گوگول به‌منظور بیان نگرش‌های حقیقی خود درباره‌‌ی زندگی مردم روسیه و نیز آثار خود، در سال 1847 کتاب قطعات برگزیده از نامه‌نگاری با دوستان را منتشر کرد که در میان هواداران هنر او واکنش‌های مختلفی برانگیخت. او که احساس می‌کرد تکیه‌گاه‌های خود را در راه خدمت به حقیقت از دست می‌دهد، برای یافتن آرامش و اتکای معنوی به مذهب روی آورد. او امید بسیاری داشت که با تمام کردن نفوس مرده سرانجام نظر مساعد خوانندگان را به خود جلب کند. گوگول دراثر سرخوردگی، دست‌‌نویس جلد دوم نفوس مرده را سوزاند و چند روز بعد از دنیا رفت و در مسکو به خاک سپرده شد.

* کتاب:
Diary of a madman
Originally published: 1835
Playwright: Nikolai Gogol
Adaptations: Diary of a Madman (film, 1963), Diary Of A Madman

*فیلم:
Diary of a Madman (film, 1963)
Initial release: 1963
Director: Roger Coggio
Adapted from: Diary of a Madman

* فیلم:
Adapted from: Diary of a Madman
Playwright: David Holman

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • مثل همیشه یک عالمه عالییی خسته نباشید
  • صدای راوی بسیار خوب بود و کاملا مسلط و با احساس داستان هم داستان خوب بود، بانمک بود و برای اوقات فراقت مناسب یکمی از جهان خودم خارج شدم
  • عالی بود
  • اثر دلنشین روایت شده است. ممنون از تلاش شما برای ارایه آن...
  • کاربر مهمان
    مزخرففففففف
    چرا؟
  • جالب بود راوی هم خیلی خوب روایت میکنه ممنون❤
  • داستان جالبی بوداما فکرمیکنم خیلی خلاصه شده بود،ممنون،رعنا
  • مختصر مفید و جالب...
  • 👍👍👍
  • راوی خیلی خوب بود.
  • به به ، کیف کردیم
  • عالی بود
  • لحن و صدای گوینده خیلی خوب بود. اما خود کتاب یه فاجعهٔ تمام عیار بود. عمیقاً پوچ و بی‌فایده و به‌هم‌ریخته. اصلاً شنیدنش رو پیشنهاد نمی‌کنم.
  • خیلی خوب بود فکر نمیکردم کتابش قشنگ باشه و جذب کنه ؛ راوی هم عالی بود خیلی با هیجان خوند
  • راوی عالی بود
  • ممنون ودست مریزاد.کیف کردم ازاین روایت وازاین انتخاب.خسته نباشید..
  • بسیااااااااار زیبا .راوی عالیه .سپاس. مینا
  • جالب بود😁
  • درود براهل ایران صدا.به نظرمن بااینکه خوانش راوی گرامی، روان به نظر می رسد ولی صدای ایشان پختگی لازم رونداره. باسپاس فراوان علی از سیستان

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا