منو
تابوت‌های دست‌ساز

تابوت‌های دست‌ساز

  • 9 قطعه
  • 100 دقیقه مدت کتاب
  • 8492 دریافت شده
نویسنده: ترومن کاپوتی
راوی: بهروز رضوی
قالب: روایی
دسته‌بندی: رمان و داستان
ماجرا تقریباً در سال‌های دهه هفتاد میلادی در یک دهکده کوچک در غرب آمریکا اتفاق می‌افتد؛ یک وکیل و همسرش به قتل می‌رسند، با 9 مار زهرآگین که در ماشین آنها رها شده‌اند...

از ایرانصدا بشنوید

این آغاز یک سلسله قتل مرموز و پیچیده است. قربانی‌ها درظاهر با هم ارتباطی ندارند و تنها چیزی که بین آنها مشترک است، هدیه ای است که اندکی پیش از مرگ دریافت کرده‌اند: «یک تابوت دست‌ساز با عکسی از خودشان در داخل آن!»
کارآگاه جیک پپر، از طرف «دایره تحقیقات جرم‌شناسی ایالتی» مأمور رسیدگی به این پرونده مرموز می‌شود. پس از چند قتل، او تقریباً مطمئن می‌شود که جنایت‌ها کار چه کسی است و با چه انگیزه‌ای صورت می گیرد؛ اما مسئله این‌جاست که هیچ مدرک قانونی و محکمه‌پسندی علیه مجرم وجود ندارد.
«رابرت هاولی کوئین»، از ملاکان سرشناس و بانفوذ شهر (و سرهنگی در جنگ جهانی دوم)، عامل این کشتارهای بی‌رحمانه است. با وجود آن‌که کارآگاه این را می‌داند، کوئین به قتل‌های خود ادامه می‌دهد و 8 نفر از 9 نفری را که باید می‌کشته، به قتل می‌رساند...

*«تابوت‌های دست‌ساز» یکی از مشهورترین رمان‌های ترومن کاپوتی است. این کتاب اولین‌بار در سال 1980 در مجموعه‌ی «موسیقی برای آفتاب‌پرستان» منتشر شد. کاپوتی با این کتاب دوباره به‌ روزهای اوج خودش بازگشت.
«گزارش واقعی از یک جنایت امریکایی» تنها زیرتیتر این کتاب نیست، بلکه همان کاری است که ترومن کاپوتی برای نوشتن این کتاب انجام داده است، او جایی گفته است که برای نوشتن این داستان‌ها و رمان‌های گزارش‌گونه جان کنده است. (نقل از کتابناک)
«تابوت های دست ساز» با نام فرعی «گزارش واقعی از یک جنایت امریکایی» اثری است در ژانری خاص و کم‌شباهت به آثار مألوف، چه از نظر فرم روایی و چه از نظر محتوا؛ داستان، به معنای متعارف‌اش، نیست؛ گزارش هم نیست، ظاهری شبیه به آثار پلیسی دارد، اما رمان پلیسی، به شکل کلاسیک آن هم نیست.
ترومن کاپوتی، با نام اصلی ترومن پرسونز، در سال 1924 در شهر جنوبی نیواورلئان آمریکا به دنیا آمد. چهار ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. مادر کم‌سن‌وسالش او را به یکی از بستگانش در شهر کوچک مونروویل در ایالت آلاباما سپرد تا بزرگش کند. هارپر لی، که بعدها با کتاب «کشتن مرغ مقلد» یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکا شد، همسایه‌ی آن‌ها بود. آن دو از همان سال‌های خردسالی با هم دوست شدند و بیش از سی سال نزدیک‌ترین دوستان هم بودند. ترومن کودکی تنها بود و از پنج‌سالگی شروع کرد به یادگیری خواندن و نوشتن. در نُه‌سالگی به نیویورک رفت تا با مادرش و همسر دوم او، جوزف کاپوتی، که متولد کوبا بود، زندگی کند. در همین زمان بود که نام خود را به ترومن کاپوتی تغییر داد. ترومن در هشت‌سالگی اولین داستان کوتاه و در یازده‌سالگی اولین داستانش را در مجله‌ای محلی منتشر کرد.
از نوزده‌سالگی به بعد، داستان‌های کوتاهش هم در مجله‌های ادبی معتبر و هم در مجله‌های پرمخاطب چاپ می‌شد. در همین سال‌ها بود که چندین جایزه را از آن خود کرد، از جمله جایزه‌ی اُهنری در سال 1948. در همین سال، اولین رمانش با عنوان «صداهای دیگر، اتاق‌های دیگر» منتشر شد. رمان پرفروش شد و کاپوتی مشهور.
در دهه‌ی پنجاه، چند رمان دیگر نوشت و همین‌طور چند فیلم‌نامه و نمایش‌نامه‌ی موزیکال. سال 1958 رمان کوتاه «صبحانه در تیفانی» را منتشر کرد.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

4

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • من نفهمیدم اخرش چی شد مجرم کی بود😟
  • قاتل کی بود؟
  • با سلام لطفا رمان ⁣صبحانه در تیفانی را نیز از این نویسنده بگذارید. ممنون
  • خدای من .... بعد از مطلبی که در مورد خلط ""بی پایان" بودن با "تعلیق ادبی" در مورد این اثر نوشتم به فایل مثلا نقد اثر هم گوش دادم و با کمال تاسف مشتی مطلب بی ربط برداشت شده از منابع دیگر از زبان خانم آقاجانی شنیدم و وقتی فهمیدم ایشان تنظیم کننده اثر برای رادیو هم بوده اند دیگر از آبکی بودن پایان داستان ، به روایت فارسی رادیویی آن , خیلی تعجب نکردم .... در همین رسانه ایرانصدا کارهای فوق العاده ای شنیده ام مثل "یکی از ما دروغ می گوید " که تنظیم یا اقتباس رادیویی آنها کار خانم "رحمانی یا رحمان پ
  • ابتر تموم شد
  • lotfan, dastasn ro kamel konid, akhar nadarad
  • کاربر مهمان
    lotfan, dastasn ro kamel konid, akhar nadarad
    با سلام : دوست عزیز کامل است
  • چرا اینقد مسخره تموم شد! چرت بود
  • مثله تصویرش زیبا
  • مرلین مونرو جذاب😚😚😚😚😚😚😚
  • کاربر مهمان
    داستان کامل نیست. چرا؟
    کامل است
  • چرا من منتظر یه پایان جذاب تر بودم 😐 در کل رمان دوس داشتنی بود 💛
  • پایانی غیر جذاب
  • خیلییی پایین بود اصلا کشش جذب نداشت

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا