- 9328
- 1000
- 1000
- 1000
پرندگان هم رفتند
«پرندگان هم رفتند» داستانی نمادین است . سرگذشت سه نوجوان که با پیشینههای جورواجور و از شهرهای مختلف به استانبول رسیدهاند و زندگی جدیدی را جستوجو میکنند، یک زندگی بیدغدغه و رویایی. البته رویای هر کدام با دیگری متفاوت است...
از ایرانصدا بشنوید
... یکی به بیغولهای برای اسکان مادرش راضیست و دیگری به بازپسگیری قالی یادگاری جهیزیه مادرش؛ آن یکی هم سودای چیزهای دیگری را در سر میپروراند.
ماجرا در دشت فلوریا، در کنارهی استانبول و میان جنگل و تیغزار و دریا، میگذرد. سلیمان و سَمیح و خیری برای پول درآوردن در فلوریا چادر زدهاند و انبوه پرندگانی را که در آن فصل سال در آنجا هستند به تور میاندازند. گاهی شاهین یا پرندهی کمیابی شکار میکنند و چند صد لیرهای گیرشان میآید، اما بیشتر اوقات فقط پرندههای ریز بیقیمت گرفتار تور میشوند. این پرندهها ارزشی ندارند؛ فقط میتوان آنها را در قفس انداخت و به شهر برد و هرکدام را به مبلغ دو و نیم لیره به کسانی فروخت که دلشان میخواهد آنها را آزاد کنند.
دهها سال پرندههای گرفتار در قفس روبهروی کلیساها و مسجدها و کنیسههای استانبول به همین شیوه فروخته شدهاند و پیروان ادیان گوناگون با آزادی آنها ثواب میکردند. مردم به واقع از رهاکردن پرندهها شاد میشدند و شکارچیها هم منفعت خوبی میبردند. پسرها هم فکر میکنند میتوانند از این کار پولی به دست بیاورند. در این میان، محمود - دوست راوی که همان حسن بیک است - هم به کمک بچهها میآید و به آنها امید میدهد که هنوز انسانیت نمرده است. «انسانیت هیچوقت تمام نمیشود... در جایی و مکانی دیگر چیزی مانده است.» محمود و بچهها قفسهای پرندهها را برمیدارند و به جاهای مختلف شهر میبرند، بلکه بتوانند انسانهای شریفی پیدا کنند و این پرندهها را به آنها بفروشند. .....
آیا آنها موفق به فروش پرندهها میشوند؟
آیا بچهها میتوانند خواستهی حسن بیک را برآورده کرده و برایش شاهینی شکار کنند؟
*مختصری دربارهی نویسنده :
کمال صادق گوکچَلی با نام ادبی یاشار کمال از نویسندگان کرد اهل کردستان ترکیه بود. در طول بیش از شصت سال 36 رمان نوشت که نخستین رمانش «اینجه ممد» شهرتی جهانی داشت. وی در سال 1923 در روستای کردنشین همیته، استان عثمانیه در جنوب ترکیه متولد شد. پدرش ملاک کُرد از اهالی وان بود که در زمان جنگ جهانی اول به چوکوروا فرار کرده بود. والدینش اهل وان بودند. وی کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت و در تصادفی چشم راستش را از دست داد و در پنج سالگی شاهد قتل پدر به دست فرزندخوانده او در مسجد در عید قربان بود. یاشار کمال، نویسندهی بلند آوازهی کرد، در میان خوانندگان ایرانی نامی آشناست. بیشتر رمانهای یاشار کمال به زبان فارسی ترجمه شده و مقبولیت خاص و عام یافتهاست. آثار یاشار کمال از متن سرزمین و جغرافیایی محدود و مشخصی بر آمدهاند، اما ساختار و محتوایی جهانی دارند. رمان «اینجه ممد» او تا کنون به بیش از 20 زبان منتشر شده و بارها به فیلم در آمدهاست. یاشار کمال در سپتامبر سال 2013 آخرین کتاب خود را منتشر کرد که عنوانش «پرندهای با یک بال» بود. او این کتاب را چهل سال پیش نوشت و در کشوی میز خود نگه داشته بود. او روز شنبه 28 فوریه 2015، در 91 سالگی در بیمارستانی در استانبول درگذشت.
ماجرا در دشت فلوریا، در کنارهی استانبول و میان جنگل و تیغزار و دریا، میگذرد. سلیمان و سَمیح و خیری برای پول درآوردن در فلوریا چادر زدهاند و انبوه پرندگانی را که در آن فصل سال در آنجا هستند به تور میاندازند. گاهی شاهین یا پرندهی کمیابی شکار میکنند و چند صد لیرهای گیرشان میآید، اما بیشتر اوقات فقط پرندههای ریز بیقیمت گرفتار تور میشوند. این پرندهها ارزشی ندارند؛ فقط میتوان آنها را در قفس انداخت و به شهر برد و هرکدام را به مبلغ دو و نیم لیره به کسانی فروخت که دلشان میخواهد آنها را آزاد کنند.
دهها سال پرندههای گرفتار در قفس روبهروی کلیساها و مسجدها و کنیسههای استانبول به همین شیوه فروخته شدهاند و پیروان ادیان گوناگون با آزادی آنها ثواب میکردند. مردم به واقع از رهاکردن پرندهها شاد میشدند و شکارچیها هم منفعت خوبی میبردند. پسرها هم فکر میکنند میتوانند از این کار پولی به دست بیاورند. در این میان، محمود - دوست راوی که همان حسن بیک است - هم به کمک بچهها میآید و به آنها امید میدهد که هنوز انسانیت نمرده است. «انسانیت هیچوقت تمام نمیشود... در جایی و مکانی دیگر چیزی مانده است.» محمود و بچهها قفسهای پرندهها را برمیدارند و به جاهای مختلف شهر میبرند، بلکه بتوانند انسانهای شریفی پیدا کنند و این پرندهها را به آنها بفروشند. .....
آیا آنها موفق به فروش پرندهها میشوند؟
آیا بچهها میتوانند خواستهی حسن بیک را برآورده کرده و برایش شاهینی شکار کنند؟
*مختصری دربارهی نویسنده :
کمال صادق گوکچَلی با نام ادبی یاشار کمال از نویسندگان کرد اهل کردستان ترکیه بود. در طول بیش از شصت سال 36 رمان نوشت که نخستین رمانش «اینجه ممد» شهرتی جهانی داشت. وی در سال 1923 در روستای کردنشین همیته، استان عثمانیه در جنوب ترکیه متولد شد. پدرش ملاک کُرد از اهالی وان بود که در زمان جنگ جهانی اول به چوکوروا فرار کرده بود. والدینش اهل وان بودند. وی کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت و در تصادفی چشم راستش را از دست داد و در پنج سالگی شاهد قتل پدر به دست فرزندخوانده او در مسجد در عید قربان بود. یاشار کمال، نویسندهی بلند آوازهی کرد، در میان خوانندگان ایرانی نامی آشناست. بیشتر رمانهای یاشار کمال به زبان فارسی ترجمه شده و مقبولیت خاص و عام یافتهاست. آثار یاشار کمال از متن سرزمین و جغرافیایی محدود و مشخصی بر آمدهاند، اما ساختار و محتوایی جهانی دارند. رمان «اینجه ممد» او تا کنون به بیش از 20 زبان منتشر شده و بارها به فیلم در آمدهاست. یاشار کمال در سپتامبر سال 2013 آخرین کتاب خود را منتشر کرد که عنوانش «پرندهای با یک بال» بود. او این کتاب را چهل سال پیش نوشت و در کشوی میز خود نگه داشته بود. او روز شنبه 28 فوریه 2015، در 91 سالگی در بیمارستانی در استانبول درگذشت.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان