- 7354
- 1000
- 1000
- 1000
آدم خوب کم پیدا می شود
مردی به نام «بیلی» قصد دارد خانوادهی خود را برای تعطیلات تابستانی از «جورجیا» به «فلوریدا» ببرد، اما مادرش (که در این داستان «مادربزرگ» نامیده میشود) میخواهد او را به شرق «تنسی» ببرند، جایی که مادربزرگ دوستانی در آنجا دارد.
از ایرانصدا بشنوید
مادربزرگ استدلال میکند که فرزندانش، «جان وسلی و جون استار»، هرگز به شرق تنسی نرفتهاند و همچنین او یک مقالهی خبری در مجلهی «نظامنامهی آتلانتا» دربارهی یک قاتل فراری که خود را «ناجور» مینامد و آخرین بار در فلوریدا دیده شده، به آنها نشان میدهد.
روز بعد مادربزرگ زود از خواب بیدار میشود تا گربهاش، «پیتی سینگ»، را داخل سبدی در کف صندلی عقب ماشین پنهان کند. او نگران این است که گربه بعد از رفتن آنها بمیرد... .
* دربارهی کتاب:
«انسان خوب کم پیدا میشود» داستانی کوتاه است که «فلانری اوکانر» در سال 1953 نوشته است. این داستان در مجموعه داستانهای کوتاه به همین نام وجود دارد. این داستان برای اولین بار در سال 1953 منتشر شد.
«انسان خوب کم پیدا میشود» بهدلیل انتشار در بسیاری از مجموعهها به یکی از شناختهشدهترین آثار اوکانر تبدیل شد.
یک فیلم با عنوان «قلبهای سیاه خون سرخ» از این داستان اقتباس شده که «جری کاین روسی»، فیلمساز نیویورکی ساخته است.
* دربارهی نویسنده:
«مری فلانری اوکانر» یکی از مشهورترین رماننویسها و مقالهنویسهای آمریکایی بهحساب میآید. وی نویسندهی آثاری چون «خون هوشیار» و «از خشونت دست بردار» است. او خیلی زود، در 39سالگی، درگذشت.
فلانری اوکانر آثار متعددی را به رشتهی تحریر درآورد و از نظر محبوبیت یکی از شناختهشدهترین هنرمندان و نویسندگان زمان خود بود. او هیچوقت ازدواج نکرد، اما بر افراد بسیار زیادی تأثیر گذاشت؛ بهگونهای که عدهی زیادی از نویسندگان فعلی منبع الهام آثار خود را فلانری اوکانر معرفی کردند.
اوکانر در 25 مارس سال 1925 میلادی، در ساوانا که شهری در ایالت جورجیای آمریکا بود متولد شد. پدر او «ادوارد اوکانر» و مادرش نیز «رجینا کلاین» نام داشت. او دوران کودکی خود را همانند کبوتری توصیف میکند که از شدت ترس با عقدههای فراوان بزرگ شده است.
در فوریه سال 1941 میلادی فلانری در آستانهی مرگ قرار گرفت و این اتفاق، در پانزدهسالگی، تجربهی بسیار تلخی را برای او بهوجود آورد، اما با ایمان و اراده توانست آن اتفاق را با موفقیت پشت سر بگذارد.
در سال 1942 موفق شد به کالج جورجیا برود و در مدت سه سال از آن کالج فارغالتحصیل شد. وی که در رشتهی علوم اجتماعی تحصیل کرده بود، در کارگاه نویسندگی لوآ در دانشگاه لوآ مشغول به کار شد. اولین فعالیتهای مربوط به نویسندگی فلانری اوکانر در همین کارگاه نویسندگی بود. در آنجا بود که با روزنامهنگاری بیشتر از قبل آشنا شد و توانست با به دست آوردن تجارب خوب و ارزنده، برای خودش نامی دستوپا کند. در همان سالها بود که اوکانر کتابهای زیادی نوشت و نقدهای مثبت زیادی را نیز دریافت کرد. در سال 1949 پیشنهادی وسوسهکننده از «رابرت فیتز جرالد»، مترجم مشهور آثار کلاسیک، دریافت کرد و در کنار رابرت و همسرش «سالی» مشغول به کار شد.
در سال 1951 با نشانههای بیماری لوپوس التهابی در خود آشنا شد. وی بهخاطر ابتلا به این بیماری، بهناچار به مزرعهی دوران کودکی خود در «میلجویل» رفت و بهمدت پنج سال در آن مزرعه زندگی کرد. در این زمان علاوه بر آنکه به کار نویسندگی خود میپرداخت، به پرورش پرندگان نیز مشغول بود و توانست صد طاووس را آموزش دهد. فلانری اوکانر از علاقهمندان به پرندگان بود و ساعات زیادی از اوقات فراغت خود را با پرندگان میگذراند. وی بهقدری این بخش از زندگی خود را دوست داشت که داستان آن را در کتابی جمعآوری کرد. نوشتههای او دربارهی طاووسهایش در کتابی با نام «پادشاه پرندگان» منتشر شدهاست. فلانری اوکانر میگفت که بسیاری از نشانههای ضعف انسان را میتوان در زندگی طاووس نیز مشاهده کرد. پس از آن بود که به مطالعه در زمینهی الهیات پرداخت و کتابهای بسیاری را دربارهی مذهب کاتولیک جمعآوری کرد. وی که برای آشنا شدن با مذهب به سفرهای مختلفی میرفت، به دلیل وضعیت وخیم جسمانی خود از این کار منصرف شد.
فلانری اوکانر از افرادی بود که توجه بسیاری به فضای گروتسک در مجموعه آثار خود داشت.
او اکثر داستانهای خود را دربارهی مسائلی نوشت که درخصوص آن دید نامناسبی داشت. فلانری میگوید که قصد داشته تا با گفتهی نیشدار به خصلتهای بیرحم جامعهی بشری کنایه بزند و زندگی انسانها را نقد و بررسی کند.
اوکانر هنگامی که با بیماری لوپوس مبارزه میکرد، بیش از بیست داستان کوتاه نوشت و سرانجام در سال 1964 در 39 سالگی، در بیمارستان بالدوین ایالت جورجیا درگذشت. اوکانر را در گورستان مموری هیل، در جورجیا، به خاک سپردند.
* کتاب:
A Good Man Is Hard to Find (1953)
روز بعد مادربزرگ زود از خواب بیدار میشود تا گربهاش، «پیتی سینگ»، را داخل سبدی در کف صندلی عقب ماشین پنهان کند. او نگران این است که گربه بعد از رفتن آنها بمیرد... .
* دربارهی کتاب:
«انسان خوب کم پیدا میشود» داستانی کوتاه است که «فلانری اوکانر» در سال 1953 نوشته است. این داستان در مجموعه داستانهای کوتاه به همین نام وجود دارد. این داستان برای اولین بار در سال 1953 منتشر شد.
«انسان خوب کم پیدا میشود» بهدلیل انتشار در بسیاری از مجموعهها به یکی از شناختهشدهترین آثار اوکانر تبدیل شد.
یک فیلم با عنوان «قلبهای سیاه خون سرخ» از این داستان اقتباس شده که «جری کاین روسی»، فیلمساز نیویورکی ساخته است.
* دربارهی نویسنده:
«مری فلانری اوکانر» یکی از مشهورترین رماننویسها و مقالهنویسهای آمریکایی بهحساب میآید. وی نویسندهی آثاری چون «خون هوشیار» و «از خشونت دست بردار» است. او خیلی زود، در 39سالگی، درگذشت.
فلانری اوکانر آثار متعددی را به رشتهی تحریر درآورد و از نظر محبوبیت یکی از شناختهشدهترین هنرمندان و نویسندگان زمان خود بود. او هیچوقت ازدواج نکرد، اما بر افراد بسیار زیادی تأثیر گذاشت؛ بهگونهای که عدهی زیادی از نویسندگان فعلی منبع الهام آثار خود را فلانری اوکانر معرفی کردند.
اوکانر در 25 مارس سال 1925 میلادی، در ساوانا که شهری در ایالت جورجیای آمریکا بود متولد شد. پدر او «ادوارد اوکانر» و مادرش نیز «رجینا کلاین» نام داشت. او دوران کودکی خود را همانند کبوتری توصیف میکند که از شدت ترس با عقدههای فراوان بزرگ شده است.
در فوریه سال 1941 میلادی فلانری در آستانهی مرگ قرار گرفت و این اتفاق، در پانزدهسالگی، تجربهی بسیار تلخی را برای او بهوجود آورد، اما با ایمان و اراده توانست آن اتفاق را با موفقیت پشت سر بگذارد.
در سال 1942 موفق شد به کالج جورجیا برود و در مدت سه سال از آن کالج فارغالتحصیل شد. وی که در رشتهی علوم اجتماعی تحصیل کرده بود، در کارگاه نویسندگی لوآ در دانشگاه لوآ مشغول به کار شد. اولین فعالیتهای مربوط به نویسندگی فلانری اوکانر در همین کارگاه نویسندگی بود. در آنجا بود که با روزنامهنگاری بیشتر از قبل آشنا شد و توانست با به دست آوردن تجارب خوب و ارزنده، برای خودش نامی دستوپا کند. در همان سالها بود که اوکانر کتابهای زیادی نوشت و نقدهای مثبت زیادی را نیز دریافت کرد. در سال 1949 پیشنهادی وسوسهکننده از «رابرت فیتز جرالد»، مترجم مشهور آثار کلاسیک، دریافت کرد و در کنار رابرت و همسرش «سالی» مشغول به کار شد.
در سال 1951 با نشانههای بیماری لوپوس التهابی در خود آشنا شد. وی بهخاطر ابتلا به این بیماری، بهناچار به مزرعهی دوران کودکی خود در «میلجویل» رفت و بهمدت پنج سال در آن مزرعه زندگی کرد. در این زمان علاوه بر آنکه به کار نویسندگی خود میپرداخت، به پرورش پرندگان نیز مشغول بود و توانست صد طاووس را آموزش دهد. فلانری اوکانر از علاقهمندان به پرندگان بود و ساعات زیادی از اوقات فراغت خود را با پرندگان میگذراند. وی بهقدری این بخش از زندگی خود را دوست داشت که داستان آن را در کتابی جمعآوری کرد. نوشتههای او دربارهی طاووسهایش در کتابی با نام «پادشاه پرندگان» منتشر شدهاست. فلانری اوکانر میگفت که بسیاری از نشانههای ضعف انسان را میتوان در زندگی طاووس نیز مشاهده کرد. پس از آن بود که به مطالعه در زمینهی الهیات پرداخت و کتابهای بسیاری را دربارهی مذهب کاتولیک جمعآوری کرد. وی که برای آشنا شدن با مذهب به سفرهای مختلفی میرفت، به دلیل وضعیت وخیم جسمانی خود از این کار منصرف شد.
فلانری اوکانر از افرادی بود که توجه بسیاری به فضای گروتسک در مجموعه آثار خود داشت.
او اکثر داستانهای خود را دربارهی مسائلی نوشت که درخصوص آن دید نامناسبی داشت. فلانری میگوید که قصد داشته تا با گفتهی نیشدار به خصلتهای بیرحم جامعهی بشری کنایه بزند و زندگی انسانها را نقد و بررسی کند.
اوکانر هنگامی که با بیماری لوپوس مبارزه میکرد، بیش از بیست داستان کوتاه نوشت و سرانجام در سال 1964 در 39 سالگی، در بیمارستان بالدوین ایالت جورجیا درگذشت. اوکانر را در گورستان مموری هیل، در جورجیا، به خاک سپردند.
* کتاب:
A Good Man Is Hard to Find (1953)
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان