- 28371
- 1000
- 1000
- 1000
داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز
این کتاب گویا دربردارندهی پنج داستان کوتاه از نویسندهی نامآور ادبیات کلمبیا «گابریل گارسیا مارکز» است.
از ایرانصدا بشنوید
داستانهایی که در این مجموعه خواهید شنید، عبارتاند از:
1- نابو، سیاهپوستی که فرشتهها را منتظر گذاشت؛
2- در این شهر دزد وجود ندارد؛
3- تسلیم سوم؛
4- 17 مرد انگلیسی مسموم؛
5- دریای زمان گمشده.
* درباره کتاب:
«وقایعنگاری یک جنایت از پیش اعلامشده» داستانی از گابریل گارسیا مارکز است که اولین بار به زبان اسپانیایی در سال 1981 به چاپ رسید و نسخهی ترجمهی انگلیسی آن در سال 1983 منتشر شد.
مارکز در این داستان به روابط سنتی و ناموسپرستی اهالی آمریکای لاتین میپردازد. این کتاب روایتی روزنامهنگارانه از کشته شدن جوانی به نام سانتیاگو نازار به دست دو برادر است. مرگی که بعد از گذشت بیش از بیست سال هنوز دست از سر شاهدانش برنداشته؛ مرگی از پیش اعلامشده که همه از آن خبر داشتند.
مارکز طوری در روایت این داستان استادانه عمل میکند که مرگ سانتیاگو امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. انگار او از این مرگ محتوم گریزی ندارد. هیچکس هم درعمل کاری نمیکند که این مرگ بیرحمانه رخ ندهد.
کارگردان ایتالیایی «فرانچسکو رُزی»، با اقتباس از این داستان، فیلم «وقایعنگاری یک مرگ از پیش اعلامشده» را در سال 1987 ساخت.
* دربارهی نویسنده
«گابریل خوزه گارسیا مارکِز» (زادهی 6 مارس 1927 در دهکدهی آرکاتاکا در منطقهی سانتامارا در کلمبیا – درگذشتهی 17 آوریل 2014) رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام «گابو یا گابیتو» مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحتتعقیب قرار گرفتنش، در مکزیک زندگی میکرد.
مارکز برندهی جایزه نوبل ادبیات در سال 1982 شد. او را بیشتر بهسبب رمان «صد سال تنهایی» (1967) میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان در سبک رئالیسم جادویی است.
پدربزرگ و مادربزرگش او را در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. وی در بوگاتا، پایتخت کلمبیا، به مدرسه رفت و به نوشتن روی آورد. به تشویق خانواده به تحصیل حقوق پرداخت، اما خیلی زود دریافت که روح و روان او تنها با نوشتن و ادبیات آرام میگیرد.
او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان «زندهام که روایت کنم» نوشت که دوران کودکی سرچشمهی الهام تمام داستانهای وی بودهاست. او تحتتأثیر پدربزرگش که فردی آزادیخواه بود و در هر دو جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود، آگاهی سیاسی پیدا کرد. مارکز از سالهای جوانی در نیمهی دههی 1940 به حرفهی روزنامهنگاری پرداخت و در کنار گزارشهای واقعی، نخستین داستانهای کوتاه خود را منتشر کرد.
او در سال 1941 اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام «Juventude» که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود، منتشر کرد و در سال 1947 به تحصیل رشتهی حقوق در دانشگاه بوگوتا مشغول شد و همزمان با روزنامهی آزادیخواه «الاسپکتادور» به همکاری پرداخت. در همین روزنامه بود که گزارش داستانیِ «سرگذشت یک غریق» را بهصورت پاورقی چاپ شد.
گارسیا مارکز که بهشدت تحتتأثیر «ویلیام فالکنر»، نویسندهی آمریکایی، بود، نخستین کتاب خود را در 23سالگی منتشر کرد که ازسوی منتقدان با واکنش مثبتی روبهرو شد.
وی در سال 1954 بهعنوان خبرنگار الاسپکتادور به رم و در سال 1955 پس از بسته شدن روزنامهاش به پاریس رفت. در سفری کوتاه به کلمبیا در سال 1958 با نامزدش «مرسدس بارچا» که در سیزدهسالگی از او تقاضای ازدواج کرده بود، پیوند زناشویی بست و بیش از نیم قرن با یکدیگر زندگی کردند؛ بخش اعظم این سالها را در مکزیک گذراندند.
در سالهای بین 1955 تا 1961 به چند کشور بلوک شرق و اروپایی سفر کرد و در سال 1961 برای زندگی به مکزیک رفت.
در سالهای پایانی زندگی و بهمرور زمان خلاقیت و توان نویسندگی مارکز رو به کاهش گذاشت. در ژانویهی 2006 اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست دادهاست. پزشکان در سال 2012 اعلام کردند که مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شدهاست.
گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه 17 آوریل 2014 (28 فروردین 1393)، در سن 87سالگی، در خانهاش در مکزیکوسیتی درگذشت.
مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی «رئالیسم جادویی» بود. اگرچه تمام آثارش را نمیتوان در این سبک طبقهبندی کرد، اما رمان «صد سال تنهایی» او را میتوان یکی از قلل مرتفع این گونهی ادبی بهحساب آورد.
تعدادی از آثار او عبارت است از:
* مجموعهی داستانهای کوتاه:
در ایران چندین مجموعه داستان کوتاه از مارکز به چاپ رسیده که بیشتر آنها از کتابهای مختلف وی جمعآوری شدهاند و نسخه مشابهی در کتابهای اصلی نویسنده ندارند.
پرندگان مرده، روزی همچون روزهای دیگر، زنی که هر روز رأس ساعت 6 صبح میآمد، قدیس، بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز، زیباترین غریق جهان (بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز و ... .
* آثار داستانی بلند:
ساعت شوم (1963)، صدسال تنهایی (1967)، پاییز پدرسالار (1975)، گزارش یک مرگ از پیش اعلامشده (1981)، عشق سالهای وبا (1985)، ژنرال در هزار توی خود (1989)، خاطرات دلبرکان غمگین من (2004) و ... .
* آثارغیر داستانی:
زیباترین غریق جهان (1970)، بوی خوش گواوا (1980)، سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی، گزارش یک آدمربایی (1996)، زندهام که روایت کنم (2002)، یادداشتهای روزهای تنهایی (2000)، رسوایی قرن و دیگر نوشتهها (2018) و ... .
1- نابو، سیاهپوستی که فرشتهها را منتظر گذاشت؛
2- در این شهر دزد وجود ندارد؛
3- تسلیم سوم؛
4- 17 مرد انگلیسی مسموم؛
5- دریای زمان گمشده.
* درباره کتاب:
«وقایعنگاری یک جنایت از پیش اعلامشده» داستانی از گابریل گارسیا مارکز است که اولین بار به زبان اسپانیایی در سال 1981 به چاپ رسید و نسخهی ترجمهی انگلیسی آن در سال 1983 منتشر شد.
مارکز در این داستان به روابط سنتی و ناموسپرستی اهالی آمریکای لاتین میپردازد. این کتاب روایتی روزنامهنگارانه از کشته شدن جوانی به نام سانتیاگو نازار به دست دو برادر است. مرگی که بعد از گذشت بیش از بیست سال هنوز دست از سر شاهدانش برنداشته؛ مرگی از پیش اعلامشده که همه از آن خبر داشتند.
مارکز طوری در روایت این داستان استادانه عمل میکند که مرگ سانتیاگو امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. انگار او از این مرگ محتوم گریزی ندارد. هیچکس هم درعمل کاری نمیکند که این مرگ بیرحمانه رخ ندهد.
کارگردان ایتالیایی «فرانچسکو رُزی»، با اقتباس از این داستان، فیلم «وقایعنگاری یک مرگ از پیش اعلامشده» را در سال 1987 ساخت.
* دربارهی نویسنده
«گابریل خوزه گارسیا مارکِز» (زادهی 6 مارس 1927 در دهکدهی آرکاتاکا در منطقهی سانتامارا در کلمبیا – درگذشتهی 17 آوریل 2014) رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام «گابو یا گابیتو» مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحتتعقیب قرار گرفتنش، در مکزیک زندگی میکرد.
مارکز برندهی جایزه نوبل ادبیات در سال 1982 شد. او را بیشتر بهسبب رمان «صد سال تنهایی» (1967) میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان در سبک رئالیسم جادویی است.
پدربزرگ و مادربزرگش او را در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. وی در بوگاتا، پایتخت کلمبیا، به مدرسه رفت و به نوشتن روی آورد. به تشویق خانواده به تحصیل حقوق پرداخت، اما خیلی زود دریافت که روح و روان او تنها با نوشتن و ادبیات آرام میگیرد.
او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان «زندهام که روایت کنم» نوشت که دوران کودکی سرچشمهی الهام تمام داستانهای وی بودهاست. او تحتتأثیر پدربزرگش که فردی آزادیخواه بود و در هر دو جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود، آگاهی سیاسی پیدا کرد. مارکز از سالهای جوانی در نیمهی دههی 1940 به حرفهی روزنامهنگاری پرداخت و در کنار گزارشهای واقعی، نخستین داستانهای کوتاه خود را منتشر کرد.
او در سال 1941 اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام «Juventude» که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود، منتشر کرد و در سال 1947 به تحصیل رشتهی حقوق در دانشگاه بوگوتا مشغول شد و همزمان با روزنامهی آزادیخواه «الاسپکتادور» به همکاری پرداخت. در همین روزنامه بود که گزارش داستانیِ «سرگذشت یک غریق» را بهصورت پاورقی چاپ شد.
گارسیا مارکز که بهشدت تحتتأثیر «ویلیام فالکنر»، نویسندهی آمریکایی، بود، نخستین کتاب خود را در 23سالگی منتشر کرد که ازسوی منتقدان با واکنش مثبتی روبهرو شد.
وی در سال 1954 بهعنوان خبرنگار الاسپکتادور به رم و در سال 1955 پس از بسته شدن روزنامهاش به پاریس رفت. در سفری کوتاه به کلمبیا در سال 1958 با نامزدش «مرسدس بارچا» که در سیزدهسالگی از او تقاضای ازدواج کرده بود، پیوند زناشویی بست و بیش از نیم قرن با یکدیگر زندگی کردند؛ بخش اعظم این سالها را در مکزیک گذراندند.
در سالهای بین 1955 تا 1961 به چند کشور بلوک شرق و اروپایی سفر کرد و در سال 1961 برای زندگی به مکزیک رفت.
در سالهای پایانی زندگی و بهمرور زمان خلاقیت و توان نویسندگی مارکز رو به کاهش گذاشت. در ژانویهی 2006 اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست دادهاست. پزشکان در سال 2012 اعلام کردند که مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شدهاست.
گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه 17 آوریل 2014 (28 فروردین 1393)، در سن 87سالگی، در خانهاش در مکزیکوسیتی درگذشت.
مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی «رئالیسم جادویی» بود. اگرچه تمام آثارش را نمیتوان در این سبک طبقهبندی کرد، اما رمان «صد سال تنهایی» او را میتوان یکی از قلل مرتفع این گونهی ادبی بهحساب آورد.
تعدادی از آثار او عبارت است از:
* مجموعهی داستانهای کوتاه:
در ایران چندین مجموعه داستان کوتاه از مارکز به چاپ رسیده که بیشتر آنها از کتابهای مختلف وی جمعآوری شدهاند و نسخه مشابهی در کتابهای اصلی نویسنده ندارند.
پرندگان مرده، روزی همچون روزهای دیگر، زنی که هر روز رأس ساعت 6 صبح میآمد، قدیس، بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز، زیباترین غریق جهان (بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز و ... .
* آثار داستانی بلند:
ساعت شوم (1963)، صدسال تنهایی (1967)، پاییز پدرسالار (1975)، گزارش یک مرگ از پیش اعلامشده (1981)، عشق سالهای وبا (1985)، ژنرال در هزار توی خود (1989)، خاطرات دلبرکان غمگین من (2004) و ... .
* آثارغیر داستانی:
زیباترین غریق جهان (1970)، بوی خوش گواوا (1980)، سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی، گزارش یک آدمربایی (1996)، زندهام که روایت کنم (2002)، یادداشتهای روزهای تنهایی (2000)، رسوایی قرن و دیگر نوشتهها (2018) و ... .
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان