منو
مریم بانو

مریم بانو

  • 6 قطعه
  • 149 دقیقه مدت کتاب
  • 5103 دریافت شده
کتاب «مریم بانو» کودکی «مریم سادات موسوی» را این‌گونه روایت کرده است: «پنجمین فرزند سید مهدی و صدیقه خانم روزهای خوش کودکی را در روستای لنجرود سپری کرد و قد کشید و همچون دیگر دختران روستا به کار فرش‌بافی و پخت نان مشغول شد.»

از ایرانصدا بشنوید

دخترک بازیگوش سید مهدی نزدیک به 13 سال داشت که خانواده‌ی محمدرضا به خواستگاری او آمدند. محمدرضا پسر بزرگ صفرخان ثامنی از اهالی همان روستا بود که از سن 15 سالگی برای اینکه کمک‌حال خانواده باشد، به تهران رفته بود و با پسرعمویش کسب‌وکاری راه انداخته بود. محمدرضا جوان سربه‌زیر 22ساله‌ای بود که هربار وقتی از شهر به روستا می‌آمد، علاوه بر اینکه تمام مایحتاج خانواده‌اش را با خود می‌آورد، درآمدش را هم تقدیم پدر می‌کرد.
بساط عروسی بعد از توافق هر دو خانواده سر گرفت و مریم، عروس اوّل خانواده، با چادر سفید و سلام‌وصلوات وارد خانه‌ی شوهر شد. محمدرضا هر دو یا سه ماه یک‌بار به روستا می‌آمد و سه چهار روز می‌ماند و بعد می‌رفت. روزگار به‌خوبی سپری می‌شد تا اینکه مریم وارد شانزدهمین بهار زندگی شد.
در مدّت سه سال زندگی مشترک دخترک بازیگوش دیگر به بانویی کامل تبدیل شده بود که تمام کارهای خانه را به‌خوبی انجام می‌داد و در همان سال بود که حس شیرین مادری را تجربه کرد. با تولد «محمدعلی» زندگی مریم و محمدرضا رونق بیشتری پیدا کرد؛ دیگر محمدرضا طاقت نمی‌آورد و زودبه‌زود از تهران بازمی‌گشت. آواز لالایی مریم برای محمدعلی در فضای دل‌نشین خانه طنین‌انداز می‌شد و آرامشی دیگر را بر خانه حکم‌فرما می‌ساخت.
روزها از پی هم می‌گذشت تا اینکه «محمدعلی» دوساله شد. کم‌کم بوی انقلاب در روستاهای «لنجرود» هم پیچید و طعم شیرین پیروزی حق بر باطل کام همه را شیرین کرد. زمین‌های اربابی در بین کشاورزان تقسیم شد و به خانواده‌ی کوچک و خوش‌بخت مریم سادات هم یک تکه زمین رسید و با ساخت دو اتاق کوچک زندگی مستقل خود را آغاز کردند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    واقعا گریه کردم . جانم بفدای خانواده های ایثارگر . خدا حفظتان کند . رحمت به روح رفتگانتان با همچنین شیر زن و شیر مردی که فخر ایران هستند ‌....
  • کاربر مهمان
    باسلام و احترام واقعا دست مریضاد، چقدر این روایت عاداتی و دلنشین بود، چقدر همه قشر مردم در همه رده سنی احتیاج داریم از این نوع نمایشهای دفاع مقدس بشنویم و بیاموزیم. امیدوارم عاقبت بخیر بشین
  • کاربر مهمان
    با عرض سلام مجدد بنده میخواستم خواهش کنم زندگینامه بقیه شهدا و جانبازان و آزادگان را به همین قشنگی به نمایش بگذارید و تراخدا اینقدر داستان های خارجی پخش نکنید. باتشکر فراوان
  • کاربر مهمان
    بخدا از بس این شیاطین اروپایی و آمریکایی به ایران و ایرانی ظلم نمودند خود بنده اینقدر از اسم اروپا و آمریکا متنفر شدم که نهایت نداره و اصلا به داستان های خارجی هیچ توجهی نمیکنم
  • کاربر مهمان
    هرچقدر از عااالی بودن این روایت، از راوی، کارگردانی، افکتور و..... عرض کنم بازهم کمه، چقدر ما احتیاج داریم به داستان های دفاع مقدس و داستان های ایرانی خدا همه پرسنل با ایمان و خالص ایران صدا را سربلند و عاقبت بخیر نماید.
  • کاربر مهمان
    آفرین به این همه صبر🙏🌹🌹
  • کاربر مهمان
    بنام خدا باسلام و احترام راوی حرفه ایی خی در جذب شنونده موثر است، خانم مهیمنی هم صدایشان خوبه هم خیلی حرفه ایی روایت می‌کنند. انشاا... سلامت باشند و عاقبت بخیر بشن
  • کاربر مهمان
    سلام خیلی عالی بود ممنون از راوی و همه تهیه کنندگان چقدر بهم آرامش داد
  • کاربر مهمان
    عالی بود. عجب صبری دارند خانواده جانبازان. خداحفظشون کنه(ر_قاین)
  • کاربر مهمان
    خداوند اجر شهید به این شیرزنان کشورم بدهد.شما باید الگویی برای مادران و دختران این کشور باشید
  • کاربر مهمان
    سلام علیکم من فصل اول و دوم را گوش دادم جالب بود و شیرین ام از اینجا به بعد انگار بوی صبر و صبوری میدهد علاقمندم گوش کنم
  • کاربر مهمان
    من از مریم بانو معذرت میخوام اولش فکر کردم آدم خودستایی است
  • کاربر مهمان
    خیلی عالی بود واقعا ادمی در صبر و شکیبایی این شیر زنان حیران می ماند خدا حفظشان کند.
  • کاربر مهمان
    بسیار تا بسیار عالی ممنون از زحمات نویسنده و عوامل ایران صدا
  • کاربر مهمان
    عالی بود ممنون
  • کاربر مهمان
    با عرض سلام خدا قوت به این بانوی محترم و صبور که واقعا جهاد کردی و نشان دادی وفاداری و مقامت و نگهداری از آرمان ها هنوز در خون دختران ایران زمین وجود دارد کلمات از تعریف زحمات شما قاصر است ارزش نوشتن این کتاب ارزشمند تر از زحمات پرستاری همسران می‌باشد

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا