- 341
- 1000
- 1000
- 1000
باهمانِ تنهایان
کتاب باهمان تنهایان، نوشتهی مریم نظامدوست و ویراستهی زهرا ابراهیمپور، با همکاری مؤسسهی بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت منتشر شده است. این اثر مجموعهای از روایتهای مستند و شخصی همسران نیروهای بهداری رزمی در دوران جنگ ایران و عراق است.
از ایرانصدا بشنوید
کتاب باهمان تنهایان (خاطراتی از همسران نیروهای بهداری رزمی دفاع مقدس) مجموعهای از خاطرات و روایتهای واقعی همسران نیروهای بهداری رزمی در دوران دفاع مقدس است که مؤسسهی بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت گردآوری کرده است.
روایتها از زبان زنان مختلفی بیان میشود که هریک تجربههای متفاوتی از زندگی در کنار همسر رزمندهی خود دارند؛ از روزهای آغازین انقلاب و جنگ تا سالهای پس از آن. کتاب به بازتاب نقش زنان در پشتیبانی از جبهه، مدیریت خانواده در غیاب همسران و مواجهه با سختیها و دلتنگیها میپردازد.
فضای کتاب تصویری از زندگی اجتماعی و خانوادگی زنان در دههی 1360 و شرایط خاص جنگ را ترسیم میکند. در کنار روایتهای شخصی، به موضوعاتی چون مهاجرت اجباری، فعالیتهای اجتماعی زنان، تربیت فرزندان و تأثیر جنگ بر ساختار خانواده نیز پرداخته میشود.
این اثر در قالب خاطرهنویسی و روایتهای مستند، بخشی از تاریخ شفاهی زنان ایرانی در دوران دفاع مقدس را ثبت کرده است.
بخشی از کتاب باهمان تنهایان
«بابا سر کوچه مکانیکی داشت. موتور و دوچرخه و اینچیزها تعمیر میکرد. مرد پرحوصله و مهربانی بود. مامان عزت خانهدار بود، اما بااینحال اهل مطالعه بود و خوشفکر. بین قوموخویش و همسایه هرکس مشکلی پیدا میکرد میآمد سراغ مامان. راهکارهای مامان همیشه ناب و راهگشا بود؛ جوری که دیگر همه به او ایمان آورده بودیم و حرفی روی حرفش نمیزدیم. جنگ که شروع شد، هربار تلویزیون را روشن میکردیم، اخبار جنگ و ویرانی و موشکباران و اسارت و شهادت پخش میشد؛ اما مامان معتقد بود بهجای ترس و غم و غصه باید کاری بکنیم. این بود که با مدیریت او بعضی روزها همسایهها دور هم جمع میشدند و برای رزمندهها مربا و نان میپختند. بعضیها هم بااینکه خودشان نان شبشان را هم نداشتند، همان چیزی را که داشتند نصف میکردند و میفرستادند منطقه برای رزمندهها. وقتی یکی از همسایهها میرفت جبهه، بقیهی همسایهها حواسشان به زن و بچهی او بود. مردم حتی سهمیهی نفتشان را هم با هم تقسیم میکردند که مبادا در نبود مردها، به زنها و بچههایشان سخت بگذرد. مدارس هم همدل و همراه مردم بودند. بین دانشآموزان کاموا پخش میکردند تا در اوقات بیکاری توی خانه و مدرسه برای رزمندهها شال و کلاه ببافند. البته که اجباری در کار نبود؛ اما من و زهرا و معصومه عاشق این بودیم که برای رزمندهها کاری انجام بدهیم.»
روایتها از زبان زنان مختلفی بیان میشود که هریک تجربههای متفاوتی از زندگی در کنار همسر رزمندهی خود دارند؛ از روزهای آغازین انقلاب و جنگ تا سالهای پس از آن. کتاب به بازتاب نقش زنان در پشتیبانی از جبهه، مدیریت خانواده در غیاب همسران و مواجهه با سختیها و دلتنگیها میپردازد.
فضای کتاب تصویری از زندگی اجتماعی و خانوادگی زنان در دههی 1360 و شرایط خاص جنگ را ترسیم میکند. در کنار روایتهای شخصی، به موضوعاتی چون مهاجرت اجباری، فعالیتهای اجتماعی زنان، تربیت فرزندان و تأثیر جنگ بر ساختار خانواده نیز پرداخته میشود.
این اثر در قالب خاطرهنویسی و روایتهای مستند، بخشی از تاریخ شفاهی زنان ایرانی در دوران دفاع مقدس را ثبت کرده است.
بخشی از کتاب باهمان تنهایان
«بابا سر کوچه مکانیکی داشت. موتور و دوچرخه و اینچیزها تعمیر میکرد. مرد پرحوصله و مهربانی بود. مامان عزت خانهدار بود، اما بااینحال اهل مطالعه بود و خوشفکر. بین قوموخویش و همسایه هرکس مشکلی پیدا میکرد میآمد سراغ مامان. راهکارهای مامان همیشه ناب و راهگشا بود؛ جوری که دیگر همه به او ایمان آورده بودیم و حرفی روی حرفش نمیزدیم. جنگ که شروع شد، هربار تلویزیون را روشن میکردیم، اخبار جنگ و ویرانی و موشکباران و اسارت و شهادت پخش میشد؛ اما مامان معتقد بود بهجای ترس و غم و غصه باید کاری بکنیم. این بود که با مدیریت او بعضی روزها همسایهها دور هم جمع میشدند و برای رزمندهها مربا و نان میپختند. بعضیها هم بااینکه خودشان نان شبشان را هم نداشتند، همان چیزی را که داشتند نصف میکردند و میفرستادند منطقه برای رزمندهها. وقتی یکی از همسایهها میرفت جبهه، بقیهی همسایهها حواسشان به زن و بچهی او بود. مردم حتی سهمیهی نفتشان را هم با هم تقسیم میکردند که مبادا در نبود مردها، به زنها و بچههایشان سخت بگذرد. مدارس هم همدل و همراه مردم بودند. بین دانشآموزان کاموا پخش میکردند تا در اوقات بیکاری توی خانه و مدرسه برای رزمندهها شال و کلاه ببافند. البته که اجباری در کار نبود؛ اما من و زهرا و معصومه عاشق این بودیم که برای رزمندهها کاری انجام بدهیم.»
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش


نظری ثبت نشده است