- 6000
- 1000
- 1000
- 1000
سرزمین نامأنوس
پس از مرگ مادرِ «روما» پدرش خود را از شرکت دارویی بازنشسته کرد. شرکتی که چندین دهه در آن کار کرده بود. سپس به سفر دور اروپا رفت؛ قارهای که تاکنون ندیده بود. روما، در زندگی شخصیاش، با چالشهای جدیدی روبهرو میشود.
از ایرانصدا بشنوید
داستان ماجرای زنی است به نام «روما» که در کودکی همراه خانوادهاش از هند به آمریکا مهاجرت کرده است. او با فرهنگ آمریکایی بزرگ شده و همانجا در رشتهی حقوق تحصیل کرده است. روما باوجودِ مخالفت خانوادهاش، با مردی آمریکایی ازدواج کرده است و اکنون پسری سهساله به نام «آکاش» دارد و فرزند دومش را نیز باردار است.
روما سال گذشته مادرش را از دست داد. مادر که برای یک جراحی ساده به بیمارستان رفته بود، دراثر حساسیت به داروی بیهوشی، درگذشت. این قضیه بر زندگی روما تأثیر بسیاری گذاشت. بدتر از همه اینکه نمیدانست در مقابل تنهایی پدر هفتادسالهاش چه واکنشی نشان دهد. آیا باید او را نزد خود نگه دارد یا به آزادیاش احترام بگذارد؟
پدر روما، پس از مرگ همسرش، بیشتر وقت خود را در سفر گذرانده است. سال گذشته به فرانسه، هلند و ایتالیا سفر کرده بود. مجری برگزاری این سفرها تورهای مسافرتی بودند و همسفران پیرمرد افرادی ناشناس بودند؛ همه سوار بر اتوبوس، در جادههای شهرهایی گوناگون با وعدههای غذایی متنوع و موزههایی از پیش مشخصشده....
پدر، درخلال یکی از این سفرها، با زنی هندیتبار به نام «بامجی» آشنا شد. او که از این آشنایی حرفی به روما نزده، به دیدن دخترش میرود و یک هفته را با او میگذراند. همسر روما به سفری کاری رفته است. پدر از همان روز اول در خانهی دخترش احساس راحتی میکند. با آکاش انس میگیرد. در باغچه به گلکاری مشغول میشود و از همه مهمتر، به روما در کارهایش کمک میکند.
* دربارهی کتاب
این داستان، یکی از داستانهای مجموعهی «به کسی مربوط نیست»، نوشتهی نویسندهی آمریکایی هندیتبار «جومپا لاهیری» است که در آوریل سال 2008 منتشر شد.
ترجمهی «به کسی مربوط نیست» شامل دو بخش است: بخش اوّل کتاب شامل پنج داستان است: سرزمین نامأنوس، جهنم-بهشت، انتخاب محل سکونت، حسننیت تمام و به کسی مربوط نیست.
بخش دوم هم با عنوان «هما و کوشیک» شامل سه داستان است: یکبار در یک زندگی، پایان سال و ساحل نجات.
از این کتاب ترجمههای دیگری با عنوان «خاک غریب» و «زمین ناآشنا» هم به بازار نشر روانه شده است.
* دربارهی نویسنده
«جومپا لاهیری» با نام «نیلانجانا سودشنا»(زادهی 11ژوئیه1967 در لندن)، نویسندهی آمریکایی هندیتبار است.
لاهیری با نخستین اثرش، مجموعه داستان «مترجم دردها» (1999)، برندهی «جایزهی ادبی پولیتزر» در سال 2000 شد. همچنین از نخستین رمان او به نام «همنام»(2003) در ساخت فیلمی به همین نام در سال 2007 اقتباس شده است.
پدر و مادر لاهیری از مهاجران هندی (بنگالی) بودند که از کلکته به لندن مهاجرت کرده بودند. پدر جومپا کتابدار دانشگاه بود. او در لندن به دنیا آمد. خانوادهاش وقتی که وی سهساله بود، به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب جومپا در «رود آیلند» آمریکا بزرگ شد. مادر جومپا میخواست که فرزندانش با فرهنگ بنگالی بهخوبی آشنا باشند، از این رو آنها اغلب برای دیدن اقوامشان به کلکته میرفتند.
لاهیری به «کالج برنارد» رفت و در سال 1989، در رشتهی ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت. پس از آن به دانشگاه بوستون رفت و سه مدرک فوقلیسانس در رشتههای زبان انگلیسی، نگارش خلاقانه و ادبیات تطبیقی و نیز مدرک دکترا در رشتهی مطالعات رنسانس را از این دانشگاه دریافت کرد.
لاهیری در سال 2001 با «آلبرتو ووروولیاس-بوش» روزنامهنگار ازدواج کرد. آنها دارای دو فرزند به نامهای اکتاویو و نور هستند و در بروکلین زندگی میکنند.
*کتاب:
Unaccustomed Earth (2008)
روما سال گذشته مادرش را از دست داد. مادر که برای یک جراحی ساده به بیمارستان رفته بود، دراثر حساسیت به داروی بیهوشی، درگذشت. این قضیه بر زندگی روما تأثیر بسیاری گذاشت. بدتر از همه اینکه نمیدانست در مقابل تنهایی پدر هفتادسالهاش چه واکنشی نشان دهد. آیا باید او را نزد خود نگه دارد یا به آزادیاش احترام بگذارد؟
پدر روما، پس از مرگ همسرش، بیشتر وقت خود را در سفر گذرانده است. سال گذشته به فرانسه، هلند و ایتالیا سفر کرده بود. مجری برگزاری این سفرها تورهای مسافرتی بودند و همسفران پیرمرد افرادی ناشناس بودند؛ همه سوار بر اتوبوس، در جادههای شهرهایی گوناگون با وعدههای غذایی متنوع و موزههایی از پیش مشخصشده....
پدر، درخلال یکی از این سفرها، با زنی هندیتبار به نام «بامجی» آشنا شد. او که از این آشنایی حرفی به روما نزده، به دیدن دخترش میرود و یک هفته را با او میگذراند. همسر روما به سفری کاری رفته است. پدر از همان روز اول در خانهی دخترش احساس راحتی میکند. با آکاش انس میگیرد. در باغچه به گلکاری مشغول میشود و از همه مهمتر، به روما در کارهایش کمک میکند.
* دربارهی کتاب
این داستان، یکی از داستانهای مجموعهی «به کسی مربوط نیست»، نوشتهی نویسندهی آمریکایی هندیتبار «جومپا لاهیری» است که در آوریل سال 2008 منتشر شد.
ترجمهی «به کسی مربوط نیست» شامل دو بخش است: بخش اوّل کتاب شامل پنج داستان است: سرزمین نامأنوس، جهنم-بهشت، انتخاب محل سکونت، حسننیت تمام و به کسی مربوط نیست.
بخش دوم هم با عنوان «هما و کوشیک» شامل سه داستان است: یکبار در یک زندگی، پایان سال و ساحل نجات.
از این کتاب ترجمههای دیگری با عنوان «خاک غریب» و «زمین ناآشنا» هم به بازار نشر روانه شده است.
* دربارهی نویسنده
«جومپا لاهیری» با نام «نیلانجانا سودشنا»(زادهی 11ژوئیه1967 در لندن)، نویسندهی آمریکایی هندیتبار است.
لاهیری با نخستین اثرش، مجموعه داستان «مترجم دردها» (1999)، برندهی «جایزهی ادبی پولیتزر» در سال 2000 شد. همچنین از نخستین رمان او به نام «همنام»(2003) در ساخت فیلمی به همین نام در سال 2007 اقتباس شده است.
پدر و مادر لاهیری از مهاجران هندی (بنگالی) بودند که از کلکته به لندن مهاجرت کرده بودند. پدر جومپا کتابدار دانشگاه بود. او در لندن به دنیا آمد. خانوادهاش وقتی که وی سهساله بود، به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب جومپا در «رود آیلند» آمریکا بزرگ شد. مادر جومپا میخواست که فرزندانش با فرهنگ بنگالی بهخوبی آشنا باشند، از این رو آنها اغلب برای دیدن اقوامشان به کلکته میرفتند.
لاهیری به «کالج برنارد» رفت و در سال 1989، در رشتهی ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت. پس از آن به دانشگاه بوستون رفت و سه مدرک فوقلیسانس در رشتههای زبان انگلیسی، نگارش خلاقانه و ادبیات تطبیقی و نیز مدرک دکترا در رشتهی مطالعات رنسانس را از این دانشگاه دریافت کرد.
لاهیری در سال 2001 با «آلبرتو ووروولیاس-بوش» روزنامهنگار ازدواج کرد. آنها دارای دو فرزند به نامهای اکتاویو و نور هستند و در بروکلین زندگی میکنند.
*کتاب:
Unaccustomed Earth (2008)
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان