- 17662
- 1000
- 1000
- 1000
مردی با کت و شلوار مشکی
پیرمرد خاطرات تابستان سال 1914 را تعریف میکند. زمانی که او در مزرعه کار میکرد و زندگی سختی داشت؛ یکسال پس از آنکه برادرش براثر نیش زنبور مرده بود!
از ایرانصدا بشنوید
ماجرایی را که میخواهم برایتان تعریف کنم، در یک روز شنبه اتفاق افتاد. پدرم تا میتوانست از من بیگاری میکشید. تازه کارهایی را هم که اگر «دن» زنده بود باید انجام میداد، به من محول میکرد. دن تنها برادرم بود که با نیش زنبور از دنیا رفت. با وجود اینکه یک سال از مرگ او میگذشت، مادرم معتقد بود که موجود دیگری دن را نیش زده، چون هیچکس از نیش زنبور نمرده است.
مادرجان، مسنترین عضو انجمن خیریهی بانوان متدیست، زمستان سال قبل در مراسم شام کلیسا سعی کرده بود به مادرم بگوید که عموی عزیز او هم در سال 1873 دراثر نیش زنبور جان باخته بود. اما مادرم با دو دست گوشهایش را گرفته و از جایش بلند شده و از زیرزمین کلیسا بیرون رفته بود. بعد از آن هم هرگز به آنجا نرفت. اصرارهای پدرم هم نتوانست او را منصرف کند.
*کتاب:
(The Man in the Black Suit (1994
مادرجان، مسنترین عضو انجمن خیریهی بانوان متدیست، زمستان سال قبل در مراسم شام کلیسا سعی کرده بود به مادرم بگوید که عموی عزیز او هم در سال 1873 دراثر نیش زنبور جان باخته بود. اما مادرم با دو دست گوشهایش را گرفته و از جایش بلند شده و از زیرزمین کلیسا بیرون رفته بود. بعد از آن هم هرگز به آنجا نرفت. اصرارهای پدرم هم نتوانست او را منصرف کند.
*کتاب:
(The Man in the Black Suit (1994
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان