- 7874
- 1000
- 1000
- 1000
لمعات
«لمعات»، اثری فارسی در عرفان نظری، از شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی، متخلص به «عراقی» است.
از ایرانصدا بشنوید
با اینکه عراقی این کتاب را لمعات نامیده، در بعضی از نسخههای خطّی نامهای دیگری برای آن ذکر شده است؛ از جمله: «لمعات انوار»، «اللمعات القدسیة فی العشق» و «لمعات العشاق».
بنابر گزارش جامی، چون این کتاب مشتمل بر لمعهای (بارقهای، پرتوی) از حقایق (عرفانی) بوده، عراقی آن را «لمعات» نامیده است.
گفتهاند که عراقی لمعات را هر روز، در اثنای یادگیریِ «فصوص الحکم» نزد «صدرالدین قونیوی»، مینوشت و چون کار نوشتن آن در 28 لمعه به پایان رسید (مانند فصوص که در 28 فص بود)، لمعات را به قونیوی نشان داد؛ او نیز در تأیید و تمجید آن، لمعات را «لُبّ فصوص» خواند. بنابراین، احتمالاً عراقی تألیف این کتاب را در قونیه و پیش از وفات صدرالدّین، یعنی 673 هجری قمری به پایان رساند. دولتشاه سمرقندی نیز نوشته که عراقی آن را در کرمان، در خانقاه اوحدالدّین کرمانی، تألیف کرده است.
سبک نگارش لمعات، موجز، ساده، فصیح و آمیخته با سجع و اشعار فارسی و عربی و آیات و احادیث و سخنان عُرفاست.
موضوع لمعات، بنابر مقدمهی مؤلف، در بیان مراتب عشق و مطابق با شیوهی «سوانح» احمدِ غزالی است. عراقی در این کتاب دربارهی عاشق و معشوق و عشق سخن گفته و در هر لمعهای نیز شیوههای گوناگون ارتباط عاشق و معشوق را بیان کرده است.
در این کتاب، مراد وی از عاشق، خلق و از معشوق، حق است و «حُبّ» و «عشق» سریان فیض حق و وجود منبسط را در موجودات بیان میدارد. البته رابطهی حق و خلق بهمعنایِ وجود دو چیز یا دو موجود نیست؛ بلکه به زعم عراقی، حق خود را در آیینهی عاشقی و معشوقی بر خود عرضه میکند و حُسن خود را بر خود جلوه میدهد و از این رو، یک مشهود بیش نیست. بدین ترتیب، سرتاسر لمعات تبیینی شاعرانه برای اثبات وحدت وجود ابنعربی است.
وی از تجلّیات حق در موجودات به دگرگونیهای درون عاشق براثر نگاه، سخن، عشوه و ناز معشوق تعبیر میکند. بنابراین، درواقع، عراقی برای رفع ابهام از مطالب غامض و مبهم فصوص، بهجای استفاده از اصطلاحات ابن عربی مانند: احدیت، واحدیت، حضرات، تجلی و غیره، دربارهی ارتباط حق و مخلوقات از شیوهی احمد غزالی، یعنی آوردن تعبیرات شاعرانهای همچون عشق و عاشق و معشوق، کرشمه، ناز و نیاز، استفاده کرده است.
لمعات خیلی زود نه تنها در میان عارفان و صوفیان، بلکه در میان برخی از امیران و شاهان، بهویژه در سلسلهی شاهان گورکانی هند، ازجمله داراشکوه، مقبول و محبوب شد.
این کتاب در کنار فصوص و فتوحات مکّیه و قصاید ابن فارض و شروح آنها، از قرن هفتم به بعد در شمار کتابهای درسی عرفانی نیز درآمده است.
لمعات هم در کلّیات آثار فخرالدین عراقی در 1335 هجری خورشیدی به کوشش سعید نفیسی، و هم جداگانه به کوشش محمد خواجوی در سال 1363خورشیدی، در تهران به چاپ رسید.
بنابر گزارش جامی، چون این کتاب مشتمل بر لمعهای (بارقهای، پرتوی) از حقایق (عرفانی) بوده، عراقی آن را «لمعات» نامیده است.
گفتهاند که عراقی لمعات را هر روز، در اثنای یادگیریِ «فصوص الحکم» نزد «صدرالدین قونیوی»، مینوشت و چون کار نوشتن آن در 28 لمعه به پایان رسید (مانند فصوص که در 28 فص بود)، لمعات را به قونیوی نشان داد؛ او نیز در تأیید و تمجید آن، لمعات را «لُبّ فصوص» خواند. بنابراین، احتمالاً عراقی تألیف این کتاب را در قونیه و پیش از وفات صدرالدّین، یعنی 673 هجری قمری به پایان رساند. دولتشاه سمرقندی نیز نوشته که عراقی آن را در کرمان، در خانقاه اوحدالدّین کرمانی، تألیف کرده است.
سبک نگارش لمعات، موجز، ساده، فصیح و آمیخته با سجع و اشعار فارسی و عربی و آیات و احادیث و سخنان عُرفاست.
موضوع لمعات، بنابر مقدمهی مؤلف، در بیان مراتب عشق و مطابق با شیوهی «سوانح» احمدِ غزالی است. عراقی در این کتاب دربارهی عاشق و معشوق و عشق سخن گفته و در هر لمعهای نیز شیوههای گوناگون ارتباط عاشق و معشوق را بیان کرده است.
در این کتاب، مراد وی از عاشق، خلق و از معشوق، حق است و «حُبّ» و «عشق» سریان فیض حق و وجود منبسط را در موجودات بیان میدارد. البته رابطهی حق و خلق بهمعنایِ وجود دو چیز یا دو موجود نیست؛ بلکه به زعم عراقی، حق خود را در آیینهی عاشقی و معشوقی بر خود عرضه میکند و حُسن خود را بر خود جلوه میدهد و از این رو، یک مشهود بیش نیست. بدین ترتیب، سرتاسر لمعات تبیینی شاعرانه برای اثبات وحدت وجود ابنعربی است.
وی از تجلّیات حق در موجودات به دگرگونیهای درون عاشق براثر نگاه، سخن، عشوه و ناز معشوق تعبیر میکند. بنابراین، درواقع، عراقی برای رفع ابهام از مطالب غامض و مبهم فصوص، بهجای استفاده از اصطلاحات ابن عربی مانند: احدیت، واحدیت، حضرات، تجلی و غیره، دربارهی ارتباط حق و مخلوقات از شیوهی احمد غزالی، یعنی آوردن تعبیرات شاعرانهای همچون عشق و عاشق و معشوق، کرشمه، ناز و نیاز، استفاده کرده است.
لمعات خیلی زود نه تنها در میان عارفان و صوفیان، بلکه در میان برخی از امیران و شاهان، بهویژه در سلسلهی شاهان گورکانی هند، ازجمله داراشکوه، مقبول و محبوب شد.
این کتاب در کنار فصوص و فتوحات مکّیه و قصاید ابن فارض و شروح آنها، از قرن هفتم به بعد در شمار کتابهای درسی عرفانی نیز درآمده است.
لمعات هم در کلّیات آثار فخرالدین عراقی در 1335 هجری خورشیدی به کوشش سعید نفیسی، و هم جداگانه به کوشش محمد خواجوی در سال 1363خورشیدی، در تهران به چاپ رسید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان