- 15869
- 1000
- 1000
- 1000
دو داستان کوتاه از اِِستیفِِن کرین
داستان های : « قایق بی بادبان » و « کشتی شکسته ها »
از ایرانصدا بشنوید
در داستان قایق بی بادبان می شنویم:
یک کشتی بعد از طوفان غرق می شود و چند نفر از مسافران نجات می یابند. ناخدا هِنری و همسرش، نانسی، جیم خبرنگار و بیلی، کارگر کشتی، کوشیدند تا با قایقی کوچک خود را به خشکی برسانند. قایق بسیار آسیب دیده بود و در زمانی کوتاه آنها باید به ساحل می رسیدند. روز رو به تاریکی می رفت که از دور مردی را در ساحل دیدند و بسیار امیدوار شدند. هر یک چیزی گفتند، اما ناگهان موج بزرگی به آنها نزدیک شد....
در داستان کشتی شکسته ها می شنویم :
یک کشتی جنگی در یک لحظه منفجر شد و سه نفر از مسافران آن توانستند خود را نجات دهند. ویلیام آشپز، بیلی که مسئول توپ و مهمات بود و ناخدا اِدموند که مجروح شده بود، با قایقی به سمت خشکی پیش می رفتند. ناخدا گفت که از دور یک برج دیده بانی را می بیند. آنها کم کم نزدیک شدند و مردی را دیدند که برایشان دست تکان می دهد. آنها امیدوارتر به راه خود ادامه دادند، اما خیلی زود متوجه شدند که چیزی که دیده بودند یک اتوبوس بوده است. در همین لحظه بیلی به داخل آب می افتد و ....
این دو داستان دارای یک مضمون هستند که با تغییر شخصیت ها، به دو شکل بیان شده اند.
مختصری درباره نویسنده :
استیون کرین (زاده 1 نوامبر 1871 - درگذشته 5 ژوئن 1900) شاعر و نویسنده آمریکایی بود. منتقدان بر سر این موضوع که کرین را باید رئالیست نامید یا ناتورالیست یا امپرسیونیست، بحث بسیار کردهاند. با این همه، هریک از این مکتبها با جنبههایی از آثار کرین متناسباند. اما کرین خود شیوه کارش را امپرسیونیستی میخواند؛ داستانهای او که به صورت رشتهای احساسات و ادراکات زودگذر جلوه میکنند تأییدی بر این مدعاست. جای دادن کرین در مکتبی یا نهضتی خاص، نادیده انگاشتن سرشت اساسی دستاوردهای اوست. جهان کرین جهان رویدادهای تصادفی و رخدادهای پیشبینی ناشده است. تجربه در آثار او تصادفی و عاری از طرح است. کرین شگردی روایی را در آثارش به کار میگیرد که با این بینش او انطباق دارد. او طرح، زنجیره علت و معلول آن و توالی منظم رویدادها را به کناری میافکند و ساختمان اثر را از رویدادهای فرعی بنا میکند. از موضوعهای مخاطرهآمیز به سرعت میگذرد و رویدادهای فرعی را برجسته می کند. موضوعهای نامنتظر و غریب به صورت امور واقع در میآید و چیزهای پیش پا افتاده شگفتیآور میشوند. حاصل اجتناب ناپذیر چنین شگردی آن است که چهرهای از آدم داستان پرداخته میشود که در برابر دگرگونیهای جهان، پناهی ندارد و بیش از آنکه بازیگر باشد قربانی است. نتیجه این شیوه ارائه طنز است، طنزی که آماجش حالات آدم هاست که تلاش میکنند تا در میان آشفتگیهای زندگی خویش، غرور یا وقار یا اعتماد به نفس خود را برهانند. کرین شهرت خود را در ادبیات آمریکا بیشتر مدیون کتاب «نشان سرخ دلیری» است. مطالب این کتاب که بر حول صحنههای هیجان انگیز و تکان دهنده جنگهای داخلی آمریکا دور میزند او را در میان داستانسرایان جوان آمریکا انگشتنما کرده است. او با نگارش این کتاب و داستانهای جالب و کوتاه دیگری که در صدر آنها «زورق بی حفاظ» قرار دارد، مقام شامخی در بین نویسندگان دنیای نو به دست آورده است.
یک کشتی بعد از طوفان غرق می شود و چند نفر از مسافران نجات می یابند. ناخدا هِنری و همسرش، نانسی، جیم خبرنگار و بیلی، کارگر کشتی، کوشیدند تا با قایقی کوچک خود را به خشکی برسانند. قایق بسیار آسیب دیده بود و در زمانی کوتاه آنها باید به ساحل می رسیدند. روز رو به تاریکی می رفت که از دور مردی را در ساحل دیدند و بسیار امیدوار شدند. هر یک چیزی گفتند، اما ناگهان موج بزرگی به آنها نزدیک شد....
در داستان کشتی شکسته ها می شنویم :
یک کشتی جنگی در یک لحظه منفجر شد و سه نفر از مسافران آن توانستند خود را نجات دهند. ویلیام آشپز، بیلی که مسئول توپ و مهمات بود و ناخدا اِدموند که مجروح شده بود، با قایقی به سمت خشکی پیش می رفتند. ناخدا گفت که از دور یک برج دیده بانی را می بیند. آنها کم کم نزدیک شدند و مردی را دیدند که برایشان دست تکان می دهد. آنها امیدوارتر به راه خود ادامه دادند، اما خیلی زود متوجه شدند که چیزی که دیده بودند یک اتوبوس بوده است. در همین لحظه بیلی به داخل آب می افتد و ....
این دو داستان دارای یک مضمون هستند که با تغییر شخصیت ها، به دو شکل بیان شده اند.
مختصری درباره نویسنده :
استیون کرین (زاده 1 نوامبر 1871 - درگذشته 5 ژوئن 1900) شاعر و نویسنده آمریکایی بود. منتقدان بر سر این موضوع که کرین را باید رئالیست نامید یا ناتورالیست یا امپرسیونیست، بحث بسیار کردهاند. با این همه، هریک از این مکتبها با جنبههایی از آثار کرین متناسباند. اما کرین خود شیوه کارش را امپرسیونیستی میخواند؛ داستانهای او که به صورت رشتهای احساسات و ادراکات زودگذر جلوه میکنند تأییدی بر این مدعاست. جای دادن کرین در مکتبی یا نهضتی خاص، نادیده انگاشتن سرشت اساسی دستاوردهای اوست. جهان کرین جهان رویدادهای تصادفی و رخدادهای پیشبینی ناشده است. تجربه در آثار او تصادفی و عاری از طرح است. کرین شگردی روایی را در آثارش به کار میگیرد که با این بینش او انطباق دارد. او طرح، زنجیره علت و معلول آن و توالی منظم رویدادها را به کناری میافکند و ساختمان اثر را از رویدادهای فرعی بنا میکند. از موضوعهای مخاطرهآمیز به سرعت میگذرد و رویدادهای فرعی را برجسته می کند. موضوعهای نامنتظر و غریب به صورت امور واقع در میآید و چیزهای پیش پا افتاده شگفتیآور میشوند. حاصل اجتناب ناپذیر چنین شگردی آن است که چهرهای از آدم داستان پرداخته میشود که در برابر دگرگونیهای جهان، پناهی ندارد و بیش از آنکه بازیگر باشد قربانی است. نتیجه این شیوه ارائه طنز است، طنزی که آماجش حالات آدم هاست که تلاش میکنند تا در میان آشفتگیهای زندگی خویش، غرور یا وقار یا اعتماد به نفس خود را برهانند. کرین شهرت خود را در ادبیات آمریکا بیشتر مدیون کتاب «نشان سرخ دلیری» است. مطالب این کتاب که بر حول صحنههای هیجان انگیز و تکان دهنده جنگهای داخلی آمریکا دور میزند او را در میان داستانسرایان جوان آمریکا انگشتنما کرده است. او با نگارش این کتاب و داستانهای جالب و کوتاه دیگری که در صدر آنها «زورق بی حفاظ» قرار دارد، مقام شامخی در بین نویسندگان دنیای نو به دست آورده است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان