- 12089
- 1000
- 1000
- 1000
پیچک
خانواده ی دِکِرکی ورشکسته شده بودند. عمو زِوا می توانست آنها را نجات دهد، اما دریغ می کرد. آنزا، خدمتکار خانه، برای نجات دکرکی ها وسوسه شد و عمو زوا را خفه کرد....
از ایرانصدا بشنوید
... از طرف دیگر پائولو و آنزا دلشان می خواست با هم ازدواج کنند. آنزا بعد از مرگ زوا طوری وانمود کرد که او به مرگ طبیعی مرده است. پزشکان نیز نظر دادند که عمو زوا براثر بیماری آسم جان سپرده است. برای همین بود که پلیس دست از سر دکرکی ها برداشت.
آنزا خود را پنهان کرده بود و حاضر نمی شد تا نزد دکرکی ها برگردد. او به خانه ی کشیش وِردیس رفت و به او گفت که می خواهد از این دهکده برود و آنها باید به او کمک کنند. در همان هنگام، پسربچه ای به دنبال کشیش آمد و گفت که پدرم در حال مردن است و می خواهد اعتراف کند. کشیش مجبور شد آنزا را ترک کند....
آنزا خود را پنهان کرده بود و حاضر نمی شد تا نزد دکرکی ها برگردد. او به خانه ی کشیش وِردیس رفت و به او گفت که می خواهد از این دهکده برود و آنها باید به او کمک کنند. در همان هنگام، پسربچه ای به دنبال کشیش آمد و گفت که پدرم در حال مردن است و می خواهد اعتراف کند. کشیش مجبور شد آنزا را ترک کند....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان