- 5380
- 1000
- 1000
- 1000
شهید ابراهیم امیرعباسی
وصیتنامهی شهید امیرعباسی:
زندگى کردن براى خدا و حرکت در راهش به انسان مسئولیت میدهد و انسان را وادار مىکند که از زندگى دنیا کنده شود؛ با شوق و با خواست قلبى حرکت میکند، تا این که اگر خدا قبول کند و عاشق او بشود، او را از زمین بگیرد.
زندگى کردن براى خدا و حرکت در راهش به انسان مسئولیت میدهد و انسان را وادار مىکند که از زندگى دنیا کنده شود؛ با شوق و با خواست قلبى حرکت میکند، تا این که اگر خدا قبول کند و عاشق او بشود، او را از زمین بگیرد.
از ایرانصدا بشنوید
بیستودوم شهریور 1341، در خانوادهی «عباسی» یکی از سربازان «روحالله» به نام «ابراهیم» دیده به جهان گشود. پنج ششماهه بود که «امام خمینی» تازه نهضتش را آغاز کرده و خطاب به شاه فرموده بود: سربازهای من توی قنداقهها هستند و روی خاکها بازی میکنند. مادرش که این را میشنود، ابراهیم را رو به قبله بر دست میگیرد و از اعماق وجود دعا میکند و میگوید: «خدایا این بچه را هم یکی از سربازان روح الله قرار بده!» او از همان کودکی با لقمهی حلال که حاصل کارگری پدر بود، پرورش یافت و عشق حسین بن علی (علیهالسّلام) را از شیرهی جان مادر گرفت. چهارساله بود که گرد یتیمی بر چهرهاش نشست و روزها و ماهها و سالها بهانهی پدر را گرفت. پس از اتمام کلاس اول ابتدایی، تعطیلات تابستان را در خواربارفروشی داییاش مشغول به کار شد. با وجود اینکه امکان خرید اسباببازی برایش فراهم نبود، ولی او خلاقیت خود را از همان اوان نوجوانی به کار گرفت و با وسایل زاید برای خود اسباببازی و ماشین کوکی میساخت. با ورود به دبیرستان، در کنار درس خواندن، کار هم میکرد. ابتدا وارد حرفهی بنایی شد و مدتی بعد به سیمکشی مشغول گشت و در هر دو کار مهارت خوبی کسب کرد. در مدرسه هم یک شاگرد خوب و درسخوان بود.
با شروع امواج انقلاب، او نیز بیپروا و شجاعانه در تظاهرات و فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد و حتی پس از مدتی مادر و خواهرش را که ابتدا مخالف فعالیتهایش بودند، به صحنهی راهپیماییها سوق داد. در روزهای آغازین جنگ وقتی استعداد او برای دیدهبانی توسط شهید «حسن باقری» و «سید علی حسینی» کشف شد، او را برای گذراندن دورههای نقشهخوانی و دیدهبانی به اصفهان فرستادند و او در تمام مراحل سخت و طاقتفرسای آموزشی مقام اول را کسب کرد و با سمت «مسئول گروه دیدهبانهای خراسان» به جبهه بازگشت. در آموزش نقشهخوانی با خلاقیت فراوان نیروهای زبده و کارکشتهای را تربیت و به لشگرها و تیپها مأمور کرد و اولین طرح آموزش دیدهبانی را بعد از عملیات «اللهاکبر» مکتوب کرد. ابراهیم در برگزاری «دورهی آموزش ادوات» در سپاه خراسان نقش تعیینکنندهای داشت. او در امور نظامی همهفنحریف بود و با پشتکار فراوان دستی در ساخت مواد منفجره، همچون قالب ساخت مواد منفجره، فولمینات جیوه، چاشنیهای نارنجکها و نیترو آمونیوم و ... داشت. جسارت و جرئت او در شناسایی بینظیر بود؛ به طوری که آوازهی حماسه او در «دشت آزادگان» که منجر به پیروزی برقآسا در عملیات اللهاکبر شد، تحسین و ستایش فرماندهان سپاه را برانگیخت. ابراهیم در نوزدهسالگی شریک و یاوری صبور برای زندگی آسمانی خود برگزید و چندروزی به تولد تنها فرزندش مانده بود که بار دیگر در امتحانی سختتر عشق بر عقل پیروز شد و ابراهیم را راهی آتشی دیگر در «ارتفاعات دوپازا» کرد و اول تیر 61 به گلستانی ابدی کوچید. یادش گرامی و روحش شاد.
با شروع امواج انقلاب، او نیز بیپروا و شجاعانه در تظاهرات و فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد و حتی پس از مدتی مادر و خواهرش را که ابتدا مخالف فعالیتهایش بودند، به صحنهی راهپیماییها سوق داد. در روزهای آغازین جنگ وقتی استعداد او برای دیدهبانی توسط شهید «حسن باقری» و «سید علی حسینی» کشف شد، او را برای گذراندن دورههای نقشهخوانی و دیدهبانی به اصفهان فرستادند و او در تمام مراحل سخت و طاقتفرسای آموزشی مقام اول را کسب کرد و با سمت «مسئول گروه دیدهبانهای خراسان» به جبهه بازگشت. در آموزش نقشهخوانی با خلاقیت فراوان نیروهای زبده و کارکشتهای را تربیت و به لشگرها و تیپها مأمور کرد و اولین طرح آموزش دیدهبانی را بعد از عملیات «اللهاکبر» مکتوب کرد. ابراهیم در برگزاری «دورهی آموزش ادوات» در سپاه خراسان نقش تعیینکنندهای داشت. او در امور نظامی همهفنحریف بود و با پشتکار فراوان دستی در ساخت مواد منفجره، همچون قالب ساخت مواد منفجره، فولمینات جیوه، چاشنیهای نارنجکها و نیترو آمونیوم و ... داشت. جسارت و جرئت او در شناسایی بینظیر بود؛ به طوری که آوازهی حماسه او در «دشت آزادگان» که منجر به پیروزی برقآسا در عملیات اللهاکبر شد، تحسین و ستایش فرماندهان سپاه را برانگیخت. ابراهیم در نوزدهسالگی شریک و یاوری صبور برای زندگی آسمانی خود برگزید و چندروزی به تولد تنها فرزندش مانده بود که بار دیگر در امتحانی سختتر عشق بر عقل پیروز شد و ابراهیم را راهی آتشی دیگر در «ارتفاعات دوپازا» کرد و اول تیر 61 به گلستانی ابدی کوچید. یادش گرامی و روحش شاد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
نظری ثبت نشده است