در زمانهای دور دو دختر ...
وقتی ملیحه از خواب بیدار ...
پسری به نام امیر داستان ...
ساعت شش صبح فروردین ...
در دهكدهی شیرا، واقع ...
مادربزرگ با ناراحتی ...
در زمانهای دور حاكم ...
«امیرسهراب» كودك نه ...
«موندو» پسربچه ای ده ...
داستان «هری پاتر و زندانی ...
در داستان هاورن و باغبان ...
در داستان سفر نقاش می ...
دایان، نان شیرمالی برداشت ...
داستان را نوجوانی به ...
راوی داستان را اینطور ...
مصطفی اینطور روایت ...
روای داستان اینگونه ...