روزگاری اربابی بود كه ...
دایان، نان شیرمالی برداشت ...
می دونستم كه خاله كبری ...
آفتاب پاییزی حسابی تابیده ...
در داستان كوه جواهر ...
در داستان هاورن و باغبان ...
روزی روزگاری پینه دوزی ...
در داستان سفر نقاش می ...
در روزگاران گذشته پیرمردی ...
در زمان های دور پیرمرد ...
راوی داستان را اینطور ...
آیلار در حالی كه مشغول ...
یك دانشآموز ماجرا را ...