- 6163
- 1000
- 1000
- 1000
کاشانه
مردی که راننده کامیون است، در راه بشکه مواد سمی را به دریاچه می ریزد؛ درست در جایی که بارها با زن و فرزندش برای تفریح و هواخوری به آنجا رفته اند؛ درست همان روز که با ...
از ایرانصدا بشنوید
زن و شوهری در سال های آغاز زندگی خانوادگی هستند و مثل بقیه مردم تلاش می کنند تا حدودی از امکانات مادی زندگی برخوردار بشوند. این زوج همه روز را، یکی در خانه و دیگری در شرکت، مشغول به کار هستند. مرد از تمام نیروی خودش استفاده می کند تا پول بیشتری به دست بیاورد و مخارج سنگین زندگی را بپردازد. زن ضمن نگهداری کودک، خودش به کارهای دیگری مثل درست کردن کراوات می پردازد تا کمبودها را جبران کند.
به هرحال این خانواده سه نفری که از امکانات معمولی برخوردارند، سرگرم خوشبختی های کوچک زندگی هستند که ناگهان اتفاق تازه ای می افتد؛ مرد که راننده کامیون است و مورد توجه رئیس شرکت هم هست، بشکه مواد سمی را به دریاچه می ریزد، درست در جایی که بارها با زن و فرزندش برای تفریح و هواخوری به آنجا رفته اند. در همان روز زن کودک خردسال خودشان را ترک دوچرخه می نشاند و با خودش به کنار دریاچه می برد. زن در همان ساحل همیشگی کودک را کاملاً برهنه می کند تا تن عرق کرده او را با آب دریاچه شست و شو دهد. وقتی بدن بچه با آب تماس پیدا می کند، ناگهان جیغ می کشد و مادر ناچار می شود او را از آب بیرون بیاورد. چند لحظه بعد پوست بدن بچه در اثر مسمومیت آبی رنگ شده و مادر سراسیمه او را به بیمارستان منتقل می کند ...
*درباره ی نویسنده:
فرانتس کسافر کروتس در سال 1946 در شهر مونیخ واقع در استان باوریا (جنوب آلمان) متولد شد. مدرسه هنرپیشگی را در همان شهر به پایان رساند و در تئاتر زیرزمینی مونیخ به بازیگری پرداخت. وی جوایز متعددی در زمینه ادبیات و نمایشنامه نویسی دریافت کرد و نمایشنامه های زیادی نوشته است. از کارهای مهم او «کله شق»، «کار خانگی»، «مربوط به مردان»، «اصطبل»، «فریتس عزیز»، «اتریش علیا یا شخص سوم» و «کاشانه یا کلبه ی والدین» را می توان نام برد. کروتس شخصیت هایش را از طبقه ی کارگر و دهقان استان باوریا انتخاب کرده است و اکثر نمایشنامه هایش را به همین لهجه نوشته است.
به هرحال این خانواده سه نفری که از امکانات معمولی برخوردارند، سرگرم خوشبختی های کوچک زندگی هستند که ناگهان اتفاق تازه ای می افتد؛ مرد که راننده کامیون است و مورد توجه رئیس شرکت هم هست، بشکه مواد سمی را به دریاچه می ریزد، درست در جایی که بارها با زن و فرزندش برای تفریح و هواخوری به آنجا رفته اند. در همان روز زن کودک خردسال خودشان را ترک دوچرخه می نشاند و با خودش به کنار دریاچه می برد. زن در همان ساحل همیشگی کودک را کاملاً برهنه می کند تا تن عرق کرده او را با آب دریاچه شست و شو دهد. وقتی بدن بچه با آب تماس پیدا می کند، ناگهان جیغ می کشد و مادر ناچار می شود او را از آب بیرون بیاورد. چند لحظه بعد پوست بدن بچه در اثر مسمومیت آبی رنگ شده و مادر سراسیمه او را به بیمارستان منتقل می کند ...
*درباره ی نویسنده:
فرانتس کسافر کروتس در سال 1946 در شهر مونیخ واقع در استان باوریا (جنوب آلمان) متولد شد. مدرسه هنرپیشگی را در همان شهر به پایان رساند و در تئاتر زیرزمینی مونیخ به بازیگری پرداخت. وی جوایز متعددی در زمینه ادبیات و نمایشنامه نویسی دریافت کرد و نمایشنامه های زیادی نوشته است. از کارهای مهم او «کله شق»، «کار خانگی»، «مربوط به مردان»، «اصطبل»، «فریتس عزیز»، «اتریش علیا یا شخص سوم» و «کاشانه یا کلبه ی والدین» را می توان نام برد. کروتس شخصیت هایش را از طبقه ی کارگر و دهقان استان باوریا انتخاب کرده است و اکثر نمایشنامه هایش را به همین لهجه نوشته است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان