- 6210
- 1000
- 1000
- 1000
سال های گمشده
در بحبوحه ی انقلاب دو پزشک به نام های «مهتاب و یاشار»، فردی به نام «امیرعلی» را که مجروح شده بود، عمل جراحی می کنند و برای آن که بیمارشان به دست مأموران نیفتد، با کمک یکدیگر او را از بیمارستان خارج می کنند و ...
از ایرانصدا بشنوید
«هوشنگ»، پدر مهتاب، که از وجود امیرعلی در خانه اش نگران بود، این نگرانی را به او انتقال می دهد و از دخترش می خواهد که او را از خانه خارج کند، اما با مخالفت مهتاب مواجه می شود.
از سوی دیگر «کامیاب»، نامزد مهتاب، به خاطر حسادتی که به «یاشار»، همکارِ نامزدش، دارد، دایی اش یعنی پدر مهتاب را مجاب می کند که عذر او را از خانه بخواهد و اجازه ندهد که یاشار در آن خانه رفت و آمد داشته باشد. هوشنگ هم برای دور شدن از اوضاع پیش آمده، به این فکر می افتد که مهتاب و کامیاب هر چه زودتر با هم ازدواج کنند و به خارج از کشور بروند، اما مهتاب که به فکر درمان امیرعلی است، چه تصمیمی خواهد گرفت؟
از طرفی تظاهرات در حال اوج گرفتن است و در این گیر و دار امیرعلی همچنان در خانه ی مهتاب بستری است. اما با آمدن مادر امیرعلی به خانه ی مهتاب، پرده از رازی کهنه برداشته می شود....
از سوی دیگر «کامیاب»، نامزد مهتاب، به خاطر حسادتی که به «یاشار»، همکارِ نامزدش، دارد، دایی اش یعنی پدر مهتاب را مجاب می کند که عذر او را از خانه بخواهد و اجازه ندهد که یاشار در آن خانه رفت و آمد داشته باشد. هوشنگ هم برای دور شدن از اوضاع پیش آمده، به این فکر می افتد که مهتاب و کامیاب هر چه زودتر با هم ازدواج کنند و به خارج از کشور بروند، اما مهتاب که به فکر درمان امیرعلی است، چه تصمیمی خواهد گرفت؟
از طرفی تظاهرات در حال اوج گرفتن است و در این گیر و دار امیرعلی همچنان در خانه ی مهتاب بستری است. اما با آمدن مادر امیرعلی به خانه ی مهتاب، پرده از رازی کهنه برداشته می شود....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان