- 29217
- 1000
- 1000
- 1000
رها شده از بند
«رها» دختری است که در محیط «آیین بهائی» رشد یافته، اما فسادها و تناقضهایی که در همکیشان خود دیده است، وی را بهشدت از این مسلک بیزار کرد و این امر، همراه با مطالعه دربارهی اسلام، باعث گرویدن او به دین مبین اسلام شد.
از ایرانصدا بشنوید
«رها» دختری نوجوان و پرورشیافته در خانوادهای بهائی است. او متوجه میشود که «پرویز»، پسر همسایه، دل در گرو محبت او دارد. پرویز نوجوانی مسلمان و سنی مذهب است و میداند که این دلباختگی به جایی نمیرسد؛ از این رو تصمیم میگیرد برای فراموشی این دلبستگی راهیِ کوههای مرزی بشود و به جرگه گروههای معاند با نظام جمهوری اسلامی بپیوندد. رها که از جان پرویز بیم دارد و خودش را عامل سرگردانی پرویز میداند، در تلاش است تا راهی برای برگرداندن او پیدا کند.
رها برای پذیرفتن رسمی «آیین بهائیت» تحت فشار خانواده و محفل بهائیه سنندج است؛ اما او به بهانه تحقیق بیشتر، از عضویت رسمی در جامعه بهائیان خودداری میکند. این در حالی است که دلمشغولی اصلی رها بازگرداندن پرویز به خانه است. رها به علت تبلیغ بهائیت در مدرسه و لجاجتی که در این امر نشان میدهد، از مدرسه اخراج میشود. او خانهنشین شده و تنها میتواند به صورت متفرقه در امتحانات نهایی شرکت کند. محفل بهائیان سنندج از اقدام رها تجلیل میکنند، اما رها پس از ملاقات با «منصوری»، دایی دوستش که بهائیت را رها کرده و مسلمان شده است، دچار شک شده و انگیزهاش را برای تبلیغ بهائیت از دست میدهد. او به خانه برادرش در تهران میرود تا خودش را برای امتحانات نهایی آماده کند.
محفل بهائی مرکز که متوجه حضور رها در تهران میشود، از او برای شرکت در یک گردهمایی دعوت میکند تا از حرکت قهرمانانهاش تقدیر کند. در آن مراسم به رها پیشنهاد یک سفر تفریحی یک هفتهای به اروپا را میدهند. روز بعد «ماهرخ»، دختر یکی از بهائیان بانفوذ در محفل، به دیدار رها میرود و او را از نقشهی شوم محفل برای اعزام رها به اروپا آگاه میکند....
رها برای پذیرفتن رسمی «آیین بهائیت» تحت فشار خانواده و محفل بهائیه سنندج است؛ اما او به بهانه تحقیق بیشتر، از عضویت رسمی در جامعه بهائیان خودداری میکند. این در حالی است که دلمشغولی اصلی رها بازگرداندن پرویز به خانه است. رها به علت تبلیغ بهائیت در مدرسه و لجاجتی که در این امر نشان میدهد، از مدرسه اخراج میشود. او خانهنشین شده و تنها میتواند به صورت متفرقه در امتحانات نهایی شرکت کند. محفل بهائیان سنندج از اقدام رها تجلیل میکنند، اما رها پس از ملاقات با «منصوری»، دایی دوستش که بهائیت را رها کرده و مسلمان شده است، دچار شک شده و انگیزهاش را برای تبلیغ بهائیت از دست میدهد. او به خانه برادرش در تهران میرود تا خودش را برای امتحانات نهایی آماده کند.
محفل بهائی مرکز که متوجه حضور رها در تهران میشود، از او برای شرکت در یک گردهمایی دعوت میکند تا از حرکت قهرمانانهاش تقدیر کند. در آن مراسم به رها پیشنهاد یک سفر تفریحی یک هفتهای به اروپا را میدهند. روز بعد «ماهرخ»، دختر یکی از بهائیان بانفوذ در محفل، به دیدار رها میرود و او را از نقشهی شوم محفل برای اعزام رها به اروپا آگاه میکند....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان