منو
تهران مصفا

تهران مصفا

  • 12 قطعه
  • 238 دقیقه مدت کتاب
  • 5954 دریافت شده
نویسنده: یاسمن شکرگزار
کارگردان: محمد پورحسن
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کتاب گویا
«هوشنگ» دبیر تاریخ است و دوست دارد در زمان تعطیلات نوروز، مکان‌های فرهنگی و تاریخی تهران را به فرزندان و نوه‌هایش نشان دهد؛ اما در این راه اتفاق‌هایی برای خانواده او پیش می‌آید.

از ایرانصدا بشنوید

یک روز قبل از تحویل سال نو، فرزندان «هوشنگ» و «گلچهره» به آنها خبر می‌دهند که مثل هر سال عازم سفرند. هوشنگ معلم تاریخ بوده و همیشه آرزو داشته فرزندانش را به دیدن نقاط تاریخی تهران ببرد. او با فهمیدن ماجرا بسیار ناراحت می‌شود، چون امسال هم نمی‌تواند به آرزویش برسد.
علاوه بر این خبر می‌رسد که پسرشان «کیومرث» قصد دارد با خواستگار دخترش «زیبا» به سفر برود تا برای ازدواج آنها برنامه‌ریزی کنند. از آنجا که هوشنگ اعتقاد دارد این خواستگار فرد مناسبی نیست، اصرار می‌کند که آنها در تهران بمانند تا این مسئله را به آنها ثابت کند.
بچه‌ها در حال آماده کردن مقدمات سفرند که گلچهره به آنها خبر می‌دهد هوشنگ حال خوشی ندارد. همگی به منزل هوشنگ می‌روند و تصمیم می‌گیرند بمانند و از او مراقبت کنند.
«شایان» پیشنهاد تهران‌گردی را می‌دهد تا هوشنگ کمی حال و هوایش عوض شود. در طول بازدید و رفت و آمدها دختر آنها «تهمینه»، متوجه می‌شود که همسرش «ناصر»، رفتار و تماس‌های مشکوکی دارد.
«سینا»، خواستگار زیبا، در تماس با پدر و مادرش مدام از هوشنگ و خانواده‌اش بدگویی می‌کند و می‌گوید که برخلاف تصور آنها، وضع مالی کیومرث آن چنان که باید، خوب نیست.
«کاووس» و کیومرث هم که مشکل کاری داشتند، بحثشان را همچنان پی می‌گیرند و هیچ کدام از موضعشان کوتاه نمی آیند. در این میان، بسته‌ای به دست کیومرث می‌رسد که حاوی صحبت‌های سیناست که آنها را مسخره کرده است.
کیومرث که متوجه قصد و غرض واقعی سینا شده، در بازدید از «گرمابه نایب» با او درگیر می‌شود. کار به کلانتری می‌کشد؛ اما با گذاشتن سند، کیومرث آزاد می‌شود و عذر سینا را برای همیشه می‌خواهد. وقتی که ازدواج سینا و زیبا به هم می‌خورد، قرار می‌شود به «نیما» که خواستگار زیباست، فکر کنند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • با سلام. خیلی قشنگ بود خوش به حالشون این همه پشت هم بودن همشون. الهه
  • دستمریزاد به همه عوامل و دست اندرکاران زحمت کش،، شاد شاد باشید! داود از کرج 👏 💖 😁
  • بسیار عالی لذت بردیمو ارامش گرفتیم خدا خیرتون بده
  • اولش قشنگه تا وقتی که تهمینه فهمید شوعرش ورشکست شده اینجا خیلی که نشون داده اطرافیان به فکر رفتن به باغ پرندگان هستن چون اون موقع همسر ناصر ناراحته خوشحال بودن الکیه من خیلی بدم اومد arameshsa

تصاویر

کتاب گویا