منو
چم سنگر

چم سنگر

  • 14 قطعه
  • 369 دقیقه مدت کتاب
  • 4743 دریافت شده
نویسنده: مسعود صباح
کارگردان: مجید همزه
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
خبرنگاری پس از سال‌ها که از دوران دفاع مقدّس گذشته است، به‌دعوت یک میزبان ناشناخته، سوار قطار جنوب شده و در ایستگاه محلی «سپیددشت» در خاک لرستان پیاده می‌شود تا به جایی آشنا در گذشته، اما غریب در امروز، وارد شود؛ «چم سنگر»!

از ایرانصدا بشنوید

در نیمه‌‌‌شبی سرد از بهمن‌ 1380 شمسی، (مقارن با بیست‌‌‌و‌‌سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی) «بهمن صالحی» (نویسنده و خبرنگار) وارد ایستگاه سپیددشت لرستان می‌شود.
چه کسی منتظر اوست؟ اصلاً چرا آمده است؟ چرا باید به آن دعوت‌‌‌نامه‌ی مرموز اهمیت می‌داد و پا در راه این سفر ناشناخته می‌گذاشت؟ بهمن تمام راه با این پرسش‌های بی‌جواب کلنجار می‌رفت.
بهمن از قطار پیاده شد و مدتی در هوای بسیار سرد زمستانی ایستگاه منتظر ماند. تا اینکه با مردی به نام «سالار سنجری» روبه‌‌‌‌رو شد که ظاهراً به استقبالش آمده بود. سالار سنجری از او خواست که بازگردد. او سوار خودرویش شد و بهمن را ترک کرد.
بعد از کمی انتظار، زنی به نام «رویا سنجری» (خواهر سالار سنجری) به سراغ بهمن آمد و او را سوار ماشینش کرد و به راه افتاد.
آنها در مسیر «چم سنگر»، درباره‌ی موضوع دعوت ناخوانده‌ای که از بهمن شده است، صحبت کردند. از میان حرف‌های رویا مشخص شد که پدر رویا و سالار، دعوت‌‌‌کننده‌‌ و میزبان اصلی بهمن صالحی است؛ پدری که درحال مرگ است.
آنها به چم سنگر رسیدند و بهمن در خانه‌ی اربابی آقای سنجری بزرگ ساکن شد. صبح که از خواب برخاست، متوجه شد که آقای سنجری حالش وخیم شده و به همراه دخترش به شهر رفته است. او تلاش کرد از مستخدم آقای سنجری، «آقا صفدر»، اطلاعاتی درباره‌ی علّت اصلی دعوتش به دست بیاورد، اما موفق نشد!
در غیاب رویا و آقای سنجری، سالار به سراغ بهمن صالحی رفت و ....

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • سلام خسته نباشید خوب بودلطفالطفالطفاخواهش میکنم ازداستانهای شیرین رادیویی هم بزاریدممنونم(سحر)
  • اجرای بازیگران و حال و هوای محلی داستان فوق العاده بود، بخصوص نیمه اول داستان که هنوز وارد روایت و سیاست نشده بود عالی بود، با تشکر.d.v
  • سلام .حالا واقعا این یه سرنوشت واقعی بود؟ چون من کسی بنام سنجری نشنیدم اونطرفا باشه یا قبلا بوده
  • داستان جالبی بود . ارزش شنیدن رو داره . حتما گوش بدید . پایان گیرایی هم داره
  • بسیار عالی وشنید نی بود.ولی امان از صدای آهنگهای بلند....که گوش را کر میکند و باید.مدامکم کنیم ودوباره زیاد کنیم بهر حال ممنونیم که در این دوران کرونا ما را.بخواندن کتاب تشویق کرده اید( مینو ..ش بخوان ن وادار بخواندن مدا مدام
  • کاربر مهمان
    چرانظرات منو ثبت نميکنيد!!؟؟يکي قصه حاجي باباهفته قبل بود وچم سنگر که چند روز پيش خواندم ...ناديده گرفتن !!!!خواننده رادلسرد ميکند خواننده را رکه ووود
    با احترام نظرات جز توهین ها درج می شود
  • خیلی لذت بردم داستان گیرا و با پایانی بسیار خوب،،، خدا رحمت کنه آقای گتجی. رو چقدر قدرتمند ظاهر شده بود،، آخر داستان آنقدر با احساس بازی کردند که اشک هر کسی رو در میاره،، خسته نباشین
  • اگه قصه های ایرانی. به این خوبی باشه قطعا . مخاطبان بیشتری رو به خودش اختصاص میده،،، چرا. همه به کتاب‌های خارجی رو میاریم به همین دلیله،،، سعید حسین پور. از تهران
  • قصه‌ی گیرا و جذابی بود با بازی عالی هنرمندان عزیز رادیو. واقعا عالی بود
  • داستانی شنیدنی و زیبا با اجرای عالی هنرمندان عزیز 😍❤😍❤😍
  • فقط می تونم بگم عالی ،یکی از بهترین داستان‌های که تا حلا شنیدم

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا