- 9322
- 1000
- 1000
- 1000
آینه‌ها
استودیوی کوچک موسیقی «جهان کوشا» و همسرش «صفورا سارمی» که با تلاش دوستان آنها «حبیب»، «همدم» و «امیر» در حال کار است، اکنون به علت تک‌روی‌های جهان دچار رکود شده است و آرام آرام به سوی تعطیلی پیش می‌رود.
از ایرانصدا بشنوید
«جهان» آهنگساز و همسرش «صفورا» اهل بم و نویسنده است. او با سرمایه‌ی پدر و مادرش این استودیوی موسیقی را راه‌اندازی کرده است.
صفورا که از بیماری آسم مزمن رنج می‌برد، سعی دارد همسرش را به زندگی عاشقانه پیوند دهد. صفورا و جهان به همراه دوستانشان به شمال می‌روند تا جهان در خلوت، اثر موسیقایی تازه‌اش را بسازد، اما بیماری صفورا همچنان مانع جهان است. جهان به تهران باز می‌گردد و صفورا در بیمارستان بستری می‌شود.
زلزله‌ی بم جان پدر و مادر صفورا را می‌گیرد. اکنون صفورا قصد دارد خود مدیریت استودیو را بر عهده بگیرد.
ناشری به سراغ او می‌آید و از وی می‌خواهد رمان تازه‌ای برای زلزله بم و ارگ کهنسال این شهر بنویسد. صفورا و همدم پس از عقد قرارداد با ناشر، نگارش رمان «آینه‌ها» را آغاز می‌کند، اما درگیری حبیب و جهان ادامه دارد.
جهان به پرورشگاهی می‌رود تا ساخت موسیقی ویژه‌ای را برای بچه‌های آنجا بر عهده بگیرد.
از آن طرف، نقشه‌ی جهان که از ناشر خواسته با طرح نگارش رمان، صفورا را از مدیریت استودیو منصرف کند، برملا می‌شود. حال صفورا به‌شدت وخیم است و جهان همچنان در دریای بی‌فکری خود، بی‌توجه به همه، غرق شده است.
********شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکالات جزئی برخی از بخش‌های نمایش پوزش می‌طلبیم.
صفورا که از بیماری آسم مزمن رنج می‌برد، سعی دارد همسرش را به زندگی عاشقانه پیوند دهد. صفورا و جهان به همراه دوستانشان به شمال می‌روند تا جهان در خلوت، اثر موسیقایی تازه‌اش را بسازد، اما بیماری صفورا همچنان مانع جهان است. جهان به تهران باز می‌گردد و صفورا در بیمارستان بستری می‌شود.
زلزله‌ی بم جان پدر و مادر صفورا را می‌گیرد. اکنون صفورا قصد دارد خود مدیریت استودیو را بر عهده بگیرد.
ناشری به سراغ او می‌آید و از وی می‌خواهد رمان تازه‌ای برای زلزله بم و ارگ کهنسال این شهر بنویسد. صفورا و همدم پس از عقد قرارداد با ناشر، نگارش رمان «آینه‌ها» را آغاز می‌کند، اما درگیری حبیب و جهان ادامه دارد.
جهان به پرورشگاهی می‌رود تا ساخت موسیقی ویژه‌ای را برای بچه‌های آنجا بر عهده بگیرد.
از آن طرف، نقشه‌ی جهان که از ناشر خواسته با طرح نگارش رمان، صفورا را از مدیریت استودیو منصرف کند، برملا می‌شود. حال صفورا به‌شدت وخیم است و جهان همچنان در دریای بی‌فکری خود، بی‌توجه به همه، غرق شده است.
********شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکالات جزئی برخی از بخش‌های نمایش پوزش می‌طلبیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان