منو
ناخلف

ناخلف

  • 7 قطعه
  • 109 دقیقه مدت کتاب
  • 2985 دریافت شده
نویسنده:
کارگردان:
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کتاب گویا
پس از مرگ میرزا عزیزالله خان، پسرهایش، خلیل و جلیل، خانه و زندگی اش را به باد می دهند و در شب عروسی حبیب الله با دختر منصورخان جواهرفروش، مغازه منصورخان را غارت می کنند و شاگردش را می کشند ...

از ایرانصدا بشنوید

پس از مرگ میرزا عزیزالله خان، پسرهایش، خلیل و جلیل، خانه و زندگی اش را به باد می دهند و در شب عروسی حبیب الله با دختر منصورخان جواهر فروش، مغازه منصور خان را غارت کرده و شاگردش را می کشند.
حبیب الله جوان شایسته ای است که با کمک میرزا عزیزالله خان تحصیل کرده و پزشک شده است و در حال حاضر با مادرش نرگس و خواهرش محبوبه زندگی می کند.
از طرف دیگر ابراهیم، سومین پسر میرزا عزیزالله خان که جوان نیک نهادی است، آرزومند ازدواج با محبوبه است، اما به جرم سرقت جواهرات منصور خان و کشتن شاگرد او دستگیر می شود. ابراهیم به گناهی که نکرده، اعتراف نمی کند. جلیل و خلیل که از دستگیری ابراهیم متعجب شده اند، جواهرات دزدی را در باغ پیرمردی به نام علی گل چال می کنند تا به موقع از آنها استفاده کنند، اما علی گل آنها را می بیند و جواهرات را از زیر خاک بیرون می آورد. در همین هنگام صدای گریه ای به گوش علی گل می رسد و چون نزدیک تر می شود، محبوبه را در حال گریستن می بیند ...

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

3

محتوا و داستان

3

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • عجب داستان مسخره ای،چه دیالوگ های قدیمی و بی معنی داره!
  • آه !دوستِ فهمیم من🕊💛.چه داستانک مهم را باز گو کرد!! {{دز یک جمله،تمامی قصه پرهیاهوی حیات برخی از ماست—که ~عجب داستان مسخره ای بود!!با چه دیالوگ ها و مونولوگ های تکراریِ /بی معناو هزیان گونه ای }} .روان هنرمندانِ زندگی کماکان،شاد و محترم باد.
  • 10 زمستون 10 سرما .10 دی 98/ سلام و خداحافظ🕊 شهلای سینمای ایران🎥🎬.
  • خدا رحمت کنه خانم شهلا ریاحی

تصاویر

کتاب گویا