منو
پایی که جا ماند

پایی که جا ماند

  • 17 قطعه
  • 412 دقیقه مدت کتاب
  • 19703 دریافت شده
نویسنده: سید ناصر حسینی‌پور
کارگردان: رحمان قدمی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
سید ناصر حسینی‌ پور از 14 سالگی به جنگ می رود و در 16 سالگی مجروح و اسیر می شود. او پایش را براثر اصابت گلوله های تانک جا می گذارد...

از ایرانصدا بشنوید

آنچه در جلد اول شنیدید:
ناصر که 16 سال دارد در آخرین سال های جنگ به جبهه می‌ رود. او دیده‌ بان است و در بخش اطلاعات و عملیات فعالیت می‌ کند. خبر حمله‌ ای سخت و سنگین به آنها می‌ رسد و جزیره‌ ی مجنون مورد حمله‌ی نیروهای دشمن قرار می‌ گیرد.
سید ناصر در این جنگ نابرابر از ناحیه‌ ی پا جراحت سنگینی بر‌ می‌ دارد و اسیر می‌ شود. روزهای اسارت روزهایی سخت و پردرد برای اوست و مدام مورد اهانت و ضرب و شتم عراقی ها قرار می‌گیرد تا جایی که فکر می‌کند دیگر تحمل این وضعیت را ندارد. او را به خاطر سن و سال کم و جراحتی که دارد، با پیک علی هاشمی، اشتباه می‌گیرند و او در این جریان مجبور می‌شود هویت اصلی‌اش را در اطلاعات افشا کند. بعد از تحمل شکنجه های فراوان آنها را به زندان الرشید در بغداد منتقل می‌کنند و ناصر به خاطر وضعیت بدی که دارد، هر لحظه آرزوی مرگ می‌کند. مجروحان بعد از مدتی به بیمارستان منتقل می‌شوند و ناصر از این موضوع بسیار خوشحال است. او در یک عمل جراحی پای خود را از دست می‌دهد و بعد از مدتی دوباره به زندان الرشید بازمی‌گردد.
بعد از کمی بهبودی، دوباره ناصر را به خاطر همکاری با علی هاشمی، به سختی شکنجه‌ می کنند و او هر بار همان حرف‌ های قبلی را تکرار می‌کند. مدتی بعد همه‌ ی اسرا را به کمپ ملحق در تکریت منتقل می‌کنند.
«پایی که جا ماند»، کتابی است به نویسندگی سید ناصر حسین پور که آن را به ولید فرحان، گروهبان عراقی (سرنگهبان اردوگاه 16 تکریت، که در زمان اسارت که او را بسیار شکنجه و آزار داده)، تقدیم کرده است.
این کتاب 15 فصل دارد و پایان کتاب به اسناد و عکس‌ ها و فهرست اعلام اختصاص دارد. کتاب حاصل خاطرات 808 روز اسارت نویسنده از زندان‌های مخفی عراق است که از چهارم تیر 1367 تا 22 شهریور 1369 را روایت می‌کند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • سلام وقت تون به خیر در نسخه قبلی سایت همین کتاب را بیه صورت روایی بارگذاری کرده بودید اما الان توی سایت پیدا نمی کنم. ممنون میشم اون را هم بگذارید.
  • خیلی تاثیر گذار بود ممنون
  • عااااااااالی
  • احسنت عالیه
  • الله اکبر
  • محشر ترین کتابی ک تا بحال خوندم و شنیدم صداگذاری ها فوق العاده بود .
  • اقاسیدزنده باشین دمت گرم من معلم بازنشسته هستم واقعا لذت بردم وهمراه شما شکنجه شدم خداوندیارونگهدارت باشه یاحق
  • فوق العاده بود
  • تو رو جان عزیزتان بگید دکه سیگار فروشی کریم کجاست
  • قشنگ ترین کتابی ک تابحال خوندم ممنون ایران صداییان عزیز
  • عالی بود، واقعا
  • جزء بهترین کتابایی بود که خوندم واقعا. درد و ناراحتی توام با غرور و افتخار و ...
  • زیباست
  • علاوه بر این که باید بگیم «شهدا شرمنده ایم» جا داره بگیم «اسرا شرمنده ایم» خیلی عالی و جذاب کار شده فقط کاش روی لهجه ها بیشتر دقت کرده بودید تا باور پذیرتر باشه
  • عالی خداخیرتون بده بااین داستان هم خندیدم هم گریه کردم🌹🌹
  • بهترین کتاب که خواندم
  • اقا سید. عموباقر دمتون گرم لذت بردیم
  • میتونم بگم عالی بود داستان عالی گویندگی عالی من با این دو جلد کتاب زندگی کردم باهاش خندیدم گریه کردم خیلی خیلی عالی بود دست سید ناصر عمو باقر مجید و.... گویندگان عزیز و تمام دست اندرکاران درد نکنه فوق العاده بود
  • عالی بود بازم بزارید

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا