- 11122
- 1000
- 1000
- 1000
یک بود یکی نبود - مجسمه مرموز
برادر «کنت گراف» براثر حادثه‌ای مشکوک کشته شده‌است و فرد بی‌گناهی به‌جرم این قتل به دار آویخته می‌شود.
15 سال پس از مرگ برادر «کنت گراف»، کنت برای تصاحب ثروتی که از برادرش به دخترش «ویلما» به ارث رسیده و اکنون در اختیار کنت است، تصمیم می‌گیرد که پسرش، ادلف، با ویلما ازدواج کند، اما ادلف که دختری به نام ماریا را دوست دارد و بدون اطلاع پدر با او نامزد کرده، مخالف این تصمیم پدرش است.
ماریا دختر همان مردی بود که به‌جرم قتل برادر کنت به دار آویخته شد. کنت، ماریا را مانع اجرای نقشه‌هایش می‌بیند؛ بنابراین به بیراشگه، مباشر خود، دستور می‌دهد تا ماریا را بدزدد و به سرداب مخفی قصر ببرد... اما همه‌ی نقشه‌‌های کنت نقش بر آب می‌شود و پای پلیس به ماجرا باز می‌شود... .
15 سال پس از مرگ برادر «کنت گراف»، کنت برای تصاحب ثروتی که از برادرش به دخترش «ویلما» به ارث رسیده و اکنون در اختیار کنت است، تصمیم می‌گیرد که پسرش، ادلف، با ویلما ازدواج کند، اما ادلف که دختری به نام ماریا را دوست دارد و بدون اطلاع پدر با او نامزد کرده، مخالف این تصمیم پدرش است.
ماریا دختر همان مردی بود که به‌جرم قتل برادر کنت به دار آویخته شد. کنت، ماریا را مانع اجرای نقشه‌هایش می‌بیند؛ بنابراین به بیراشگه، مباشر خود، دستور می‌دهد تا ماریا را بدزدد و به سرداب مخفی قصر ببرد... اما همه‌ی نقشه‌‌های کنت نقش بر آب می‌شود و پای پلیس به ماجرا باز می‌شود... .
از ایرانصدا بشنوید
این کتاب گویا با هنرمندی استادان نمایش رادیو (که برخی از آنها در قید حیات نیستند) پیش از پیروزی انقلاب تهیه شده‌است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان