- 6625
- 1000
- 1000
- 1000
پوست نو
مردی به نام «مازیار شهبازی» بعد از بیستوپنج سال قصد بازگشت به ایران و دیدار با خانوادهاش را دارد.
«مهشید»، دختر مازیار، تنها کسی است که از آمدن پدر باخبر است. او که از روبهرو شدن مادر و پدرش واهمه دارد، سعی میکند از دیدار آنها با هم جلوگیری کند؛ درحالیکه موفق نمیشود.
«پروین»، مادر مهشید، ابتدا خیلی راحت با مازیار کنار میآید، ولی نمیتواند احساس واقعیاش را پنهان کند و به او میگوید که به هیچوجه آمادهی پذیرش او نیست. این موضوع باعث میشود که مازیار دچار حملهی قلبی شود و در بیمارستان بستری گردد، ولی پروین بازهم حاضر به ارتباط با مازیار نیست. مازیار که مرگ را در یکقدمی خودش میبیند، بیشتر از همیشه مصمم میشود گذشتهاش را جبران کند و دل پروین و فرزندانش را بهدست بیاورد.
«مهشید»، دختر مازیار، تنها کسی است که از آمدن پدر باخبر است. او که از روبهرو شدن مادر و پدرش واهمه دارد، سعی میکند از دیدار آنها با هم جلوگیری کند؛ درحالیکه موفق نمیشود.
«پروین»، مادر مهشید، ابتدا خیلی راحت با مازیار کنار میآید، ولی نمیتواند احساس واقعیاش را پنهان کند و به او میگوید که به هیچوجه آمادهی پذیرش او نیست. این موضوع باعث میشود که مازیار دچار حملهی قلبی شود و در بیمارستان بستری گردد، ولی پروین بازهم حاضر به ارتباط با مازیار نیست. مازیار که مرگ را در یکقدمی خودش میبیند، بیشتر از همیشه مصمم میشود گذشتهاش را جبران کند و دل پروین و فرزندانش را بهدست بیاورد.
از ایرانصدا بشنوید
مضمون «جدایی» و پیآمد آن «بازگشت»، بنمایهی اصلی داستان نمایشی «پوست نو» را تشکیل میدهد. همهی ما که مخاطب بسیاری از آثار داستانی و نمایشی بودهایم، احساس تعلیق ناشی از فاصلهی دوری تا نزدیکی را دوست داریم و با شخصیتهای قصه همذاتپنداری میکنیم. بنابراین شما را به شنیدن این روایت شنیدنی دعوت میکنیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان