منو
چه کسی برای لوتر می‌گرید؟

چه کسی برای لوتر می‌گرید؟

  • 9 قطعه
  • 151 دقیقه مدت کتاب
  • 7267 دریافت شده
نویسنده: دیوید اس وارد
کارگردان: محمد عمرانی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
این داستان روایت بزه‌کاری، سیاه‌کاری و عواقب آن همچون جیب‌بری، تلکه‌‌‌کردن و قمار است که در شرایط اجتماعی دهه‌‌‌‌ی 1930 در آمریکا اتفاق افتاده است.

از ایرانصدا بشنوید

«جانی هوکر» و «لوتر کولمن» به همراه «ایری کید» در «ایلی نویز» جیب‌بُری می‌کردند و پول به‌‌دست‌آمده را در قمار خرج می‌کردند. تا اینکه در یکی از این تلکه‌کردن‌‌‌ها، به‌طور اتفاقی پول هنگفتی را از «موتولا» پادوی بانک‌‌دار و قمارخانه‌دار معروفی به نام «دویل لونگان» می‌دزدند. خبر به لونگان، رئیس و صاحب قمارخانه‌های غیرقانونی می‌رسد و دستور می‌دهد که عاملان سرقت مجازات شوند تا جلوی این‌‌گونه کارها گرفته شود.
هوکر سه‌‌هزار دلار سهم خود را در یک شب و در شرط‌‌‌بندی می‌بازد. «اسنایدر»، مأمور پلیس که از موضوع با خبر شده، جلوی هوکر و ایری را می‌گیرد و مبلغ دوهزار دلار رشوه طلب می‌کند. هوکر برخلاف انتظار، مبلغ دوهزار دلار را در همان لحظه به اسنایدر می‌پردازد و درضمن اسنایدر به آنها خبر می‌دهد که پول‌هایی را که سرقت کرده‌اند، متعلق به چه کسی است.
اسنایدر با دریافت پول‌های تقلبی از هوکر او را رها می‌کند. هوکر تصمیم می‌گیرد که فوراً لوتر را از خطری که از جانب لونگان در کمین اوست، با خبر کند. اما هرچه تلفن می‌زند، لوتر گوشی را بر نمی‌دارد. هوکر و ایری با عجله به طرف خانه‌‌ی‌ لوتر به راه می‌افتند.

*درباره‌ی کتاب:
این نمایش رادیویی، اقتباسی است از فیلم‌‌نامه‌ی «نیش» یا «کلاهبرداری» محصول سال 1973 و برنده‌‌ی جایزه‌‌ی اسکار، به کارگردانی «جورج روی هیل» با بازی «پل نیومن» و «رابرت ردفورد».
جورج روی هیل (George Roy Hill) سه سال پس از ساختن شاهکارش، بوچ­ کسیدی و سان دنس­ کید (Butch Cassidy And The Sundance Kid,1969)، دوباره به سراغ گروهِ برنده­‌ی آن فیلم می­‌رود؛ زوج شگفت­‌انگیز رابرت ردفورد و پل نیومن، موی بلوند و چشم آبی. او که سه سال قبل، بازی اسکار را به جان شله­‌زینگر (John Schlesinger) برای کابوی نیمه­‌شب (Midnight Cowboy,1969) باخته بود و نتوانسته بود اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را ببرد؛ این بار دیوید اس. وارد (David S. Ward) را به عنوان فیلم‌‌نامه­‌نویس به گروه اضافه می­‌کند تا او با فیلم‌‌نامه­ رؤیایی­‌اش به دست آوردن اسکار را برای او تضمین کند. با این‌که هیل هرگز دوباره نتوانست موفقیت بوچ کسیدی و ساندس کید و نیش را تکرار کند، اما چنان تأثیری گذاشت که فیلم­‌های بعدی ژانرهای این دو فیلم را وارد راه تازه­‌ای کرد.
داستانی که دیوید اس. وارد برای این فیلم نوشت؛ در این ژانر شاهکاری محسوب می­‌شود و تا سال­‌ها در سینما مورد تقلید بسیاری قرار گرفت. حتی خود وارد هم سعی کرد از خودش تقلید کند، او هفت سال بعد فیلم‌‌‌نامه نیش 2 (The Sting II,1980) را نوشت؛ اما می­‌توان گفت خود او نیز چندان در پیروی از خودش موفق نبود. با این‌که داستان اشکالات منطقی زیادی دارد؛ اما چنان خوشایند است که شما را در خود فرو می­‌برد و امکان چون و چرا از شما می­‌گیرد. هر لحظه از فیلم شما باید منتظر یک غافل‌‌گیری جدید باشید. هر آن ممکن است شخصیتی در فیلم تغییر قالب داده و از دشمن به دوست و برعکس، تبدیل شود. بازی­‌ها چنان زیرکانه طراحی شده که به شما لحظه­‌ای اجازه­ تفکر نمی­‌دهد و ضربه‌‌‌ی­ نهایی در پایان فیلم به شما وارد می­‌شود. پایانی غافل‌‌گیرکننده و زیبا که شما را تا مدت‌‌­ها مجذوب خود خواهد کرد. مطمئن باشید هیچ‌کس نمی­‌تواند فقط یک بار این فیلم را تماشا کند؛ در صورت یک بار دیدن بارها و بارها آن را خواهید دید.
زیبای چشم آبی که از مکتب اکتورز استودیو (Actors Studio) به سینما وارد شد و قرار بود تنها جای مارلون براندو (Marlon Brando) را پر کند، خود به اسطوره­‌ای تبدیل شد. نیومن با کوله­‌باری از تجربه از بزرگان سینما به این فیلم رسیده بود، تیرانداز چپ دست (The Left Handed Gun,1958) آرتور پن، بیلیارباز (Hustler,1961) رابرت راسن، پرده پاره (Torn Curtain,1966) آلفرد هیچکاک، لوک خوش دست (Cool Hand Luke,1967) استوارت روزنبرگ و زندگی و دوران قاضی روی بین (The Life And Times Of Judge Roy Bean,1972) جان هیوستون. در «نیش» او نقش هنری گاندورف، کلاه‌‌بردار کهنه­‌کار را به خوبی بازی کرد به‌‌طوری‌‌که تصویر او با زیر پیراهن رکابی، دو بنده، کلاه و سیگاری بر لب تبدیل به شمایلی در سینما شد.
رابرت ردفوردِ (Robert Redford) جوان، راه کمتری را نسبت به نیومن کارکشته طی کرده بود؛ اما او هم چیزی کم نداشت؛ تعقیب (The Chase,1966 ) آرتور پن، این ملک متروک است (This Property Is Condemned,1966) سیدنی پولاک و پابرهنه در پارک (Barefoot In The Park,1967) جین ساکس. ردفورد به خوبی توانست نقش جوان انتقام‌جوی تازه­‌کار را ایفا کند. او در کنار پل نیومن زوج رویایی را تشکیل می­‌دادند که هرگز تکرار نشد. البته نمی­‌توان از نقش رابرت شاو (Robert Shaw) بازیگر نقش دویل لانگان گذشت. او یکی از بهترین بدمن­‌های تاریخ سینماست؛ ترسناک، قوی و باهوش.
نیش توانست در سال 1974 در 10 رشته نامزد دریافت اسکار شود که موفق به بردن هفت اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلم‌‌نامه غیراقتباسی، بهترین کارگردانی هنری، بهترین طراحی صحنه، بهترین تدوین و بهترین موسیقی شد. سه اسکار بهترین فیلم‌‌برداری، بهترین صدا و بهترین بازیگر مرد نقش اول را در برابر رقبا از دست داد. رابرت ردفورد اسکار بازیگری را به جک لمون (Jack Lemmon) برای بازی در فیلم ببر را نجات بده (Save The Tiger,1973) ساخته جان اویلدسن (John Avildsen)، باخت.

*درباره نویسنده:
دیوید اس. وارد (زادهٔ 25 اکتبر 1945) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا است. وی همچنین برنده‌‌ی جوایزی همچون جایزه‌‌‌‌ی اسکار بهترین فیلم‌نامه‌‌ی غیراقتباسی شده است.

* فیلم:
(1973) The Sting

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • khob bod amma akharesh yejori tamom shod malom nashod on fbi koja raft az 10.........6 md.art
  • مینا ریدی
  • سلام و عرض تشکر از همه کسانی که برای انتقال این مطالب زحمت می کشند. اما آهنگ میان بخش ها خیلی گوشخراش و طولانی است
  • عالی بود هم صدا گزاری و هم داستان نمایشی لذت بردم ، ممنون از همه دست اندرکاران
  • اولش داستان خیلی عالی شروع شد اما رفته رفته سر و صداش زیاد شد و دیگه اون جذابیت اول رو برام نداشت. همه اش سیاه بازی و گول زدن دیگران برای انتقام گرفتن. برای من چندان لذت بخش نبود. ( ر_قاین)
  • عالی بود
  • عجب داستانی بود واقعا سیاه باز بودند بیچاره اون پلیس محلی 😄
  • خوش گذشت
  • سلام،خسته نباشید به تمامی عوامل رادیو نمایش وخداوند روح آقای احمد گنجی درگذشتگان را قرین رحمت نماید، واقعآ اگه رادیو نمایش نبود من نمیدونستم چکار کنم، دم همه شما گرم/ ازکرمانشاه، _ تورج:
  • عالی بود
  • باسلام چرا صدا برداری اینقدر ضعف داره از اهنگهای گوش خراش استفاده نکنید و کاش صدای نمایشم مثل صدای اهنگ بلند بود سپاس
  • خانم مینا خواهشمندم نقد سازنده بیان کنید، من نتونستمو فلان فلان دلیل نمیشه نظرات شخصی شاید گمراه کننده باشه واسه بیشتر شنوندگانی که از روی نظر شما و بنده تصمیم میگیرند ، از طرفی لایک میکنید و این طرف نقد، این که نشد. از کاربران هم درخواست دارم که از روی تعداد علاقه مندی یا عدم آن بیشتر انتخاب کنند چون هر سلیقه‌ای متفاوته
  • از طرفی، ایجاد فضای مناسب و مشابه به محل اتفاقات و نوع روزمرگی کاراکترها و مکان زندگی شخصیت ها ایجاب مکنه که افکت و صداگذاری هر نمایشی فرق داشته باشه،روایی نیست خانم مینا، نمایشی ی ی ی
  • آقای feri69، فکر کنم که تو قسمت درمورد کتاب و توضیحات آن، فرمایشات شما بطور کامل توضیح داده شده، تکرار مکررات جالب نیست
  • عجب سیاه بازهایی بودند عالی بود ممنون
  • عاشق لیلا آکسته
  • نمی دونم چرا نظرات من شما رو عصبانی میکنه ؟؟؟؟ اگر وجود شما پراز خشم هست مسئولش من نیستم کسی که برای خودش احترام قائل نیست برای دیگران هم نمی تونه احترام قائل بشه .خیلی برات متاسفم .مینا
  • جالب بود بسیار زیبا بود.......داستان زیبایی داشت ..سبک امریکای جنوبی و عالی......صدا گزاری ها عالی بود.........دقیقا یک نمایش شنیداری که به خوبی صحنه را می توانی تصور کنی............ضمنا صدای بم و جذاب بیوک میرزایی و امتخابشون عالی بود.........این نمایش نیازمند همچین صدای بمممم و مردانه ای بود
  • پرش داستانی زیاد بود، ارتباط گرفتن با صحنه ها و خط داستانی دچار ایراد، اما بازی حرفه ای و تناژ آوایی دلنشین.
  • دستتون درد نکنه

تصاویر

کتاب گویا