- 6929
- 1000
- 1000
- 1000
چراغ آخر
مظفر و شاگردش هدایت به کار خیمه شب بازی در محله های مختلف شهر مشغولند اما ماموران شهربانی به نمایش آنها و محتوای گفتگوهای میان عروسکی به نام مبارک و اوستا مشکوک شده و اجرای نمایش را ممنوع می کنند اما مظفر که عاشق کارش و عروسکهاست مدتی بعد..
از ایرانصدا بشنوید
مظفر مردی ست که روزگارش از راه خیمه شبازی با عروسکهایش می گذرد. هدایت که خواهرزاده و شاگرد و همراه اوست نیز به عروسکها دلبسته و عاشق نمایش خیابانی ست اما آژانهای شهربانی به بساط آنها گیر می دهند و آنان را مجبور به جمع کردن بساطشان می کنند. ماموران به محتوای دیالوگ های بین مبارک و اوستا هم مشکوک می شوند که در این نمایشها به شخص شاه توهین می کنند. مدتی بعد کل نمایش را برچیده و ممنوع اعلام می کنند و در نتیجه این اتفاق مظفر مجبور می شود به شهربانی رفته و تعهد امضا می کند که دیگر هرگز خیمه شبازی نکند. مظفر که دلبسته عروسکهاست بتدریج با آنها شروع به صحبت می کند و ....
پیشنهاد:
فضای این کتاب در دوران قبل از انقلاب در یکی از محلات شهر می گذرد که در آن نمایش خیمه شب بازی در طی ماجراهای تبدیل به صدایی انقلابی می شود و شنیدن آن و آشنایی با حال و هوای نمایشهای خیابانی توصیه می گردد.
پیشنهاد:
فضای این کتاب در دوران قبل از انقلاب در یکی از محلات شهر می گذرد که در آن نمایش خیمه شب بازی در طی ماجراهای تبدیل به صدایی انقلابی می شود و شنیدن آن و آشنایی با حال و هوای نمایشهای خیابانی توصیه می گردد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان